یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۷

بارچا گناهینگ انه سی، غیبت بله ن ، یالاندا دیر
ایلی آلداماق طعنه سی، آز بریب کپ آلاندادیر


شعر ی است از ذلیلی شاعر ترکمن که هر چند ریشه در برداشت های عامیانه از مذهب و خداترسی دارد، اما بی امان بر درغگویان و نفع پرستان می تازد و بی عدالتی های زمانه خود را عریان می سازد
با خواندن مطلبی در سایت ترکمنصحرا با نام ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم تاریخ 6 آبان ، به یاد این شعر افتادم. با خود گفتم که آدمی چقدر پوست کلفت و به قول ما ترکمنها ( قایزه) باشد که چنین آشکار دروغ بگوید. ایشان منکر تنوع ملی در ایران است و ریشه همه " اقوام " را ایرانی میداند
البته کمی لطف و سخاوتمندی در مورد ما ترکمنها نشان داده است و با عالم مآبی تمام ادعا می نماید که ... ترکمنها را می توان تنها قومی در ایران دانست که از زمان مغول ها در ایران ماندگار شده اند؟!!. او مدعی است که، عرب ها هم مهاجر می باشند ولی چون در داخل ایران ذوب شده اند... پس خصلت قومی خود را از دست داده اند
قسمتی از صحبت های عالم مآبانه!! ایشان را در زیر می آورم. اگر کسی مایل به مطالعه مفصلتر باشد، میتواند به سایت مربوطه مراجعه بنماید

نجات بهرامی ، سوال
گذشته از تعریف واژگانی، و با توجه به مسائلی که در کشور ایران و در رابطه با حقوق اقوام ایرانی مطرح است، اگر امکان دارد خواسته ها و مطالبات جریانات مختلف قومی را در داخل و خارج از کشور به صورت گذرا سطح بندی کنید؟ به عبارت دیگر، طرح مطالبات قومی هم اکنون در چه سطوحی و از جانب چه کسانی بیشتر مطرح می شود؟ هدف آنان چیست؟

کورش زعیم: به‌عقيده‌ من، ما در ايران مسئله‌اي به نام قوميت به‌ طوري‌كه مجزا از بدنه‌ ملت و مسائل کلی و‌ ملي ما باشد، نداريم. اگر بخواهیم از قوم در ایران نام ببریم، شاید هم میهنان ترکمن ما که از زمان یورش مغول در ایران ساکن شده اند و تا حدودی فرهنگ خود را حفظ کرده اند شایسته چنین تعریفی باشند، یا بخشی از هم میهنان عرب ما که در واقع طایفه های مهاجر عرب بوده اند و تا حدودی فرهنگ طایفه ای خود را حفظ نموده اند. این دو گروه نیز پس از چند صد سالی که در ایران زیسته اند جزوی جدانشدنی از ایران و ایرانی هستند و خود بارها برای حفظ تمامیت ارضی کشور جانفشانی ها کرده اند

البته کورش زعیم ها، داریوش همایون ها در بین حکومتی ها و اپوزوسیون ایران کم نیستند، حرف های آنان اختلاف چندانی با هم ندارد و تا حدی کپیه یکدیگر است. در یک کلمه: انکار کثیرالمله بودن جامعه ایران و نتیجتا نفی حقوق ملی ِ ملیت های ایرانی غیر فارس. تحریف تاریخ و نقل و قول های مضحک و بی معنی در مورد تاریخ و هویت این ملیت ها نیز دقیقا از همانجا سرچشمه می گیرد

البته این آقایان، اینقد هم بی سواد نیستند که ندانند، ترکمن چیست و ترک آذری کدام است؟ بخوبی می دانند که کردها و بلوچ ها کی هستند و عرب های ساکن ایران کدامند؟ اما متاسفانه به خاطر آلوده شدن به شارلاتانیزم ناب، دروغ می بافند و به توجیه تاریخ ِ آریامهری می پردازند. و گرنه، همه می دانند که: قبل از آمدن آریایی ها به ایران ( طبق ادعای حکومت پهلوی حدود 2500 سال پیش ) حکومتی بنام ایلام ( اجداد عرب ها) در فلات ایران، حکومت سومرها و ماسگیت ها و هیاطله ( اجداد ترک ها) در مناطق ترکستان و سپس در منطقه بین النهرین وجود داشته است
کدام تاریخدان می تواند جنگ و دفاع سرسختانه ترکمنان را در مقابل حمله چنگیز خان مغول، انکار بنماید. متاسفانه آلوده شدن به مهلکه شوونیزم فارس، نگرش جزمی و یکجانبه به تاریخ ِکهن ایران، باعث آن گردیده است که برخی از سیاستمداران فارس تبار، پا را فراتر از حریم خود بگذارند و به نفی حقوق ملیت های دیگر که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهند، بپردازند
کورش ها و داریوش های زمانه ما، با دمیدن بر آتش ِ نژاد پرستی و شوونیسم فارس در ایران، تلاش می نمایند تا جمعیت ایران را به آریایی نژاد ( اکثریت ) و غیر ِ آریایی ِ مهاجر ( اقلیت ) تقسیم بنمایند.در دوران حکومت پهلوی، تمامی تلاشهای ِتاریخنگاران زمان پهلوی در این جهت بوده است تا ترک تبار بودن آذربایجانی های ایران را انکار بنمایند و ترکمنها و عرب ها را هم مهاجر و یاغی بنامند

به کسانی که علاقمند به تاریخ ترکمنان می باشند، منابع و کتابهای زیر توصیه می شود
1. ویل دورانت جلد اول و دوم
2. فاروق سومر تمامی کتاب
3. تاریخ شرق بارتولد
4. پطروشفسکی و ایوانف اسلام در ایران
5. پروفسور زهتابی تاریخ ایران و آذربایجان
6. نوشته های بیگدیلی و مسعود کمالی

م. قره جه 8 آبان 87

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home