جمعه، آبان ۱۰، ۱۳۸۷

اون اوچ (13) یاشینداکی قیزی سومالی دا، داشلاب اولدیریبدیرلر
13 yaşında taşlanarak öldürüldü

hurriyet.com.tr
.hurriyet2008-detailbox-newslink { font-family: Arial, Helvetica, sans-serif; font-size:13px; font-weight:bold; text-decoration:none; color:#000000;}
.hurriyet2008-detailbox-newslink:hover { font-family: Arial, Helvetica, sans-serif; font-size:13px; font-weight:bold; text-decoration:underline; color:#990000;}
Mahkeme tecavüz edenleri değil onu suçlu buldu. 13 yaşındaki kız çocuk stadyumda taşlanarak öldürüldü.
Somali'de yeniden bir vahşet yaşandı. 13 yaşındaki kız çocuğu üç kişi tarafından tecavüze uğradı. Ancak Somali mahkemesi, tecavüz edenleri değil, onu suçlu buldu. Somali'nin Kismayo kasabasında evlilik dışı cinsel ilişkiye girme suçlamasıyla 13 yaşındaki kız çocuğu bir futbol stadyumunda bin kişinin gözü önünde taşlanarak öldürüldü.
Uluslararası insan örgütü Amnesty International'ın açıklamasına göre, İslamcı militanlar tarafından kontrol edilen Kismayo kentinde recm olayı 27 Ekim'de yaşandı. Vahşet sonrası Ayşe adındaki kız çocuğun yaşı 23 olarak açıklanmıştı. Ancak olay sonrası açıklama yapan baba, kızının yaşının 13 olduğunu belirtti.

پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۷

بخشی ازمصاحبه‌ی تازه‌ ی یک چهره‌ی شاخص نئوکنسرواتیو‌های آمریکا و رئیس گروه مشاوران مک‌کین .
-------------------------------------------------------------------------- --- …

سوال: مک‌کین اشاراتی داشته‌ مبنی بر اینکه می‌خواهد روسیه را ازگروه هشت کشور صنعتی اخراج کند.
پاسخ: این کار عملاً در دست انجام است. چه بعد از بحران گرجستان و چه پس از بحران مالی اخیر رهبران کشورهای اصلی جهان بدون روسیه با هم به مذاکره و گفتگو نشسته‌اند. ایده‌ی «اتحادیه‌ی دمکراسی‌ها» که مک‌کین از آن دفاع می‌کند جایگزینی برای سازمان ملل نیست، بلکه تصمیمات مکمل آن می‌گیرد. من خیلی هوادار آن هستم که شورای امنیت گسترش یابد و ژاپن و هند و برزیل و آلمان را هم دربرگیرد. ولی خوب می‌بینیم که وتوی چین و روسیه مانع این کار است.

به این ترتیب، آیا شما دیگر اسلام‌گرایی را خطری جدی محسوب نمی‌کنید؟
به باور من، ایده‌ی یک اسلام رادیکال در حال از دست‌دادن جذابیت‌ها و کشش‌های خود است، ولی شوربختانه ریسک‌ها و تهدیدهای تروریسم همچنان دارای ابعاد بزرگی هستند.

درکتاب جدیدتان شما با یقین و اطمینان کامل این ارزیابی را ارائه می‌دهید که کشورهای اصلی جهان بسان قرن نوزدهم، با الهام از ایده‌های ملی‌گرایانه، مجدداً به جنگ قدرت وارد می‌شوند. ولی آیا یک تفاوت دوران ما با قرن نوزدهم این نیست که این کشورها چنان به لحاظ اقتصادی به هم وابسته و پیوسته شده‌اند که خروج از این وابستگی و پیوستگی ناممکن است؟
به رغم بحران مالی اخیر من همچنان بر این عقیده‌ام که چالش‌ میان قدرتهای بزرگ کماکان به طور عمده ناشی از رقابتهای ژئوپلتیک است وبه ندرت به انگیزه‌ها و منافع اقتصادی برمی‌گردد.

یکی از بزرگترین دشواری‌های رئیس‌جمهور جدید آمریکا این است که چگونه می‌توان ایران را از تبدیل‌شدن به یک قدرت اتمی بازداشت. آیا شما به مک‌کین مشاوره خواهید داد که با پیشنهاداتی جامع به سراغ زمامداران ایران برود، یا به او توصیه خواهید کرد که اگر ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف نکرد، تاسیسات اتمی‌ این کشور را بمباران کند؟
به باور من، گزینه‌ نظامی همچنان باید روی میز بماند. ولی یک حمله‌ی نظامی شدیداً با خطرها و تهدیدهایی همراه است. باور من این نیست که ایرانی‌ها به پیشنهاداتی جامعتر از پیشنهادهای کنونی واکنش مثبتی نشان بدهند. از این رو من تنها راه را تشدید تحریم‌ها در همراهی با تهدید ایران به انجام اقدامات سخت‌تر می‌دانم.

ولی آِیا پس از سپری‌شدن دوره‌ی جنگ‌های پیش‌گیرانه‌ی بوش، عصر راه‌حل‌های مبتنی بر مذاکره فرانرسیده است؟
شما می‌توانید مطمئن باشید که اوباما نیز پیشنهادمذاکره‌ی خودبه ایران را باتحریمهای سخت‌ علیه این کشورتلفیق خواهدکرد.

بخشی بود ازمصاحبه‌ی تازه‌ی رابرت کاگان، چهره‌ی شاخص نئوکنسرواتیو‌های آمریکا و رئیس گروه مشاوران مک‌کین در زمینه‌ی سیاست خارجی.

همانطور که او توضیح‌ داده سیاست مک‌کین در قبال پرونده‌ی هسته‌ای ایران، کم وبیش ادامه‌ی سیاست کنونی دولت بوش است. در مورد اوباما اما این گمانه و ارزیابی وجود دارد که ایده‌ی «مذاکرات بی قید و شرط» با ایران با اقدامات سخت‌گیرانه‌ی‌ علیه این کشور توام است که بمباران وسیع ایران و غیرمسلح کردن این کشور و ایجاد وضعیتی مشابه عراق بعد از ۱۹۹۱ در مورد آن هم جزیی از این سناریو هستند.

هفته‌ی پیش واشنگتن‌پست درمقاله‌ای از یک سند ۱۱۷ صفحه‌ای خبر داد با عنوان
Meeting the Challenge – U.S. Policy toward Iranian Nuclear Development

http://www.bipartisanpolicy.org/ht/a/GetDocumentAction/i/8448

که حاوی مجموعه پیشنهادهایی است به رئیس جمهوری جدید آمریکا درباره‌ی رویکرد بعدی درقبال پرونده‌ءهسته‌ای ایران.

مذاکره‌ی‌ توام با خواسته‌های ( و نه شرط و شروط‌های اولیه) سفت و سخت، محاصره‌ی دریایی، قطع واردات بنزین، قطع صادارات نفت، بمباران وسیع ایران وخلع سلاح و کنترل کامل نظامی این کشور که تا سال‌های سال آن را به لحاظ نظامی در موقعیتی ضعیف قرار دهد، از جمله‌ راه‌کارهای مطرح دراین سند هستند..

گرچه مایکل روبین، چهره‌ی شاخص نئوکنزرواتیوهای آمریکا طراح اصلی این سند است، ولی نکته حائز اهمیت وجود نام دنیس رس در میان امضاکنندگان آن است. رس از چهره‌های قدر سیاست خارجی آمریکاست که هم اکنون ریاست انستیوی سیاست خاورنزدیک در واشنگتن را به عهده دارد، انستیویی که به بزرگترین لابی اسرائیل درآمریکا، یعنی آیپک ( کمیته‌ی روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) نزدیک است. رس در در دوره‌ی اول زمامداری کلینتون از مشاوران ارشد او در مسائل خاورمیانه و ایران بود وهم اینک هم از مشاوران برجسته اوباما درمسائل این منطقه است ومی‌کوشد که گروه‌های یهودی آمریکا را به حمایت از وی برانگیزد.

هنوز نه اوباما ونه مک‌کین نسبت به این سند واکنشی نشان نداده‌اند، ولی می‌تواند مبنای کاری برای هر دو نفر در صورت رسیدن به قدرت باشد. برخی از مولفه‌های این سند (قطع واردات بنزین به ایران و ...) قبلاً درمصاحبه‌های مک‌کین مورد حمایت او واقع شده.

اگر حدس و گمان‌ها درباره‌ی نقش رس درترکیب آتی دولت اوباما درست ازکار بیاید، چه بسا که این سند، یا بخش‌هایی از آن، راهنمای این دولت هم در برخورد با ایران قرار گیرد. بخش‌هایی از سند نگران‌کننده‌تر از آن است که بشود از اجرای احتمالی آن وضرر و زیانی که به بار می‌آورد به آسانی گذشت. البته نباید آن را پروژه‌ای قطعی به حساب آورد و درمختصات سیاسی و اقتصادی کنونی جهان اجرایش را امری آسان تصور کرد، ولی نادیده‌گرفتنش هم نادرست است. آیا جمهوری اسلامی با تشخیص موقعیت وبا استفاده از فرصت‌های همچنان موجود بهترین راهکارها را برای بستن پرونده‌ی هسته‌ای انتخاب خواهد کرد؟ به ویژه که همین حالا هم خبرها از تشدید تاثیر تحریم‌ها براقتصاد ایران وسکته و وقفه‌های بیشتر در روابط تجاری وبانکی ایران و امارات در ظرف‌ هفته‌های اخیر حکایت دارد. در این رابطه یک مطلب از یک منبع:

http://sarmayeh.net/ShowNews.php?20519

یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۷

بارچا گناهینگ انه سی، غیبت بله ن ، یالاندا دیر
ایلی آلداماق طعنه سی، آز بریب کپ آلاندادیر


شعر ی است از ذلیلی شاعر ترکمن که هر چند ریشه در برداشت های عامیانه از مذهب و خداترسی دارد، اما بی امان بر درغگویان و نفع پرستان می تازد و بی عدالتی های زمانه خود را عریان می سازد
با خواندن مطلبی در سایت ترکمنصحرا با نام ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم تاریخ 6 آبان ، به یاد این شعر افتادم. با خود گفتم که آدمی چقدر پوست کلفت و به قول ما ترکمنها ( قایزه) باشد که چنین آشکار دروغ بگوید. ایشان منکر تنوع ملی در ایران است و ریشه همه " اقوام " را ایرانی میداند
البته کمی لطف و سخاوتمندی در مورد ما ترکمنها نشان داده است و با عالم مآبی تمام ادعا می نماید که ... ترکمنها را می توان تنها قومی در ایران دانست که از زمان مغول ها در ایران ماندگار شده اند؟!!. او مدعی است که، عرب ها هم مهاجر می باشند ولی چون در داخل ایران ذوب شده اند... پس خصلت قومی خود را از دست داده اند
قسمتی از صحبت های عالم مآبانه!! ایشان را در زیر می آورم. اگر کسی مایل به مطالعه مفصلتر باشد، میتواند به سایت مربوطه مراجعه بنماید

نجات بهرامی ، سوال
گذشته از تعریف واژگانی، و با توجه به مسائلی که در کشور ایران و در رابطه با حقوق اقوام ایرانی مطرح است، اگر امکان دارد خواسته ها و مطالبات جریانات مختلف قومی را در داخل و خارج از کشور به صورت گذرا سطح بندی کنید؟ به عبارت دیگر، طرح مطالبات قومی هم اکنون در چه سطوحی و از جانب چه کسانی بیشتر مطرح می شود؟ هدف آنان چیست؟

کورش زعیم: به‌عقيده‌ من، ما در ايران مسئله‌اي به نام قوميت به‌ طوري‌كه مجزا از بدنه‌ ملت و مسائل کلی و‌ ملي ما باشد، نداريم. اگر بخواهیم از قوم در ایران نام ببریم، شاید هم میهنان ترکمن ما که از زمان یورش مغول در ایران ساکن شده اند و تا حدودی فرهنگ خود را حفظ کرده اند شایسته چنین تعریفی باشند، یا بخشی از هم میهنان عرب ما که در واقع طایفه های مهاجر عرب بوده اند و تا حدودی فرهنگ طایفه ای خود را حفظ نموده اند. این دو گروه نیز پس از چند صد سالی که در ایران زیسته اند جزوی جدانشدنی از ایران و ایرانی هستند و خود بارها برای حفظ تمامیت ارضی کشور جانفشانی ها کرده اند

البته کورش زعیم ها، داریوش همایون ها در بین حکومتی ها و اپوزوسیون ایران کم نیستند، حرف های آنان اختلاف چندانی با هم ندارد و تا حدی کپیه یکدیگر است. در یک کلمه: انکار کثیرالمله بودن جامعه ایران و نتیجتا نفی حقوق ملی ِ ملیت های ایرانی غیر فارس. تحریف تاریخ و نقل و قول های مضحک و بی معنی در مورد تاریخ و هویت این ملیت ها نیز دقیقا از همانجا سرچشمه می گیرد

البته این آقایان، اینقد هم بی سواد نیستند که ندانند، ترکمن چیست و ترک آذری کدام است؟ بخوبی می دانند که کردها و بلوچ ها کی هستند و عرب های ساکن ایران کدامند؟ اما متاسفانه به خاطر آلوده شدن به شارلاتانیزم ناب، دروغ می بافند و به توجیه تاریخ ِ آریامهری می پردازند. و گرنه، همه می دانند که: قبل از آمدن آریایی ها به ایران ( طبق ادعای حکومت پهلوی حدود 2500 سال پیش ) حکومتی بنام ایلام ( اجداد عرب ها) در فلات ایران، حکومت سومرها و ماسگیت ها و هیاطله ( اجداد ترک ها) در مناطق ترکستان و سپس در منطقه بین النهرین وجود داشته است
کدام تاریخدان می تواند جنگ و دفاع سرسختانه ترکمنان را در مقابل حمله چنگیز خان مغول، انکار بنماید. متاسفانه آلوده شدن به مهلکه شوونیزم فارس، نگرش جزمی و یکجانبه به تاریخ ِکهن ایران، باعث آن گردیده است که برخی از سیاستمداران فارس تبار، پا را فراتر از حریم خود بگذارند و به نفی حقوق ملیت های دیگر که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهند، بپردازند
کورش ها و داریوش های زمانه ما، با دمیدن بر آتش ِ نژاد پرستی و شوونیسم فارس در ایران، تلاش می نمایند تا جمعیت ایران را به آریایی نژاد ( اکثریت ) و غیر ِ آریایی ِ مهاجر ( اقلیت ) تقسیم بنمایند.در دوران حکومت پهلوی، تمامی تلاشهای ِتاریخنگاران زمان پهلوی در این جهت بوده است تا ترک تبار بودن آذربایجانی های ایران را انکار بنمایند و ترکمنها و عرب ها را هم مهاجر و یاغی بنامند

به کسانی که علاقمند به تاریخ ترکمنان می باشند، منابع و کتابهای زیر توصیه می شود
1. ویل دورانت جلد اول و دوم
2. فاروق سومر تمامی کتاب
3. تاریخ شرق بارتولد
4. پطروشفسکی و ایوانف اسلام در ایران
5. پروفسور زهتابی تاریخ ایران و آذربایجان
6. نوشته های بیگدیلی و مسعود کمالی

م. قره جه 8 آبان 87

Chakylyk

Türkmenistan jemhuriýetinin garashsyzlygynyn 17-nji ýyl doneminin
mynasybatyna, internet arkaly gechiriljek dawara chagyrýarys!

Gatnashyanlar: Weli Mohammad ahun Arzanesh, Ganim Osman (Yrak turkmen
Jebhesinin Almania wekili), we bashga isleg bildirenler ;

Güni: ýekshenbe (bazar guni) 26.10. 2008 ( 5.8.1387 ) ;
sagady: 18 ( Europa), 12 (Toronto), 21 (Ashgabat), 20:30 (Tehran), we da bashlanýar;
Yeri : Paltalk > Rooms> Europa > Other > TurkmenSahramyz

Adminler topary

شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۷

ترکمنستانینگ قاراشسیزلیک یئل دؤنیمی بوتین دونیاداکی یاشایان تورکمنلره
قوتلی بولسین

إما یاددان چیقماسین کی هنیز بو جمهوری ده، إنسان حاقلاری حرمت لانانوق، دؤرلی دؤرلی سیاسی پارتی لارا، آچاچان و آزاد حره کت ادیلمه سی، إورسغوت بئریله نوق. تورمه لئرده، سیاسی عاقیده اوچین یاتان آداملارینگ سانی إوران آز دأل. اقتصادیت اوغرونده ایله دئگرلی و دموکراتیک سیستماسی دؤزه له نوق. حالقینگ یاغدایی، گؤن مه گؤن گیدیگی چا، بوزولیار. میلیاردلار منات، نپیت و گازدان إونیان قازانجلار، بوروکراتیک سیستماسی نینگ نأهیلی حارج ادیانی، ترکمن ملتینه حساب بئریله نوق. شولار یالی دردلرینگ سانی کوپ

ترکمنستانینگ قاراشسیز، إنسان سؤیور، سیاست آلیپ گئیتمه سینی بوتین ترکمنلر ایسله یار
دموکراسی و إنسان حاقلارنیگ چئندان قوریلماسینی دا، دینگه ترکمنلر دأل، بلکه بوتین دنیاداکی یاشایان
آزاد ملت لر، طالاب ادیارلار

سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۷

در حاشیه بحران اقتصادی موجود

امروز در اجلاس سران کشورهای قدرتمند جهانی مشهور به گ-7 ، جورج بوش پرزیدنت امریکایی نطق خود را اینطور خاتمه داد
برخی از کشورها سعی می نمایند که با استتار و ایزوله کردن خود از مناسبات جهانی، به تنهایی گلیم خود را از بحران اقتصادی موجود بیرون بکشند. آنان تصور می نمایند که می توان با کنار کشیدن خود بر بحران فعلی غلبه نمود. بوش تاکید می نماید که راه غلبه بر بحران اقتصادی، فقط در گرو همکاری کشورهای قدرتمند سرمایه داری می باشد

اینبار هم چون سالهای 1929- 1933 بحران اقتصادی جهان گستر از کشور ایالات متحده امریکا شروع میشود. امریکا که به مادر کشورهای کاپیتالیستی مشهور می باشد و مرکز بانکداران جهانی است، در نوسان ارز ها و بازی های پر پیچ و خم بورس ها و بالاخره نرخ نوسانات ارزی بین المللی نقشی تاثیرگذار دارد. یکی از علتهای این تاثیرات به نقش بین المللی دلار و تاثیرات آن در نرخ مبادلات ارزی، مربوط می گردد. بسیاری از کشورهای دنیا هنوز هم دلار را، یا به عنوان پشتوانه ارزی خود قرار داده اند و یا اینکه به دلیل داشتن روابط تجاری و اقتصادی عمده تر با امریکا، مستقیما متاثر از عملکرد دلار می باشند. البته گفتنش لازم است که علاوه بر نوسان ارزهای معتبر دنیا، بالا رفتن قیمت مواد غذایی و نفتی نیز در ایجاد بحران فعلی ِ بین المللی بی تاثیر نبوده است

نرخ برابری یا تبدیل ارزی در اقتصاد دنیا داستان سردرازی را دارد. برخی از کشورها برای ایجاد تعادل در مبادلات ارزی خود، یکی از ارزهای قوی و معتبر دنیا را به عنوان نرخی ثابت ( عیاری برای معاملات ) در نظر می گیرند. این کشورها مجبور می باشند که حد تورم در کشور خود را در حد قدرت خرید ارز مورد توافق نگه بدارند. به عنوان مثال اگر کشوری نرخ ثابت تراز پرداختی خود را دلار انتخاب کرده باشند، مجبور است که به میزان نوسانات دلار، میزان تورم و سقف قیمت ها را با این پول تنظیم بنماید. کاهش قدرت خرید دلار مستقیما در مبادلات ارزی و تجاری این کشور تاثیر خواهد گذاشت و کشور متبوعه بهای کلانی را برای جبران آن خواهد پرداخت
برای دوچار نشدن به این مشکل، بسیاری از کشورها، سیستم تراز پرداختی خود را به جای وابستگی به یک ارز خارجی بی ثبات، از نرخ برابری ارزی متغیر که موقعیتی غیر وابسته تر ایجاد می کند، پیروی می نمایند. نقطه قوت این سیستم مبادلات ارزی در آن است که بانک مرکزی این کشورها می توانند آنا با تغییرات و نوسانات پولی جهانی حجم نقدینگی و میزان مبادلات تجاری خود را، بر اساس نیاز بازار و بطور مستقلانه تری تراز بنمایند. البته نباید فراموش نمود که کشورهایی که اقتصاد ضعیف تری را دارند، مجبور هستند به شکلی مناسبات تراز های پرداختی ارزی خود را با یک والیوتای قوی تر و با ثبات تر که در اصطلاح اقتصادی قطب نما نامیده می شود، عیار بنمایند

نرخ برابری ارزی و سیاست گردش نوسانات پولی در سطح جهان، تاریخی نسبتا پر فراز و نشیبی را با خود دارد طوری که تا سال 1930 بسیاری از کشورهای اروپایی عنصر طلا را به عنوان پشتوانه ارزی انتخاب کرده بودند. بعد از سال 1944 و بدنبال جنگ جهانی دوم، بسیاری از این کشورها دلار امریکا را که اعتبار جهانی پیدا کرده و قابلیت مبادله ای آسان تری را داشت، جانشین طلا می نمایند. البته خود این دلار نیز به سهم خود با ارزش طلا سنجیده می شود. دلار امریکا از این تاریخ، نقش مبادلات ثابت ِ ارزی را به عهده می گیرد
این پول ارزشی ِ ثابت جانشین شونده ِ بین المللی که تا کنون نقش بسیار فراگیری را در سیستم مبادلات ارزی کشورها بازی کرده است، بیاد محلی که نخستین قرارداد در مورد جانشین سازی دلار بسته می شود، به سیستم برتون وودز مشهور می گردد. دلار امریکایی بر اساس میثاق بین المللی برتون وودز و بوقوع پیوستن طرح مارشال، به عنوان پولی معتبر و در حد عیار، از جانب اکثر کشورهای سرمایه داری پذیرفته می شود
بدنبال جنگ ویتنام و صدمات سیاسی و اقتصادی ناشی از این جنگ، دلار اعتبار خود را تا حد زیادی از دست می دهد و از سال 1960 ، دیگر سیستم برتون وودز نمی تواند نقش افسانه ای خود را بازیابد
از آغاز دهه 70 نرخ ثابت مبادلات ارزی جای خود را به نرخ جاری مبادلات ارزی می دهد و بر اساس مبادلات تجاری بین المللی و نحوه تنظیم گردیدن عرضه و تقاضای بازار، نرخ برابری ارزی تنظیم می گردد

اهمیت نرخ مبادلات ارزی از آنجا ناشی می شود که در ایجاد بحران ها و تورم های اقتصادی، نقش پول و نحوه هدایت سیاست های پولی نقشی ارجح تر پیدا می نماید. یعنی اگر نرخ بهره و میزان قدرت پول بر اساس ظرفیت بازار تنظیم نگردد، تاثیرات آن در ایجاد بحران ها و تورم های اقتصادی..... حتی از اهمیت وفور و یا قحطی کالاها ... محسوس تر می باشد. یعنی نقش سیاست های پولی بمراتب حساس تر و تعیین کنده تر می باشد
در دنیای گلوبالیزه شده کنونی، در هر لحظه میلیاردها دلار از حسابی به حساب دیگر، جابجا می گردد. این حجم سرسام آور پولی می تواند نبض اقتصاد دنیا را در یک آن از سوئی به سوی دیگر بچرخاند. با افزایش و یا کاهش میزان اعتبار یک بورس جهانی، جه بسا قاره ای در یک آن به ثروتی بادآورده دست پیدا می نماید و یا در آنی دیگر، کشتی اقتصادی کشوری به گل می نشیند

باید در نظر داشت که هم در روابط بین الملل و هم در داخل یک کشور، نقش سیاست های مالی از سیاست های پولی متمایز می گردد. تلفیق حساب شده این دو عرصه، تاثیرات فراوانی در رونق اقتصادی یک کشور دارد. به زبانی ساده در تنظیم مناسبات اقتصادی با بازار جهانی، سیاست پولی بانکی در یک کشور در جایگاه بالاتری قرار می گیرد. بدین خاطر در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، بانک های مرکزی که معمار سیاست های پولی می باشند، مستقل از دولت عمل می نمایند و اختیارات زیادی را در تنظیم نرخ بهره بانکی و چاپ پول و فروش اوراق قرضه و... دارند. در عوض سیاست های مالی و مالیات گذاری، کنترل صادرات و واردات و سرمایه گذاری دولتی در عرصه های خدماتی و گمرکی و غیر، در کنترل دولت می باشد
در جریان بحران تاریخی سالهای 1929 – 1933 که با بیکاری وسیع، ازدیاد تولید عله و کاهش تقاضا و... شروع گردید، برخی از اقتصاددانان کلاسیک تصور می کردند که کلید حل بحران در بهره گیری صحیح ِ سیاست گذاری های مالی نهفته است. یکی از این اقتصاد دانان که حامل چنین اندیشه ای بوده است جان مینارد کینز( 1883-1946 ) می باشد. او که فرزند یک از پروفسورهای مشهور دانشگاه کمبریج می باشد، سهم بسیار بزرگی را در گسترش علم اقتصاد دارد. کینز به دلیل علاقه خود به صلح جهانی، یکی از چهره های تاثیرگذار در قرارداد صلح ورسای در دوران جنگ جهانی اول می باشد. همجنین او تنها کسی بوده است که در جریان بازسازی نظمی جدید، بر علیه تحمیل شرایط رقت بار به آلمان هشدار داده و شدیدا تحمیل جریمه های سنگین به این کشور را مورد انتقاد قرار داده و پیامدهای ناگوار آن را پیامبرگونه پیشگویی نموده است
کینز در کتاب تئوری عمومی، پول و اشتعال خود، به نقش پاسیو دولت در امور اقتصادی که بر خاسته از تئوری کلاسیک های اقتصادی.... چون آدام اسمیت می باشد انتقاد می نماید و معتقد است که بدون ایجاد اشتعال و ایجاد فرصت های لازم با بهره گیری فعالانه از یک سیاست مالی قوی، نمی توان بر بحران غلبه نمود. جالب است که کینز در دوره خود که هنوز سیاست گذاری پولی ( مانی تریسم) نقشی جهانی پیدا ننموده است، دانش خود را در بکارگیری سیاست پولی نشان داده است

یکی از چهره های دنیای اقتصاد که توانست اهمیت سیاست گذاری پولی و تقدم آن در حل بحران ها و تورم های اقتصادی و... بر سیاست های مالی، نشان دهد، میلتون فرئید مان ( 1912- 2006 ) برنده جایزه نوبل می باشد. او که از چهره های شاخص علمی دانشگاه شیکاگو می باشد، هم مشکلات اقتصادی پینوشه را در شیلی شفا داد وهم ضمن تدریس در دانشگاه پکن برای جوانان کمونیست، سهم بزرگی در انطباق سیستم کمونیستی چین با بازار آزاد جهانی را دارد. نقش میلتون فرئیدمان از آنجا حائز اهمیت می باشد که ایشان برای نخستین بار بر ضرورت و تقدم بکارگیری سیاست های پولی در مبارزه با بحران ها و تورم های اقتصادی تاکید می نماید. او در کتاب مشهور خود با نام سیاست گذاری پولی در تاریخ ایالات متحده امریکا که در سال 1963 انتشار پیدا کرد، اظهار می دارد که دلیل کشیده شدن این کشور در بحران اقتصادی که با شکل گیری بیکاری وسیع از سال 1929 آغاز گردید، در اتخاذ غلط سیاست پولی میباشد. با این اظهارنظر او بر خلاف نئوکینزیست ها، نقش اقتصاد بازار را در ایجاد این بحران در فرع قرار می دهد. او معتقد است که ایجاد کسری نقدینگی باعث رکود اقتصادی ( دفلاسیون ) گردیده و نهایتا علت را در بکار گیری سیاست های پولی ِ صرفه جویانه ِ از جانب بانک مرکزی امریکا می شمارد
فرئید مان تنها کسی است که بعد از جنگ جهانی دوم بر نقش بالنده سیاست های پولی که مانیتریسم نامیده می شود، هشدار میدهد. او معتقد است که اساسی ترین وظیفه بانکهای مرکزی، حفظ تعادل ِ میزان پول در گردش می باشد. این بانک مرکزی است که با مشاهده تورم در یک کشور و مشاهده ظرفیت بیشتر تولیدی با افزایش دادن نرخ بهره و بالاتر نگهداشتن قیمت ها، سعی در کنترل بانکها را دارد. در این شرایط است که بانک مرکزی سعی می نماید با فروش اوراق قرضه و سپرده های مختلف و.... درصدی از پولهای جاری را جاروب نموده و به میزان نقدینگی و ذخیره ارزی ملی بیافزاید. در موقع بحران های اقتصادی و مشاهده بیکاری و ناتوانی تولید نیز، وظیفه بانک مرکزی است که بالعکس با آوردن پائینتر نرخ بهره و به گردش انداختن ذخائر ارزی خود، دست بانک ها را در دادن وام منصفانه تر باز بگذارد. با گردش پول بیشتر و شکسته شدن قیمت ها تدریجا اقتصاد یک مملکت جان می گیرد و دور تازه ای آغاز می گردد
با در نظر گرفتن این سیاست پولی، نقش بانک های مرکزی در متعادل کردن مناسبات اقتصادی در ارجحیت قرار میگیرد. البته گفتنش لازم است که هر کشوری برای بالاتر نگهداشتن میزان رشد اقتصادی خود، ملزم است تلفیقی معقولانه مابین سیاست های مالی ( دولتی و خصوصی ) و سیاست های پولی ( بانک مرکزی ) ایجاد بنماید

فرئید مان در اکثر مقالاتی که نوشته است و در بسیاری از میزگردهای اقتصادی با نظریات نئوکینزیست ها در مورد دخالت دولت در امور اقتصادی مخالف می باشد. ایشان بسان کلاسیک های اقتصادی معتقد است که: هرچه بیشتر بازار اقتصادی آزادتر و مستقلانه تر از دخالت ها و تزریق ها عمل نماید.... درجه رشد اقتصادی آن جامعه بیشتر میباشد، بحثی که از وارد شدن بدان می پرهیزیم

بحران اقتصادی جاری و سقوط بورس های بازار
بحران اقتصادی موجود اینبار هم از کشور ایالات متحده امریکا آغاز گردید. تا این حد که از همان ابتدا بسیاری از مفسرین اقتصادی اعلام نمودند که این بحران می تواند بمراتب فراگیرتر گردیده و به عارضه اقتصادی جهانی فراروید. کشورهای هم پیمان امریکا در زمره اولین کشورهایی بوده اند که سریعا متاثر از این بحران می گردند. این بحران که ابتدا از بخش مسکن آغاز گردید، باعث آن گردید که بسیاری از شهروندان امریکایی ناگهان خود را ناتوان از آن ببینند تا بتوانند بهره های بانکی خود را به بانکها واریز بنمایند. بسیاری ترجیح دادند تا بجای پرداخت قرض های خود به بانک ها، کلید های مساکن خود را به بانک ها تحویل بدهند
رکود در بخش اقتصادی مسکن و عدم دریافت پول از مسکن داران باعث آن می گردد تا بسیاری از بانک ها، یکی پس از دیگری سقوط بنمایند. بنا به برآورد مغزهای اقتصادی، ناگهان،، اقتصاد امریکا با کسری سرسام آور حدود 960 میلیارد دلار روبرو می گردد. بر اساس طرح بالسون که به تایید جرج بوش و حتی باراک اوباما نامزد انتخاباتی دمکرات ها هم رسید، قرار است در صورت موافقت مجلس نمایندگان امریکا ( این مجلس یکبار بدان رای منفی داد!) 700 میلیارد دلار پول از طریق مالیات های تحمیلی تامین گردد. تامین این مبلغ برابر با این است که هر امریکایی 2 هزار دلار از پول ِ جیب خود را به حساب بانکها واریز بنمایند
بسیاری از منتقدین ازجمله بلومبرک، جمع وری چنین پولی را در جهت نجات بانک ها، امری موقتی می پندارند و دورنمای تاریکتری را برای اقتصاد کشورهای سرمایه داری پیش بینی می نمایند
بنا به بحران ایجاد شده که شدیدا به بازار بورس در امریکا و اروپا و آسیا و روسیه و چین لطمه آورده است، بسیاری از بانکها ملی اعلام گردیده شده و کنترل آن بدست دولتهای متبوعه افتاده است
بنا به گزارشات روزنامه ها از جمله تایمز و گاردین، بانک مرکزی اروپا و انگلیس جمعا 60 میلیارد دلار از ذخائر ارزی خود را به جریان انداخته و بشکل وام به امریکا واگذار نموده اند. بانک مالی سوئیس 9 میلیارد دلار خود را در این رابطه اختصاص داده است. بانک اروپایی فورتیس نیز 10 میلیارد دلار به امریکا وعده داده است. بی بی سی معتقد است که این کمک ها بمیزان زیادی از فروپاشیده شدن بانکهای امریکایی جلوگیری می کند
بحران اقتصادی ِ غول اقتصادی دنیا، به نظر می آید که از این هم بطئی تر و وخیم تر باشد. بنا به نظر سنجی "موسسه گالوپ" و روزنامه یو-اس-ای تو دی ، فقط 22 درصد از مردم امریکا موافق طرح پیشنهادی مورد نظر میباشند و تامین 700 میلیارد دلار را که هدفی غیر از نجات بانکها را ندارد، معقول نمی پندارند
برخی از کشورهای اروپایی برای حفظ تعادل اقتصاد خود، برخی از بانکهای را ملی اعلام نموده و کنترل آنرا در دست دولت های خود قرار داده اند. موسسه مالی فورتیس در بلژیک و صندوق مالی برادفورد بینگلی در انگلیس از آن جمله می باشد، شدت بحران،، بانک دکسیا در فرانسه را هم با 20 درصد کسری پرداختی مواجه نموده است که قرار است از طریق کمکهای دولت فرانسه جبران گردد
گسترش بحران اقتصادی تاثیر خود را در اقتصاد ژاپن و چین و روسیه نیز بسرعت نشان داده است. اقتصاد چین به این خاطر سریعا متاثر از بحران کنونی گردیده است که بیش از 92 درصد از صادرات این کشور در دست کمپانی های بین المللی می باشد. از طرفی دیگر در طول سه سال اخیر که اقتصاد دنیا در حال رونق بوده است، بسیاری از چینی ها بورس های زیادی از بازار غرب را خریده اند. سقوط سرسام آور این بورس ها و محدود شدن چرخ صادراتی این کشور، بنا به برآورد کنونی برای مردم چین فاجعه بار خواهد بود
روسیه، کشوری که روزانه 7 میلیون بشکه نفت را به خارج صادر می نماید و دارای ذخائر ارزی به میزان 600 میلیارد دلار می باشد. اما میزان بدهی روسیه به بانکهای خارجی 650 میلیارد دلار می باشد. یعنی تراز پرداختی روسیه جمعا 50 میلیارد دلار کسری دارد. می شود گفت که بانکهای بزرگ روسیه تقریبا معادل دارایی های خود به بانکهای نیویورک و لندن بدهی دارند. بدین خاطر است که بورس های مسکو نیز آنا تاثیر پذیرفته و بعضی از آنها در دو هفته قبل تا حد 19 درصد سقوط نموده است

در ارتباط با بحران مسکن در امریکا، یکی از کارشناسان بانکی اظهار می دارد که تا سال 2001 میلادی قیمت مسکن در امریکا افزایش داشته است ولی نرخ بهره بانکی تا سال 2005 حدودا 14 بار کاهش داده شده است. این کاهش به سهم خود بازاری مصنوعی به ارمغان آورده است.... طوری که بسیاری خوشبینانه به تهیه مسکن پرداخته و با بهره بسیار پائینخانه هایی را که بانکها عرضه نموده بودند، خرید ( اجاره ) می نمایند. اما نوسان سیکل اقتصادی در امریکا و تغییر بهره های بانکی با عث می گردد که بسیاری خود را ناگهان ناتوان از پرداخت بدهی و وام بیابند
بنا به گزارش بیلان اقتصادی امریکا در واقع بسیاری از امریکائیان که بعد از سال 2005 اقدام به خرید مسکن نموده بودند، اکنون مقدار بدهی آنان به بانک ها بمراتب از ارزش مسکن آنان بالاتر می باشد

قرار است روز چهارشنبه 15 اکتبر سران کشورهای اروپایی جلسه ای در بروکسل داشته باشند، از موضع گیری های رهبران این کشورها چنین بر می آید که آنان متفق القول می باشند که تا با تزریق پول های لازم، حجم نقدینگی را تا حدی بالا برده و کسری ها را جبران بنمایند. گودرون براون نخست وزیر انگلیس می گوید .. ما همه کشورهای سرمایه داری در یک قایق نشسته ایم و می بایستی این قایق را از غرق شدن نجات بدهیم. سارکوزی نیز که اخیرا 15 کشور اروپایی را در پاریس گرد آورده است، بر ضرورت اقدام همه جانبه تاکید نموده است
استراوس خان رئیس ای-ام-اف یعنی صندوق پول جهانی، می گوید که مسئله کاهش نقدینگی باعث آن گردیده است که دولتهای امریکایی و اروپایی همانند گ-7 مشترکانه در فکر نجات آن اقدام بنمایند
جدای از چاره جویی های دولت های کاپیتالیستی برای مقابله با بحران کنونی، دو مسئله کاملا روشن است
اولا: کسانی که با گسترش بحرانهای اقتصادی بیش از دیگران متضرر می گردند، در واقع مردم این کشورها می باشند. شرکت های بزرگ برای جلوگیری از پرداخت هزینه های بیشتر، با اخراج دسته جمعی و بیکار کردن هزاران نفر، در جهت بالا نگهداشتن سود خود عمل خواهند کرد
ثانیا: بنا به سهولت قوانین کشورهای سرمایه داری، بسیاری از این بانکها و شرکت های گلوبال خود را ورشکسته اعلام می نمایند و مشکل و بحران را به دولت و پارلمان های متبوعه پاس می دهند. این دولت ها برای نجات سرمایه داران و بانک ها که بنا به آمار و گزارشات ثبت شده، هر کدام میلیاردها دلار در سال سود می برند و... با تحمیل مالیات بیشتر به مردم، در فکر نجات این سیستم بر میآیند
بورس های بازار که شدیدا متاثر از عملکرد دولت های موجود می باشند، بر اساس تمهیدات و تدارکات این دولت ها، مرتبا بالا و پائین می رود. خبر منتشر شده از اجلاسیه کشورهای گ-7 و متعاقبا 15 کشور اروپایی در فرانسه و به ابتکار سارکوزی، که اجلاسیه بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا را در روز چهارشنبه 15 اکتبر به دنبال دارد. هم اکنون باعث صعود موقتی بورس های بازار گردیده است. حال باید دید که این داستان از کجای سر در می آورد
ادامه بحران بر بیکاری بیشتر خواهد افزود و با بالا رفتن هرینه زندگی و نرخ بهره ها، اقشار متوسط و پائین اجتماعی مورد فشارهای اقتصادی قرار خواهند گرفت. بانکداران و کارمندان عالیرتبه این شرکت ها، نه تنها در این سالها میلیاردها دلار را بالا کشیده اند بلکه برای روز بحران و مبادا هم برنامه ریزی کرده اند. آنان با بستن قراردادهای ویژه که اصطلاحا بیمه چتر نجات نامیده می شود!! در صورت سقوط نیز به مبلغ هنگفتی دست خواهند یافت

منابع: بی بی سی- تایمز لندن- سایت دولتی سوئد / کیهان هوایی- سایت دانشگاه استکهلم/ دانشگاه گوتلند
داگنس نی هتر سوئد- سایت اکونومیست و روزنامه پرولتر و برخی منابع متفرقه

ت. آتابای
مهر ماه 1387

شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۷

اطلاعات عمومی ازترکمنهای عراق: محل اسکان ترکمنها درعراق
منبع : سایت
www.kerkuk.net
جمعیت(جغرافیای) ترکمنهای عراق، ازمرزجمهوری ترکیه با عراق ازحدود مرزی حکاری وسیرت شروع میشود
درشمال شرقی شهر موصل،( نقطه شمالی منطقه مسکونی ترکمنهای عراق ) شهر تلافر دربزرگترین استان عراق واقع شده است
شهر تلافریک شهر ترکمنی بوده وجمعیت بالغ بریک میلیون نفرراشامل میشود. خط جغرافیایی که ازتلافر شروع شده وبادربرگرفتن موصل به سمت غرب و جنوب ادامه پیدا کرده و دیگر شهر ترک یعنی منطقه اربیل را نیز داخل این خط جا داده است. درجنوب اربیل شهرستان آلتین کپری و در امتداد جنوبی با فاصله ای مساوی بزرگترین شهر ترکمنهای عراق ، کرکوک واقع شده که این شهر درعین حال مرکز ترکمن ِ عراق شمرده میشود. دراطراف شهرکرکوک مناطق مسکونی ترکمن نشین زیادی وجود دارد .وقتی به سمت جنوب کرکوک حرکت میکنیم، ازمناطق مسکونی ترکمنها، شهرستانهای بزرگ ومهمی مانند داکوک (تاووک)، توزحورماتو، تازه حورماتو، کیفری و روستاهای بایات راکه ازصدها روستا تشکیل یافته را خواهیم دید
همچنین وقتی از شمال به سمت جنوب حرکت کنیم با چنین روستاهایی مدام برخوردمیکنیم
دراین خط جغرافیایی مناطق مسکونی که اکثریت ترکمن نشین هستند متشکل ازتعدادزیادی بخش وصدهاروستا تا 120 کیلومتری غرب بغداد، وتا بخشهای دیگری بنام بیدار ومندلی کشانده شده است
دردوران امپراتوری عثمانی (تاسال 1918 ) استان موصل وکرکوک، بصورت متصرفات مستقل اداره میشد . شهرستان اربیل به کرکوک وشهرستان هانکین نیز به بغداد وابسته وهریک مرکزفرماندهی نیروی زمینی بود. تابه امروزباعوض کردن شکل اداری مناطق مسکونی ترکمنهای عراق از سوی حکومت های بر سر کار آمده در عراق ، سعی بر خراب کردن شکل جغرافیایی منطقه داشته اند . تا سال 1957 ترکمنها دراستانهای کرکوک، اربیل وموصل وشهرستان دیالا اسکان داشتند. دربغداد نیزحدودا جمعییتی مساوی با جمعیت شهرستان اربیل درحال زندگی بودند . بعدازسال 1976 ساختاراداری عراق عوض شد واستانهای جدیدی بوجود آمد ، تعداداستانها به 18 عدد رسید . این تعویضات صرفا بخاطر از هم پاشیدن مناطقی که ترکمن نشینها دراکثریت بودند انجام شد
دراین میان همانگونه که قبلا مشخص شده بود ،نام شهر اصلی ترکمنهای عراق را از کرکوک به التمیم تغییر دادند . دراصل نام کرکوک ازدوران قبل از میلاد مسیح بعنوان نام این مناطق مسکونی، استعمال میشد که بعدها این اسم براثرگذشت زمان وبنا بر تغییری که بخاطر لهجه و طرز تلفظ ساکنان این مناطق صورت گرفته بود ، بحالت امروزی درآمده ، این اسم در اثر گذشت زمان بصورت سمبلی برای ترکمن های عراق درآمد که بدین دلیل حکومت بغداد این اسم را عوض کرده بود . صدها روستای وابسته به استان کرکوک را به همراه اراضی زیر کشتشان ، از استان کرکوک جدا کرده و جزو مناطق استان دیگری اعلام کردند که با این عمل تعداد جمعیت استان کرکوک را کم کردند وهمچنین بااضافه کردن روستاها وبخشهای ترکمن به دیگراستانها، استانهای ترکمن را بصورت اقلیت درآوردند. ونیز درراستای سیاست عربیزاسیون درکرکوک ودیگرشهرها ومناطق ترکمن نشین با کوچ دادن عربهای بدوی به این مناطق، بالاخص درکرکوک با اعمال این سیاست سعی برآن دارند که ازاکثریت جمعیت ترکمن کاسته و آنها را دراقلیت نشان دهند
وضعیت مناطق ترکمنها دراستانها بدین شکل میباشد :الف) استان موصل: رودخانه دجله درحال سرازیرشدن ازاین استان است .بیش از 60% جمعیت موصل ترکمن میباشد 9 شهرستان موجود دراین استان عبارتند از: تلافر، سینجار، باآج، حمدیه، شیخ خان، آکرا و ترکمنها درمناطق: تلافر، افکینی، نینوا، یونس پیغمبر، فیسلیه، رعادیه، کازیه، شیراهان، کاراکویونلو، سلمانیه وموهالبیه موجودند
ب) استان کرکوک: شهرکرکوک که اصلا ونسبا ترکمن وبوی ترکمنی بودن ازخاکش استشمام میشود، مرکزترکمنهای عراق میباشد. مرکز استان کرکوک است . شهرستانهای آن عبارتند از: تاووک، هاویجه، تازه خورماتو، تیسین، وآلتین کؤپری. همچنین یایجی، لیلان، کارا حسن، کارا اینجیر نیز تعدادی ازبخشهایش میباشد
ج) استان اربیل :یک منطقه ترکمن نشین خیلی قدیمی است. درسال 1168 درتحت حاکمیت مظفرالدین گوک بورونو قرارداشت . مرکز استان اربیل میباشد. شاکلاوا، صادق، ماحمورد چهارشهرتشکیل دهنده استان میباشد
د) استان صلاح الدین: استانی است که درداخل آن مناطق مسکونی ترکمنها وجوددارد. محل تولد صدام حسین درداخل مرزاین استان میباشد. درسال 1976 بخاطر تحقیرکردن ترکمنها وتضعیف اداری مناطق ترکمن نشین، نام کرکوک را تغییردادند و شهرستانهای تازه خورماتلو وکیفری ازمحوطه استانی کرکوک جداکرده واستان جدیدی ساخته شده بود. ونیز صدها روستا از مجموعه بیات درخارج مرزهای این استان مانده بود . بعدها شهرستان کیفری را جزو استان سلیمانیه کرده بودند . مرکز این استان تکریت است. توزخورماتلو، سامرا، بلد، الفاریس، باژ، الدور وشارکتتان، 8 شهرستان این استان میباشد
ه) استان دیالا :این منطقه یکی ازمراکز ترکمن نشین میباشد. مرکز استان بکوبه میباشد. همچنین، بلدروز، هالیس، خانقین، مندلی، کیزلار آباد وکاراخان شهرهای اصیل ترکمنی این استان است . درتمامی این استانها مناطق و شهرستانهای ترکمن نشین دیده میشود . بغیر از مناطق اسکان غیر ترک کوچک ، تمامی مناطق اسکان دراین استانها متعلق به ترکمنها است. همانطورکه مشاهده کردید ترکمنهای عراق، بیشتر درشمال ومرکزکشور مستقرمیباشند وهمراه با شهرهایی که دربالا بدانها اشاره شد درپایتخت، بغداد نیز پخش شده اند . در بغداد بیش از 200.000 ترکمن زندگی میکنند
پروژکسیون جمعیت عراق با سرشماریهای سالهای 1921 ، 1926 ، 1947 ، 1957 و 1965 انجام یافته بود ، درسال 1976 به تعداد 11.505.000 نفربود درسال 1988 بتعداد 18.100.00 نفر نشان داده شده بود. ودراین سرشماریها تعداد جمیت قومیتهای عراق بصورت ذیل نشان داده شده بود. عرب 62% ، ترکمن 15 % ، کرد 20 % و مسیحی 3% که نسبت به این شاخص ها اگر جمعیت عراق را 20.000.000 ( بیست میلیون ) درنظربگیریم، وبا دردست داشتن ارقام سرشماریها تا به امروز ارقام تخمینی جمعیت قومیتها بتعداد ذیل آشکارا مقابل چشمانمان قرارمیگیرد :عرب 12.400.000 ، ترکمن 3.000.000 ، کرد 4.000.000 ، ومسیحی 600.000 نفرخواهد بود. علیرقم این اعداد، بازهم اعلام رقم صحیح ترکمنهای عراق امری مشکل است

جمعه، مهر ۱۲، ۱۳۸۷

دعوت به سخنرانی و گفتگو
Çykyş we dialoga çagirýaris


موضوع : 1 - به مناسبت آرازا بایرام(عید فطر) مختصری درباره ی فقه حنفی وابوحنیفه نعمان(۶۹۹- ۷۶۷ میلادی) ونقش ازرشهای دینی درجامعه ، 2 – درباره ی اوضاع اقتصادی وسیاسی ترکمنهای عراق
سخنرانان: آخوند ولی محمد ارزانش و قاندیم عثمان، نماینده "عراق ترکمن جبهه سی" درآلمان ودیگر علاقمندان داوطلب
زمان : یکشنبه 5 اُکتوبر 2008 برابر با 14 مهرماه 1387 ، از ساعت 18 (به وقت اروپا) و 20:30 (تهران
مکان : اتاق پالتاکی " ترکمن صحرا دا" زیر گروه Europa> Other

Adminler topari
tms_da@yahoo.com

چهارشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۷

روشنفکران و ژورنالیستهای هویت خواه آذربایجان را آزاد کنید
متن زیر جهت جمع آوری امضاء انتشار یافته است و مهلت آن تا دیروز بوده است. متن با امضاء بعدا در سایت های مربوطه انتشار خواهد یافت
متاسفانه هر روز به دامنه فشار های سنگین بر فعالان و روشنفکران مدنی-سیاسی آذربایجان افزوده می‌شود
از جمله مسائلی که فعالان آذربایجانی در ماههای اخیر با آن مواجه بوده‌اند می‌توان به موارد زیر اشاره نمود
1-بازداشت و احضار دهها فعال سیاسی همزمان با دومین سالگرد قیام خرداد 85 که منجر به زندانی شدن تعدادی از فعالان سیاسی شد
3-دستگیری و بازجویی بیش از 10 دانشجوی دانشگاههای آذربایجان که با گذشت 2 ماه از بازداشت همچنان در وضعیتی بلاتکلیف ،در نهادهای امنیتی به سر می‌برند
4-ضرب و شتم و برخوردهای فیزیکی متعدد با فعالین آذربایجانی که نمونه‌ی روشن آن ضرب و شتم حمید والایی دانش آموخته رشته حقوق که آثار ضرب و شتم وی در تصاویر منتشره از ایشان در سایتهای اینترنتی موجود است
5-محروم نمودن فعالین سیاسی تورک از حقوق اجتماعی همچون ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی ،حذف ایشان از امتیازات اجتماعی و اخراج از شغل نمونه‌هایی از محرومیت‌های اعمال شده می‌باشد
6-ایجاد فضای رعب و پلیسی در مناسبتهای مختلف از جمله روز جهانی زبان مادری ،سالگرد قیام خرداد ، روز بزرگداشت بابک قهرمان ملی آذربایجان ، سالگرد تصویب مشروطه و حتی مراسم‌های ترحیم همچون مراسم ترحیم و چهلم دکتر صمدسرداری نیا نویسنده و محقق تاریخ معاصر
7-توقیف و تعطیلی نشریات متعدد و گروههای فرهنگی- هنری آذربایجان و فیلترینگ سایتهای هویت خواه
آنچه ذکر شد نمونه‌های کوچک و مختصر از نقض حقوق شهروندی فعالین سیاسی –مدنی آذربایجان می‌باشد که خواهان برقراری عدالت و احقاق حقوق بدوی انسانها به صورت مسالمت آمیز و در چارچوب قوانین کشور می‌باشند که متاسفانه نه تنها به این مطالبات جواب مطلوبی داده نشده است بلکه همانگونه که در فوق نیز ذکر شد هزینه‌های گزافی را در این راه متحمل شده‌اند. البته این مطالبات خواسته طیف یا قشر خاصی از مردم آذربایجان نبوده است بلکه خواسته اکثریت ملت آذربایجان می‌باشد که بعد از حوادث خرداد سال 85 امید آن می‌رفت این پیام به گوش مسئولین برسد ولی متاسفانه نه تنها اقداماتی برای احقاق مطالبات مردمی آذربایجان نشده ،بلكه به شدت برخوردها نیز افزوده شده است
اگر پیش از آن زمان دستگیری فعالین سیاسی –مدنی آذربایجان با ارسال احضاریه ها صورت می‌گرفت ،بعد از حوادث خرداد 85 دستگیریها بدون اطلاع قبلی و از خانه‌ها ،خوابگاهها و دانشگاهها صورت گرفته است که موجب بی‌حرمتی به فعالان و ضربات روحی شدید به خانواده‌های ایشان گردیده است
یکی از این عملیاتهای به اصطلاح امنیتی نیز در چند روز اخیر در شهر تهران صورت گرفت که متاسفانه 18 تن از مهمانان مراسم افطاری دستگیر شدند . در این مراسم که به پاس حضور خانواده عباس لسانی( از زندانیان سیاسی آذربایجان که در شهر یزد به صورت تبعید زندانی است)برگزار شده بود ، علاوه بر فعالین برجسته‌ای همچون مهندس علیرضا صرافی (مدیر مسئولین نشریه توقیف شده دیلماج و عضو شورای ملی صلح)،مهندس حسن راشدی (مؤلف چندین کتاب در مورد تاریخ و هویت آذربایجان و عضو هیئت تحریریه نشریه وارلیق)،سعید موغانلی (شاعر و سردبیر نشریه ادبی یاشماق)،اکبر آزاد (کارشناس مردم شناسی و مولف کتب کودک)و...چندین زن و کودک خردسال نیز به بازداشتگاهها منتقل شدند و متاسفانه با گذشت بیش از یک هفته 9تن از ایشان بدون دسترسی به حقوق اولیه و بدون امکان ملاقات خانواده و وکیل همچنان در بازداشت به سر می‌برند
بدیهی است که مسائل آذربایجان نه با خشونت و تهدید و نقض حقوق بشر بلکه با ایجاد فضای توسعه فرهنگی ،اجتماعی ،سیاسی و امکان دسترسی به مطالبات اولیه انسانی آذربایجانیان و سایر اقوام مرتفع خواهد گردید
لذا ما امضائ کنندگان این بیانیه ضمن تقبیح هرگونه خشونت و فشار بر فعالین عرصه سیاست و فرهنگ خواستاز رفع تمام نابرابریهای فوق‌الذکر و آزادی هرچه سریعتر زندانیان سیاسی آذربایجان علی‌الخصوص روشنفکران آذربایجانی که بدون هیچ منطقی در یک مراسم افطاری دستگیر شده‌اند هستیم