چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵

چند تذکر ضروری در باره کارنامه " کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن"

بحث مربوط به کانون و تاریخچه آن علیرغم نوشته شدن مطالب کافی در نشریات و سایت های انترنتی، هنوز هم برای بعضی از دوستان به درستی جا نیفتاده است. این دوستان تصور می نمایند که کانون به صورت تشکلی سازمان یافته (مخفی و یا علنی) کماکان نقش آفریده و در هدایت جنبش ملی- دموکراتیک ترکمنان حضور داشته است. یعنی از سالهای 1357 تا 1366 شمسی و طبق تصورات این دوستان از همین تاریخ نیز بازسازی شده و به صورت نهادی مستقل از سازمان فدایی اکثریت در آمده است
اشتباه در اینجاست که: فعالیت های فرهنگی و ادبی در کنار سازمان فداییان اکثریت در این دوران که حتی در بعضی مقاطع به تداوم انتشار نشریه فرهنگی ایل گویجی نیز منجر می گردید، به حساب کانون پنداشته شده است
کانون و ستاد مرکزی شوراها به عنوان یک تشکل دموکراتیک، تنها در همان یکی دو سال اول انقلاب بهمن فعالیت داشته است و از سال 59 که از جمله انشعاباتی در سازمان فدایی صورت می پذیرد، نام کانون تدریجا به فراموشی سپرده شده و در عوض شعبه ای فرهنگی تحت نظارت هیئت سیاسی و اجرایی سازمان فدایی منطقه ایجاد می گردد که فعالیت های فرهنگی و ادبی آن مقطع وابستگان به سازمان اکثریت- ترکمنصحرا را که جسته و گریخته در منطقه و یا تهران و یا نقاطی دیگر صورت می پذیرفت هماهنگ می نموده است
می گویند در مثل مناقشه نیست! اگر چنین است می توان با مثال ثابت نمود که از سال 59 تا 67 شمسی یعنی تاهمان مقطعی که بحث هایی در باره بازسازی کانون مطرح می گردد، عملا هیچ نوع کانونی وجود نداشته است و آنچه نامیده می شد، فعالیت هایی فرهنگی تحت کنترل شعبه خلقهای سازمان اکثریت بوده است. دلیلش این است که با غالب شدن بینش توده ای در سازمان اکثریت، کانون که مزاحم و وبال گردن این نوع اندیشه است، برای همیشه دفع می گردد.
دوستانی هم در سال 90 میلادی در شماره های 1 و 2 نشریه تازه یول، در این مورد مطالبی نوشته بودند که در چند سال پیش، در نشریه سوز هم درج گردیده است، مطالعه آن نوشته نیز برای کسانی که علاقه به سرگدشت کانون دارند، می تواند مفید باشد
کانونی که بعدها ادعا گردیده است که بازسازی شده و از سازمان اکثریت مستقل گردیده است، تنها تا یکی دوسال بعد یعنی، در فاصله سالهای 66 تا 69 شمسی برابر با 87 تا 90 میلادی فعالیت داشته است. این تشکل نیز بعد از انتشار چند شماره از نشریه جدیدی با نام ترکمنستان به دلیل درگیری های داخلی به بن بست می رسد
بعد از آن مقطع نیز دوران رکود آغاز می گردد و حتی تلاش های بخشی از اصلی ترین بنیانگزاران کانون که با از سرگیری انتشار ایل گویجی و دادن شعار کنفرانس ملی در پی زنده کردن کانون بوده اند، به جایی نمی رسد و می شود گفت که از سال 93 میلادی تا چندی قبل، یعنی 14 سال تمام، کسی را نمی توان یافت که به نام کانون موضع گیری کرده و یا اعلامیه ای صادر نموده باشد
با در نظر گرفتن تاریخچه شفاف این کانون، که بیش از آنکه یار شاطر باشد خود بار خاطر گردیده و دائم باعث هرز رفتن انرژی ها گردیده است و به جای همگرایی و یا حداقل هماهنگی در بین فعالین موجود، باعث تشنج ها گردیده است! آیا عقل سلیم حکم نمی نماید که به جای سماجت در تحلیل غلط از واقعیت کانون، برای همیشه به یک نوع آوری روی آورده و انرژی های خود را برای بهبود دادن مناسبات جاری مصرف نمائیم؟
چه فرقی می کند که نام تشکل مدافع حقوق مردم ما کانون باشد و یا هر چیز دیگر؟ مگر غیر از این است که در نهایت خود این تشکل ها وسیله ای بیش نمی باشند؟
م. قره جه بهمن ماه 85

شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۵

بحران هويت فرهنگي نسل جوان تركمن . . . چه بايد كرد؟

راز ماندگاري يك قوم حفظ ميراث كهن و سنن آن قوم از جمله زبان ميباشد. مطابق اصل پانزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس در كنار زبان فارسي آزاد است. متاسفانه تركمنهاي ايران از اين حداقل حقوق اجتماعي جهت آموزش زبان و ادبيات خويش به صورت اصولي بي بهره اند. تاثير پذيري از فرهنگ غالب جامعه نيز نبايد به نحوي باشد كه ما هويت خويش را از ياد بريم. لباس پوشيدنمان حرف زدنمان و حتي نام گذاري هايمان براي اينكه پاسدار هويت خويش باشيم بايد نشات گرفته از آداب و سننمان باشد و همچنين معرف فرهنگمان
حداقل حقوق يك فرد داشتن حق انتخاب نام براي فرزندانش مي باشد. نامهايي كه پيشينه تاريخي دارند و در بستر زمان شكل گرفته اند اينگونه نيست كه چند نفري نشسته باشند و يك شبه كلي اسم در آورده باشند متاسفانه در قبال نامگذاري براي فرزندانمان نيز تركمنهاي ايران با مشكلات عديده اي روبرو هستند. چرا كه در بدو ورود به سازمان ثبت احوال با مجموعه نامهاي تغيير يافته اي روبرو ميشوند كه اشخاصي بنا به دلايلي شخصي نامشان را تغيير داده اند و اگر نام درخواستي آن شخص در بين آن نامها قرار داشته باشد مجاز به انتخاب نخواهد بود. سوال من از ثبت احوال اينست كه مبناي تطابق با نامهاي تغيير يافته چيست و چگونه ميشود كه كسي از نامش به هر نحوي خوشش نمي آيد و آنرا در ثبت احوال تغيير ميدهد شما آنرا به كل جامعه تعميم ميدهيد و ميگوييد با توجه به اينكه يك شخص اين نام را براي خودش نپسنديد هيچكس حق استفاده از اين نام را ندارد آيا اين روال نقض حقوق فردي ساير افراد جامعه نخواهد بود چگونه ميشود كه مبناي تصميم يك شخص عادي در طرز تفكر يك سازمان عريض و طويل تاثير گذار باشد. آيا لزوم استفاده از كارشناسان تركمن در مراكز تصمصم گيري تغيير نامها احساس نمي شود و آيا شما با اين روشي كه در پيش گرفته ايد اين شائبه را دامن نمي زنيد كه در قبال بحران هويت اقليتها بي تفاوت هستيد؟
سخني با خانواده ها : جامعه جوان تركمن به خصوص دختران جوان در اين دوره دچار بحران هويت يا به نوعي خود باختگي فرهنگي يا خود كمتر بيني گشته اند بطوريكه احساس ميكنند كه هويت اصلي شان مايه شرم آنهاست بدون اينكه مطالعه اي درباب گذشته خويش داشته باشند. دوستان ‌و خانواده هاي محترم بدانيد راه اصلاح جامعه اصلاح فرد فرد جامعه است. خانواده يك نهاد كوچك اجتماعي ميباشد اصلاح بايد از دوران خانواده شكل گيرد. پدري كه به گذشته خويش پشت پا ميزني و مادري كه از بدو تولد زباني غير زبان مادري را به فرزندانت آموزش ميدهي ( البته اين حقير آموزش زبانهای دیگر را نفی نمی کنم منتهی هر چیزی به موقع باید صورت پذیرد و آموزش زبان مادري براي شكل گيري هويت فرهنگي در اولويت اول قرار دارد )
هيچ ميدانيد كه ما داراي پيشينه پر باري هستيم هيچ ميدانيد كه ادبيات داستاني ما داراي چه غنايست.حماسه گور اغلي – شامنم غريب – زهره طاهير – صاياد همراه . . .
آيا تا بحال اين اسامي به گوش شما خورده است خواهش ميكنم كه بخود آييم و اينگونه کمر همت به نابودي آداب و سنن قوم تركمن نبنديم. چند كلامي هم با روحانيون محترم تركمن دارم شمايي كه دائما ميگوييد اسامي اسلامي براي فرزندانتان انتخاب كنيد حرف شما كاملا متين من هم تا حدودي قبول دارم اما آيا شمايي كه با زبان تركمني مبلغ دينمان هستيد دوست داريد كه نسل كنوني و نسل هاي آينده مان دچار استحاله فرهنگي شوند و ما هويت خويش را كه در گذر زمان با اسلام عجين گشته است را به آساني از كف دهيم آيا اين عين كفران نعمت نخواهد بود اين حقير اعتقاد راسخ دارم كه پاسداري از هويت فرهنگي نه تنها هيچ منافاتي با اسلام ندارد كه عين اسلام است
روحانيون عزيز : جامعه جوان تركمن علاقه بارزی نسبت به دين و ديانت دارند كما اینكه اين حقير هر جمعه شاهد خیل عظیم جوانان می باشم که اتحاد و یکدلی را در برپایی نماز با شکوه جمعه به تماشا ميگذارند با تبليغات شما عزيزان است كه جوانان مشتاق امورات ديني مي شوند. اين حقير از شما تقاضا دارم همانگونه كه جنبش عظيمي در بين جوانان به جهت دين جويي پديد آورده ايد به نوعي همين جنبش فرهنگي را در مقوله زبان مادري و حفظ ميراث كهن به منسه ی ظهور برسانيد تا نسل آينده تركمن مديون مجاهدات شما باشد

و من ا... توفيق
توي محمد ايازي – غريب
عضو انجمن ادبي ميراث

پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۵


ترکمنستان پس از انتخابات ریاست جمهوری
مردم تركمنستان روز يكشنبه به پای صندوق‌های را رفتند و به 6 نامزد رياست جمهوری رای دادند. طبق آخرين خبرهائی كه می‌رسد قربان قلی بردی محمداف، كفيل رياست جمهوری به عنوان رئيس جمهور جديد اين كشور انتخاب شده است. اما آيا انتخاب وی می‌تواند پايانی برای دوران نيازاف باشد و معضلات اين جمهوری را حل و فصل كند؟ احزاب سياسی مخالف، عليرغم به رسميت نشناختن نتايج انتخابات اعلام آمادگی كرده‌اند كه با رئيس جمهور جديد وارد گفتگو شوند
15 سال است كه تركمنستان استقلال خود را بدست آورده ولی تاكنون يكبار هم انتخابات آزاد و عادلانه در اين كشور انجام نگرفته بود. به همين خاطر است كه روز 22 بهمن، يعنی روزی كه در اين كشور انتخابات رياست جمهوری انجام گرفت، رخدادی تاريخی قلمداد می‌شود
يكی از رای دهندگان مقيم شهر عشق آباد، پايتخت اين كشور با حضور در پای صندوق‌های رای ابراز داشت: "من برای نخستين بار در انتخابات شركت كردم و بسياری از مردم از پيرو جوان به پای صندوق‌های رای آمده اند، گرچه آنها باور چندانی نداشتند، ولی كمی اميدوار هستند
مراد قاری اف رئيس كمسيون مركزی انتخابات تركمنستان اعلام كرده است كه بيش از 98 درصد از واجدين شرايط رای دهندگان در اين انتخابات آرا خود را به صندوق‌های رای انداخته‌اند. طبق آخرين خبرهائی كه از تركمنستان می‌رسد قربانقلی بردی محمداف كفيل رياست جمهوری تركمنستان توانست با پشت سر نهادن پنج رقيب خود در انتخابات رياست جمهوری در صدر قرار گيرد. ولی نهادهای بين المللی حقوق بشر و احزاب سياسی مخالف دولت به نتايج اعلام شده از سوی اين كمسيون باور ندارند. اپوزسيون تركمنستان اعلام كرده است كه حداكثر 25 درصد از افراد واجد شرايط در انتخابات شركت كرده‌اند
خدای ‌بردی اورازف، يكی از نامزدهای رياست جمهوری اپوزسيون ادعا كرد وی شواهد فراوانی در دست دارد كه می‌تواند غيرواقعی بودن اظهارات كميسيون انتخاباتی را در خصوص حضور گسترده مردم در انتخابات رياست جمهور ثابت كند
آقای اورازاف سازمان امنيت و همكاری اروپا و كشور آمريكا را متهم می‌سازد كه به بهانه "سياست خريد گاز از تركمنستان" با حاكمان جديد سازش كرده‌اند و از نيروهای دمكراتيك تركمن حمايت لازم را به عمل نياورده‌اند
وی در گفتگو با بخش فارسی صدای آلمان ابراز داشت: " با ميانجيگری دولت‌های غربی و سازمان‌های بين المللی آماده بوديم با حاكمان جديد وارد مذاكره شويم. ولی اينان با دولت تركمنستان از در سازش درآمدند
وی در ادامه مصاحبه اظهار داشت، سيستم نيازف بدون حضور وی نيز به كار خود در كشور ادامه می‌دهد. انتخابات رياست جمهوری ، در كشوری كه فقط يك گزينه برای انتخاب وجود دارد و بدون حضور ناظران بين‌المللی و استمرار نقض حقوق و آزادی بشر، نمی‌تواند اعتبار رسمی داشته باشد
اورازاف در گفتگو با برنامه فارسی صدای آلمان بيان داشت كه با اين وجود اپوزسيون حاضر است با رئيس جمهور جديد تركمنستان وارد گفتگو شود
و اما عبدی قلی اف وزير امور خارجه سابق و مسئول "اتحاد دمكراتيك اپوزيسيون تركمنستان" با صدور بيانيه‌ای به برگزاری زود رس اين انتخابات اعتراض كرده است. وی در مصاحبه با بخش فارسی صدای آلمان بيان داشت: "اين انتخابات قانونی و مردمی نيست. بنظر من بايد يكسال به مردم فرصت می‌دادند و انتخابات جدی و حقيقی برگزار می‌كردند
احزاب سياسی مخالف ضمن اعلام آمادگی برای گفتگو با رئيس جمهور جديد تركمنستان، خواستار آزادی زندانيان سياسی، فعاليت احزاب در چارچوب قوانين كشور، بازگشت مخالفين رژيم و همچنين گشايش مرزها شده‌اند
مدافعين حقوق بشر تركمنستانی معتقدند كه پس از درگذشت نيازاف شكنجه زندانيان سياسی همچنان در بازداشتگاههای اين كشور ادامه دارد
خانم تاج گل بگ مادوا مسئول "فدراسيون دفاع از حقوق بشر هلسينكی" به وعده‌های انتخاباتی بردی محمداف باور ندارد: "اگر قرار است تغييرات اساسی انجام بگيرد، حداقل حقوق بشر در كشور بايد رعايت گردد و دولت با نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر از جمله با "سازمان عفو بين الملل" و "سازمان ديده بان حقوق بشر" همكاری داشته باشد و از فعاليت سازمان‌های غير دولتی جلوگير نكند
ناظران سياسی معتقدند كه عليرغم اعلام وفاداری بردی محمداف رئيس جمهور جديد تركمنستان به خط و مشی نيازاف، وی قادر است با انجام اصلاحات سياسی و اقتصادی نظر مثبت مردم كشورش و جامعه بين الملل را كسب كند
24 بهمن 1385
منبع رادیو آلمان
طاهر شیرمحمدی

دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۵

paltalk

برنامه پالتاکی دراتاق
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست

موضوع : تاریخچه ملت ترکمن
سخنران : مرات - بهرنگی
زمان : سه شنبه 24 بهمن برابر با 13 فوریه، از ساعت 20 به وقت اروپا

پنجشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۵

چرا بحث کانون دوباره؟

کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن در بهمن ماه سال 1357 در بزرگترین شهر ترکمنصحرا یعنی گنبد قابوس با ابتکارات نیروی جوان روشنفکری آن دوران ( فدائیان ترکمن) بنیانگزاری گردید. فعالیت های این کانون در واقعیت سال های 57/58 را در بر می گیرد، بعد از هجوم پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در بهمن ماه 57 نیز که باعث به قتل رسیدن بسیاری از آزادی خواهان وعدالت طلبان ترکمن گردید و جنگ های ناخواسته ای را بر ملیت ترکمن تحمیل نمود، با ادامه دستگیری ها و اعدام ها و تیرباران های مبارزین، دیگر امکانی برای فعالیت های علنی وجود نداشته است. هر دو نهاد علنی آن دوران یعنی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن و ستاد مرکزی شوراهای ترکمنصحرا با بن بست های جدی روبرو می گردند
در سال 59/60 شمسی، انشعابی در داخل سازمان فدائی صورت می پذیرد و جناحی از این سازمان که به "اکثریت" مشهور میگردد با نفی و یا نقد کشیدن فعالیت های گذشته سازمان فدائی بویژه در مناطق ملی چون کردستان و ترکمنصحرا، درست مانند حزب توده ایران، با ضد امپریالیست دانستن حکومت فقها به دفاع از این حکومت می پردازد. مجموعه فعل و انفعالات این دوره امکان اعتلای کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن را که در بدو بنیانگزاری، آماج های ملی-دموکراتیکی چون رسیدن به حق تعیین سرنوشت و حق خودمختاری برای ترکمنها را در برنامه خود داشته است مانع میگردد. بدنبال دستگیری ها و سرکوب های سال 61/62 نیز که مهاجرت گسترده ای را همراه داشته است کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن از صحنه فعالیت ها در ترکمنصحرا کنار می رود

آنطور که از بطن واقعیات تاریخی دو دهه اخیر دوران مهاجرت بر می آید، درست در اوج بحران حاد اردوگاه سوسیالیستی که منجر به برآمدن جنبش پروسترویکایی گورباچف می گردد، در داخل تشکیلات حزب توده و سازمان فداییان اکثزیت نیز بحران های دامنه داری شکل می گیرد ( حدود سالهای 64 / 67 شمسی) و سنترالیزم حاکم را شدیدا تحت فشار قرار می دهد. در همین برهه تاریخی است که جمهوری های شوروی، یکی پس از دیگری حزب کمونیست حاکم را نشانه رفته و خواستار اختیارات وسیع تری می گردند
بر اساس این بحران، در داخل حزب توده و سازمان فدائیان اکثریت، جناحین چپ و راست تشکیل می گردد و زمینه های تلاشی و انشعاب در هر دوی این سازمان فراهم می گردد. برخی از فعالین ترکمن نیز تحت تاثیر این شرایط، به جنب و جوش افتاده و با ادعای ...بازسازی کانون! فعالیت هایی را در آن ایام سازماندهی می نمایند. که نتیجه آن برای فعالین ترکمن تا حد زیادی روشن می باشد
از آنجایی که تلاش های این جمع، هرگز نتوانست در عمل به جریانی جدی و تاثیر گزار تبدیل گردد و به جای اتحاد وسیع تر، با تسویه حساب های شخصی و فراکسیون گرایی هایی روبرو می گردد، کارنامه درخشانی را برای جنبش ملی-دموکراتیک ملیت ترکمن در ایران نداشته است ومشخصا چون زاده یک بحران سیاسی عمومی بوده و بر پایه مناسبات غیر دموکراتیک بنا گردیده بود، به جای تبدیل شدن به یک تشکل وزین و جا افتاده، بعد از دوره ای کوتاه به تلاشی و بن بست می رسد
مسلما علت های دیگری هم در به انحراف کشانیده شدن مسیر فعالیت های این جمع بوده است و شاید هم در اظهارات خود آنان آمده باشد، شکی نیست بسیاری از کسانی که به فعالیت های این جمع کشیده شده بودند، انگیزه های خیر خواهانه و واقعا مستقل و دموکراتیک و ملی گرایانه ای را داشته اند که به جای خود قابل احترام می باشد. اما نه تنها در مورد این حرکت و بلکه اساسا در هر موردی دیگر، پیش شرط هایی برای رسیدن به هدف ها و موفقیت های جمعی تر لازم می باشد که رعایت آن، نه تنها دیروز بلکه در هر پریود زمانی، لازم می باشد. شرطهایی چون: داشتن دانش کافی و یا داشتن ایده ها و انگیزه های مشترک و پایدار

جمعی که با نیت ایجاد " کانون مستقل" و با ادعای " بازسازی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن" فعالیت هایی را سازماندهی نموده بودند، نه تنها از وحدت نظری و اعتقادی مشترک برخوردار نبوده است بلکه به دلیل نا آشنایی از چگونگی بنیانگزاری این نهاد مردمی، درک واقع بینانه تری را نیز از تاریخ و جایگاه آن ارائه نداده است و چنین بنظر می آید که خواسته ها و علائق ذهنی خود را با واقعیات کانون و نحوه نقش و پیدایش آن اشتباه گرفته است. بیانیه ای را که منتشر می نمایند، در بسیاری جهات بی پایه بوده و به داستانسرایی شباهت بسیار دارد
منتشر کنندگان این بیانیه به این دلیل که در جریان چگونگی بنیانگزاری کانون نبوده اند و یا اگر هم بوده اند، نقش چندانی را عهده دار نبوده اند، برای پوشاندن این نقیصه! سعی نموده اند تا با قلب واقعیت ها و نسبت دادن نقش برجسته به افراد و یا محافلی غیر واقعی، بنیانگزاران واقعی کانون را که آنموقع دارای تشکلی سازمان یافته و مخفی بوده اند تخطئه بنمایند. بدین خاطرآنان هر گز نامی از "فدائیان ترکمن" که ضمن سمپاتی به سچفخا فعالیت های سیاسی و فرهنگی ملیت ترکمن را سازماندهی نموده و بدون کوچکترین حمایت مادی و حضوری سازمان فدایی، این نهاد فرهنگی و سیاسی را در ترکمنصحرا بنیانگزاری نموده بودند، نامی نمی برند. و تنها و با توسل بر شیوه های غیر اخلاقی و منفی، تمامی شکست ها و بن بست ها را به خرج سازمان فدائی نوشته و خود را مبرا از خطاها و انحرافات معرفی می نمایند. در حالیکه جملگی آنان، نه تنها در رکاب این دو سازمان فعالیت نموده بودند بلکه به دنبال حزب توده و سازمان فدائیان اکثریت، اتحاد شوروی را هم زیارت کرده بودند

آیا کانون می تواند مستقل باشد؟
ما در ترکمنی ضرب المثلی داریم که فکر می کنم کمتر کسی از آن اطلاع نداشته باشد. یعنی "آتامینگ ئولجگنی بیلسم، بیر چاناق دوزا ساتاردیم" قضیه کانون هم بی شباهت به این گفته نیست. جمعی که سالهایی را با انطباق دادن خود با شرایط مهاجرت گذرانده بودند، صرفا تحت تاثیر بحران اردوگاه شوروی و مشاهده تنش های استقلال طلبانه برخی جمهوری های شوروی، به فکر استقلال از سازمانهای چپ می افتند، و برای نشان دادن آن نیز؟ سوژه مناسبتری را غیر از " کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن" انتخاب نمی نمایند
کانونی که با ایمان و شور مارکسیستی ِ جوان ترین نیروهای سیاسی ترکمن زاده شده بود، به دلیل قرابت فکری با سازمان فدایی واز طرفی بدلیل نداشتن تجارب کافی در راستای ِ فعالیت های دموکراتیک و مردمی، بسان بسیاری از سازمانها و نهادهای ملی- دموکراتیک آن دوران، در داخل سازمان سراسری چپ مستحیل میگردد. اگر واقعیت غیر از این بود چه لزومی داشت که بعد از سپری شدن یک دهه زمانی، جمعی به فکر مستقل کردنش می افتادند!

آیا می شود این کانون را مستقل نمود؟ اصولا چگونه می توان نهادی را که با اندیشه انترناسیونالیستی و در مقابله و تضاد با هر نوع ناسیونالیسمی!! متولد گردیده است، مستقل نمود؟ آیا چنین تلاشی درست بمثابه این نیست که عده ای مدعی گردند که می خواهند مثلا، حزب توده و یا سازمان فدائی و یا پیکار را مستقل بنمایند. چنان که اشارت رفت، چنین گرایشی خیالی بویژه در رابطه با " کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن" موقعی امکان پذیر می باشد که فقط مبتنی بر قلب تاریخ و نفی واقعیات باشد
با توجه به سیر تکاملی تاریخ و گسترش علنیت و شکوفایی دموکراسی در جهان کنونی، بنظر نمی آید تلاش های اینچنانی مفری برای گشوده شدن گره ها و مشکلات باشد. اگر به جای توسل بر تئوری های پیش ساخته غلط در باره کانون، به فکر ایجاد تشکلی دیگرمی بودند، شاید سطح صحبت ها و مجادلات در بین این جمع، در عرصه بهتر و عالیتری قرار می گرفت
کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن و ستادمرکزی شوراهای ترکمنصحرا، علیرغم ارتباط داشتن با تفکرات چپ آن دوران و همسویی با سیاست های سازمان فدایی، از نهادهای برجسته ای بوده اند که نقش و نشان شامخی را در هدایت ملیت ترکمن و آزادیخواهان و عدالت جویان ِ ترکمنصحرا داشته است، گرامیداشت خاطر این نهادها و درس گیری از تجارب گرانبار آن ایام، وظیفه ای است که اجرای آن به همه مبارزین راه آزادی و عدالت در ایران و ترکمنصحرا مربوط می گردد
قایلی

جر و بحث های حاشیه ای، دامی است برای کشانیده شدن به انحراف!

مدتی است که بحث هایی در مورد کانون، مناسبات جاری در بین بخشی از روشنفکران سیاسی ترکمن در خارج را به شدت به خود مشغول نموده است. بحث هایی از قبیل.... بازسازی کانون؟ و یا اینکه..... چه کسانی صاحب واقعی کانون هستند؟ و یا صحبتهایی از این قبیل
طبیعتا پرداختن به مسائلی که جنبه هایی از آن حداقل برای تعدادی از آدمها روشن نبوده باشد انکار کردنی نیست و هر جمع و یا محفلی این حق را دارد تا پیرامون نکات گرهی و یا نامبهم ِ یک مسئله، بحث و حتی مناظره نمایند. ولی عصر گلوبالیسم و شکوفا شدن دموکراسی در عرصه های مختلف، حداقل این پیام را داشته است که: چنانچه بحث وفحص ها و یا اقدامات روشنگرایانه اگر بخواهد در جهتی نتیجه بخش و مشکل گشا قرار بگیرد، می بایستی منطبق بر نرم ها و شیوه های مجادله ای دموکراتیک و انسانی و سازنده باشد
با در نظر گرفتن فرضیات فوق، در وحله اول این سوال در ذهن خوانندگان تداعی می گردد که: چرا بحث و فحص هایی پیرامون " کانون" درست در این شرایط و ناگهانی! به سایتها و نشریات انترنتی کشیده می شود؟ چرا موضوع "کانون و ماهیت آن" که چندین سال قبل به مقوله ای خسته کننده و فرسایش دهنده تبدیل شده بود و حداقل 12/13 سال از مجادلات دور مانده بود، یکبار دیگر پیش کشیده می شود؟ اصلا چه لزومی داشته است که درست در این شرایط که قرار است در کرکوک، سرنوشت ترکمنان عراق رقم بخورد و....یا بعد از مرگ نیازوف و ترک خوردن بلوکه های "کیش شخصیت" و دیکتاتوری در جمهوری ترکمنستان انتخاباتی برگزار گردد، چنین بحثی انحرافی و نالازم پیش رانده می شود؟ آیا این موضوع امری تصادفی است؟
اگر هم فرضیه پیش کشیده شدن دعواها بر سر "کانون" را امری تصادفی و گذرا تلقی بنمائیم و یا با توجه به تلاقی آن با ماه بهمن و سالروزهای بنیانگزاری آن امری واقعی بدانیم، با این وجود، آیا کلنجار رفتن های مکرر و اعلامیه پراکنی ها متوالی و تهمت زنی های بی پرنسیبانه به یکدیگر، موردی برای توجیه دارد؟ شرکت کنندگان در این سناریوی غیر اخلاقی را، چه می توان نامید؟ جرا که، از یک طرف از پراکنده گی ها و عدم اتحاد و نبودن یک تشکل گسترده و تاثیر گزار گله می کنند، از طرفی دیگر نیز بر سر "کانون" و مالکیت آن به جنگ و دعوا می پردازند. انگار که سرنوشت ِ کانونی که در شرایطی خاص و توسط کسانی بنیانگزاری گردید که بعضا جان خود را نیز فدا نموده اند، به این آسانی و با راه انداختن جر و بحث های اینچنانی قابل تغییر خواهد بود.

این مسئله را نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی در ایران برای درهم شکستن ملیت ترکمن و کنار زدن افراد و محافل ملی و آزاداندیش ترکمن بطور مستمر توطئه می نماید، آنان از طریق جاری ساختن یک نوع سیستم حکومتی محلی آپارتاید، زابلی ها و مازندرانی ها و شاهرودی ها را، آقا بالا سر ترکمنها می نمایند که چگونگی آن هر روزه از داخل ترکمنصحرا گزارش می شود، اگر آه ها و ناله های برادران و خواهران ترکمن که در زیر فشار های طاقت فرسای مجریان حکومتی برای بقا دست و پا می زنند را جلوی چشمان خود داشته باشیم، آنموقع شرم آور است که برای مالکیت بر سر کانونی که 25 سال پیش فعالیت های داشته است و هنوز هم بسیاری از جنبه های فعالیتی آن بدرستی مورد بررسی قرار نگرفته است، اینچنین به دعوا و جنجال کشیده شده و وقت و انرژی تلف گردد

موضوع دیگری که می بایستی بدان توجه نمود، مسئله انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری ترکمنستان می باشد. بعد از مرگ غیر منتظره نیازوف که با بکارگیری "کیش شخصیت" و با بوجود آوردن سیستم مخوف دیکتاتوری، ضایعات جبران ناپذیری، در عرصه های علمی و فرهنگی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره به ترکمنها وارد آورد، اکنون شرایطی پیش آمده است تا شفاف تر از دوران ایشان و ماقبل آن، تحولات در این جمهوری، با شرکت و همیاری روشنفکران و محافل سیاسی ترکمن، مورد توجه قرار بگیرد
ترکمنستان تنها جمهوری در دنیااست که زبان رسمی آن ترکمنی می باشد و موجودیت ملی و فرهنگی ترکمنها را معرفی می نماید. این جمهوری به لحاظ داشتن منابع گازی سرشار و مرغوب خود( مقام پنجم در دنیا) همیشه مورد طمع و تجاوز قدرت های استعماری و بویژه روسیه بوده است. سکوت و یا بی تفاوتی در قبال مسائل این جمهوری، شانس طمع کاران را برای پیشبرد اهداف استعماریشان زیادتر خواهد نمود

با در نظر داشتن مجموعه واقعیات ِ دربر، بنظر می آید کسانی که به طور عمد، بحث های انحرافی اینچنینی راه میاندازند و یا نیز ساده لوحانه و صرفا به خاطر داشتن جاه طلبی ها و ادعاهای آنچنانی، بدام اینگونه مجادلات بی حاصل می افتند!..... یا هنوز هم علیرغم ادعاها و گنده....های خود، در حاشیه سیاست قرار گرفته اند و یا نیز افسار را به نوکران استعمار و ارتجاع سپرده و بر علیه ملت خودی به توطئه مشغول می باشند.
الف.سالاری بهمن ماه 1385
منبع: ترکمنصحرا مدیا

شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۵

Paltalk-Turkmensahrada

زیر گروه: ….Europa-other

زمان: یکشنبه 4 فوریه (فورال) از ساعت 17 تا 19.30 به وقت اروپا/ 19.30 تا 22 به وقت ایران
موضوع: دموکراسی و نحوه اجرای آن در انتخابات ریاست جمهوری ترکمنستان در یکشنبه آینده
با شرکت رهبران احزاب سیاسی اپوزوسیون و برخی ازآکادمیسین ها و ژورنالیست های جمهوری ترکمنستان
در اروپا


Tms_@yahoo.com