پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۴

فاجعه تجاوز نظامی امپراطوری روس به " خانات خیوه" و " گوک دفه" از زبان پروفسور محمت سرای

در قرن 17 میلادی دولت روسیه تزاری سیاست گسترش قلمرو خود بسوی جنوب را تشدید می نماید. در این مقطع در ضلع شرقی پیشروی روسها حکومت خانات خیوه قرار داشت که تا حدودی استقلال خود را حفظ کرده بود. روسها دو بار در سالهای 1718 و 1839 کوششهایی برای فتح خیوه انجام داده بودند ولی هر دو بار نیز با مقاومت شدید مدافعان خیوه مواجه شده بودند. به لحاظ سیاسی نیز فتح خیوه نگرانی هایی را برای حکومت استعماری انگلیس که هندوستان را در اختیار داشتند ایجاد می نمود و این امر را خانات خیوه به خوبی درک نموده بودند و بنا بر این راه مذاکره و مشاورت با انگلیسی ها را بخوبی پیش می بردند. دولت تزاری روس که حمایت غیر مستقیم انگلیسی ها را در دفاع از خیوه مانعی برای پیشروی خود می دید اینبار سیاست معامله گری و سازش با انگلیسی ها را به جای مقابله تغییر می دهند. انگلیسی هاهم که منافع و امنیت خود در هندوستان و دریای عمان را در ارجحیت قرار می دادند مایل بودند تا با روسها به کنار آمده و به سازش بپردازند. بدنبال این تحولات در روسیه چرخش وقوع حوادث مربوط به سرنوشت خیوه سرعت می گیرد و در پایان 1872 حاکمان کل ترکستان و اورن برگ و نائب السلطنه قفقاز به سنت پطرزبورگ می آیند تا با وزیر جنگ وقت برنامه های مورد نظر عملیات بر ضد خیوه را مورد ملاحظه قرار بدهند. تصمیم گرفته می شود که عملیات نظامی از دو جناح آغاز شود: از شرق با سپاه منطقه ترکستان و از غرب و شمال با نیروهای مشترک مناطق قفقاز و اورن برگ.
نمایندگان بریتانیا در پایتخت روسیه از گردهمایی حاکمان کل در سنت پطرزبورگ در باره فتح خیوه آگاهی یافته و به لندن گزارش می نمایند. مقامات بریتانیایی که همیشه با هرگونه پیشروی روسیه در جهت اشغال هند مخالف بودند فشار دیپلماتیک بر بر روسیه را برای بدست آوردن فتوحات بیشتر تشدید می نمایند. آنها از روسیه قول می گیرند تا بعد از تصرف خیوه به مناطق تحت نفوذ انگلیسی ها پیشروی ننمایند. بر اساس توافقات این دو قدرت امپریالیستی و با توجه به خصومت های دیرینه حکومت مرکزی ایران با خانات ترکستان در واقع مدافعان حکومت خیوه تنها می مانند و......

در حالیکه بریتانیاییها پیروزی دیپلماتیک خود را در لندن جشن می گرفتند روسها تا اواسط مارس 1873 تدارکات نهایی شان را برای فتح خیوه کامل می کنند و ژنرال کوفمن به سر فرماندهی منصوب می شود. نیروی اعزامی روسها مرکب از 53 گروهان پیاده و 25 سوتنیا( صد) قزاق و 54 توپ و6 خمپاره انداز همراه با دو مسلسل مالتی لول و دو واحد موشک انداز و 4450 اسب و 19200 شتر با نیروی تکمیلی تقریبا 14000 مرد بود.
جمعیت خانات خیوه را عمدتا ازبکها و ترکمنهای یموت تشکیل می دادند. بر سر تقسیم آب و زمین و همچنین بر سر تعیین جانشین خان درگیری هایی در بین ترکمنها و ازبکها صورت می پذیرفته است که گاها نیز مورد سوء استفاده روسها قرار می گرفته است. البته کمیت جمعیت ازبکها تا حدی بیشتر بوده است. یکی از دشواری های خوانین خیوه در واقع متحد و یکدل نگهداشتن این دو ملیت بوده است. یکبار نیز و در سال 1856 بعد از یک گردهمایی طولانی دو طرف ترکمنهای خشمگین با ترک پایتخت خانات خیوه نارضایی خودشان را از سهم زمین و آب نشان داده بودند. یموتها همچنین به تخت خانی رسیدن یک ترکمن را نیز در خیوه خواستار بوده اند. وقتی خواسته های آنان توسط ازبکها رد می شود آنها اتا مراد یکی از روسای مقتدر قبایل خود را به عنوان خان خود اعلام نموده و قوتلو-مراد خان ازبک را نیز از پای در می آورند و........ این چنین بوده است مناسبات و نحوه زندگی مدافعان خانات خیوه در آنزمان.

وقتی خطر حمله روسها را خیوه ای ها جدی می بینند ماموران و قاصد هایی را به هند و ترکیه می فرستند ولی موفق نمی شوند تا حمایت مستقیم آنان را جلب بنمایند. روسها کماکان به پیشروی خود ادامه داده و خیوه را که حمایت هیچ قدرت بیرونی را با خود نداشت مورد تهاجم قرار می دهند. در اواخر ماه مه 1873 روسها در اطراف خیوه پایتخت خانات آخرین نقطه دفاع خیوه ایها را با توپخانه سنگین می کوبند و بر جاندار و بی جان رحم ننموده و شهر را به نابودی می کشانند. توپخانه های دفاعی خیوه هرچند تلفاتی را بر مهاجمین وارد می نمایند ولی تاب و توان مقاومت را در مقابل ارتش منظم و تا دندان مسلح روس را پیدا نمی نمایند. با مشاهده میزان تلفات و خرابی ها سید محمد خان قاصد هایی نزد روسها می فرستد و خواهان آتش بس می شود در مقابل روسها نیز طلب می نمایند که اول می بایستی خان از سمت خود استعفا بدهد و ثانیا نیز شهر از مدافعین مسلح خالی شود خان خیوه با پیشنهاد روسها موافقت می نماید. در نهم ژوئن ژنرال کوفمن وارد خیوه می شود.
سقوط خیوه و تسلیم شدن خان به نوبه خود خشم ترکمنان یموت را که حاظر نبودند به روسهای مهاجم تسلیم شوند فراهم می آورد. ترکمنها به دفاع می پردازند و از خیابان به خیابانی دیگر به نبرد پراکنده با روسها می پردازند.
بنا به گزارش " ماک گاهان" خبرنگار امریکایی در این نبرد و بعد از تسلیم خان تنها ترکمنهای یموت بودند که می جنگیدند. کوفمن که از عکس العمل ترکمنها به خشم آمده بود دستور می دهد تا جواب مقاومت را با بی رحمی تمام پاسخ بدهند. ارتش متجاوز روسیه تزاری به جای جنگیدن با ترکمنان مسلح به خیابانها و حوالی خیوه رفته و به قتل عام ترکمنان بی دفاع می پردازند. نه تنها مردان و بلکه پیرزنان و کودکان در گهواره نیز از دم تیغ گذرانیده می شوند. به یاش اولی های ترکمن که التماس کنان خواهان قطع کشتار بودند تکلیف می شود که در عرض مدت بسیار کمی خساراتی معادل سیصد هزار روبل ( برابر با 42500 پوند) بپردازند . با تصرف خیوه روسها ترکمنهای یموت را به خک ذلت نشانده و بر جان و مال آنان رحم نمی نمایند.....ملت ترکمن هرگز چنین جنایت و قتل عام روسها را فراموش نخواهد نمود.

پیشروی روسها و چگونگی تجاوز به خاک " ترکمنستان"

....... روسها با ایجاد منطقه ماورای خزر در سال 1874 یعنی اندکی بعد از تسلط خیوه نیمی از کشور ترکمن را به امپراطوری خود ضمیمه می نمایند. آنان در عمل حکومتی با نام " ماورای خزر" تشکیل داده و ژنرال لوماکین را نیز به فرماندهی آن منصوب نموده بودند. روسها توسط قوای نظامی لوماکین مصمم بودند تا بقیه ترکمنستان را نیز ضمیمه خاک خود بکنند!. لوماکین بهنگام رسیدن به شهر بندری شاه قدم " کراسنووسک دوره شوروی" به رهبران ترکمنهای آخال چنین می نویسد:
" شاهزاده میخائیل برادر شاه روسیه و سرفرمانده سپاه قفقاز به من در اترک و گرگان اختیار تام داده است. او همچنین به من دستور داده است تا به همه قبایل ترکمن اعلام بکنم تا فرامین شاه کبیر روسیه تزاری را اجرا بنمایند و...
لوماکین با بهانه قرار دادن عدم امنیت و آرامش در منطقه در نامه خود خواستار آن می شود تا راههای تجاری روسیه – خیوه از طریق ترکمنستان تضمین گردد. منظور لوماکین با قولها و فریبکاری هایش بسیار روشن بود و روسها این بار آمده بودند تا ترکمنستان را زیر سلطه خود بگیرند. ترکمنها صرفا مبهوت بودند و نا مصمم و نمی دانستند که چه نوع سیاستی را در قبال روسها تعقیب کنند. این وضعیت بویژه در میان ترکمنها آخال که در مجاورت روسها قرار گرفته بودند واضح تر بوده است. سرانجام مدتی بعد از دریافت نامه لوماکین رهبران ترکمنهای آخال نامه ای به ژنرال روسی می نویسند و بایشان می گویند که آنها یک هیئت نمایندگی را به "شاه قدم" خواهند فرستاد تا پیشنهادات روسها را بررسی نمایند. بدین ترتیب در پایان ماه مه 1874 هیات نمایندگی ترکمن به رهبری صوفی خان ( رئیس قزیل آروات) حئوض مراد ( داقما سردار) جنگاور مشهور ترکمن و رئیس طایفه بورما و قاراجاخان ( رئیس آرچمان) نزد ژنرال لوماکین اعزام می شوند. ژنرال لوماکین هیات نمایندگی ترکمن را بحضور می پذیرد و در دادن قولهای خوش نیز سخاوتمندی نشان می دهد. او به ترکمنها شرط صلح را تسلیم شدن ترکمنها اعلام می نماید!!. هیات نمایندگی ترکمنها نیز بی درنگ محل را ترک کرده و پیام و پیشنهاد روسها را به اطلاع نوربردی خان می رسانند.
نوربردی خان و سایر ترکمنهای تکه آخال پس از آگاهی از هدفهای حقیقی روسها شخصیتهای بزرگ مردم خود را به یک گردهمایی عمومی در گوک دفه دعوت می نمایند تا در مورد بکارگیری سیاست معین در برابر روسها بحث نمایند. حاصل این گردهمایی عمومی بشرح زیر بوده است:
اگر چه قتل عام فجیع ترکمنهای یموت در خیوه بدست روسها برخی از طوایف را هراسان نموده بود و برخی نیز از جمله اقشار متمول ترکمن راههای صلح آمیزی را طلب می نمودند ولی آنچه که مسلم بود یافتن شیوه مشترک و همگانی مقابله با فشارهای روسها چندان ساده نبوده است. خود نوربردی خان سه سال بعد در سال 1877 طی مصاحبه ای با سیاح ترک محمت افندی چنین می گوید: " بسیاری از مردم ما گفتند که نباید تسلیم دشمن دین خود شویم بلکه باید تا آخرین نفس بجنگیم ولی با اینهمه بعضی از بزرگان مردم با این عقیده مخالف بودند و می گفتند که حتی خانات قدرتمند نتوانستند در برابر روسها ایستادگی کنند و بنا بر این ما نباید در ایستادگی بکوشیم. آنها می گفتند اگر ایستادگی کنیم و در جنگ مغلوب شویم روسها با شکنجه و تحقیر ما را نابود خواهند کرد. پس باید بکوشیم با روسها به یک توافق صلح آمیز برسیم". " در پایان بعد از مصلحت با مردم مان تصمیم گرفتیم در برابر روسها ایستادگی کنیم. اما روسها آگاهی یافتند که کسانی در میان ما هستند که مایلند با انها به توافق برسند. پس انها کوشیدند با دادن رشوه بصورت پول و وعده ان اشخاص را از ما جدا کنند و ایستادگی ما را تضعیف نمایند. بخش شش صفحه 150 از سطر 4 .
بعد از تشکیل گردهمایی عمومی نوربردی خان به مرو می رود و در انجا در باره سیاست ترکمنها در قبال روسها با کوشید ( قوشیت خان) رهبر بزرگ ترکمنها تبادل نظر می نماید. هر دو رهبر تصمیم می گیرند تا در صورت حمله روسها از کشور و مردم شان دفاع نمایند. قوشید خان بلافاصله پسرش بابا خان را با چند نامه به کابل می فرستد و به امیر کابل اطلاع می دهد که روسها اماده می شوند از جانب امو دریا و دریای خزر به ترکمنستان حمله نمایند. ایشان ضمن نامه خواستار حمایت و مساعدت انان در مقابل روسها می شود. او همچنین چند نماینده همراه نوربردی خان به اخال می فرستد و به تکه های اخال اخطار می کند که اگر چنانچه با روسها ارتباط برقرار نمایند شدیدا تنبیه خواهند شد. این سیاست پر حرارت کوشید خان و نوربردی خان اقتدار و یگانگی ترکمنها اخال و مرو را قوت می بخشد
در 1876 رهبران ترکمن یعنی کوشید خان و نوربردی خان با تشخیص شدت خطر روسها ماموران مخفی خود را به افغانستان و ایران نیز می فرستند و در برابر روسها از انها استمداد می نمایند. افغانها قول مساعد می دهند و اما حکومت ایران علیرغم تشخیص موقعیت ترکمنها از ترس تهدیدات روسها جا می زند و دستوراتی به حکام ایرانی خراسان دال بر عدم دخالت می دهد.
ترکمنهای یموت که در هنگام حمله روسها به خیوه و قتل عام شدن بدست انان از کمکهای برادران تکه خود در مرو و اخال محروم بوده اند مورد توجه روسها قرار می گیرند و روسها بدانان اخطار می نمایند تا بی طرف بمانند( همان تاکتیکی که در حمله به خیوه برای منزوی کردن خود یموتها بکار گرفته بودند.) ابتدا یموتها مرعوب روسها قرار می گیرند ولی چون بی طرفی و یا هر نوع همکاری انان با روسها به ضرر مقاومت ترکمنها بوده شدیدا مورد غضب واقع می گردد. سر انجام نیز یموت ها با چشم پوشی از آنچه که در جریان خیوه اتفاق افتاده بود به اتحاد عمومی ترکمنها می پیوندندد.
در 24 اکتبر 1874 یعنی حدودا 132 سال پیش ژنرال لوماکین و کلنل ایوانف که از حملات جسته و گریخته خود نتایجی نگرفته بودند گزارشی را از طریق قفقاز به سن پطرزبورگ می فرستند و در باره لزوم حل فوری مسئله تکه که به موقعیت روسها در خیوه مربوط می شود می فرستند. انها به حکومت روس اشغال فوری چند نقطه کلیدی را در اترک و برای پیشروی اینده روسها در ترکمنستنان پیشنهاد می نمایند. با اینهمه احتمالا برای اجتناب از هرگونه اعتراض از سوی ایرانی ها و مخصوصا بریتانیاییها که توجه بیشتری را در مورد فعالیتهای روسها در منطقه داشتند فرمان به تاخیر انداختن عملیات و اشغال نظامی صادر می گردد.
در تابستان و پائیز 1875 ژنرال لوماکین دو سفر تجسسی انجام می دهد و ظاهرا با عکس العمل یموتها روبرو نمی شود. لوماکین نتایج مطلوب این سفر را به میخائیل دوک بزرگ و سر فرمانده سپاه قفقاز گزارش می دهد. میخائیل دوک بزرگ پس از خواندن گزارش لوماکین بررسی اقدامات جدیدی را برای ارام کردن ترکمنها در اخال شروع می کند. برای این منظور در 24 ژانویه 1876 به میلیوتین وزیر جنگ می نویسد که دولت روس باید نیروهای تقویتی بیشتری را به منطقه قفقاز بفرستد. با اینهمه دولت روسیه مخالف اقدامات فوری در ماوراء خزر بوده و به دوک بزرگ می نویسد "عجله در پیشبرد امور در آسیای مرکزی اشتباه است و گذشت زمان لازم است تا نفوذمان را استحکام بخشیم". صفحه 154 پاراگراف اول.
از سر گیری خصومت دیرین بین تکه ها و یموتها یکی از هدفهای عمده ژنرال لوماکین بوده است. او در 16 فوریه 1877 اعلامیه ای خطاب به ترکمنهای جعفربای و آتابای قبیله یموت صادر می کند و نزد آنان تکه ها را متجاوز و دشمن یموتها تصویر نموده و حکومت روس را امنیت دهنده و حامی یموتها معرفی می نماید!!.

لوماکین بعد از اتمام تدارکاتش و حیله های سیاسی که برای تفرقه اندازی در بین ترکمنان بکار می برد با سپاهیان خود از چله کن به قزل آروات به حرکت در می آید و با در پیش گرفتن راه ملا قارا و آآیدین در 7 ماه 1877 قلعه قزل آروات را اشغال می کند. ترکمنها در 12 ماه مه به رهبری نوربردی خان بمنظور بیرون راندن آنها به روسهای مستقر در قرل اروات حمله می برند اما آتش سنگین توپخانه روسها آنها را با تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی می نماید.
نوربردی شجاع از ناکامی در این نبرد دلسرد نشده و به تدارکاتش برای حمله جدید به دسته روسها در قزل آروات ادامه می دهد. نوربردی خان بعد از اتمام تدارکاتش در گوک دفه و در آغاز ماه ژوئن از آنجا به قزل اروات حرکت می کند. وقتی به آنجا می رسند قلعه را خالی و دشمن را رفته می بینند.ژنرال لوماکین در پایان ماه با مشاهده کمبود آذوقه اش از قزل آروات به ملا قارا و از آنجا به شاه قدم و چله کن عقب نشینی نموده بود.
این عقب نشینی روس ها علت دیگری نیز داشت چرا که در همان موقع ارتش روسیه شدیدا درگیر نبرد با ترکهای عثمانی بوده است و خود ژنرال لوماکین نیز به تفلیس احضار می گردد.


آخرین جنگ ترکمنها و سقوط گوک دفه

بعد از توافق آنگلو-روس در جبهه شمالی افغانستان در ژانویه 1873 مقامات بریتانیایی فکر می کردند که روسها پیشروی شان را در جهت هند متوقف خواهند کرد. روسها به آنها اطمینان داده بودند که دیگر هیچ سرزمینی در آسیای میانی را تسخیر نخواهند نمود با این وجود روسها طبق روال قبلی بقولشان عمل نکرده و در ماههای بعد خانات خیوه را فتح و ترکمنهای یموت را نیز قتل عام می نمایند.
د ر اواخر 1874 دولت بریتانیا کاپیتان ناپییر یکی از قابل ترین و مبتکرترین افسران زمان خود را به مرز ایران-ترکمنستان می فرستد تا تصویری واقعی از اوضاع ترکمنستان را بدست آورد و در صورت امکان ترکمنها را به پذیرش حاکمیت ایران تشویق نماید. مجددا در 1876 نیز بنا به توصیه ناپییر مذاکره نزدیکی ترکمنها و ایرانی ها فراهم می گردد ولی آنطور که قبلا مذکور افتاد حکومت ایران از ترس تهدیدات روس وحشت زده می شوند و ترکمنها را از داشتن متحدی قابل احتساب محروم می نماید. ( بنا به توصیه های ناپییر در همان سال نمایندگان ترکمن به رهبری نوربردی خان به تهران می روند و با دولت ایران موافقت نامه امضا می نمایند و حتی حاکمیت ایران بر ترکمنستان را نیز طی شرطهایی می پذیرند!.) صفحه 188 و پاراگراف اول
سستی و عدم توجه جدی انگلیسی ها در امورات این منطقه و بسنده کردن به تنها برخی ابتکارات سیاسی! در اظهار نظرات لرد لیستون ( نائب السلطنه هند) و برادران تامسون ( نمایندگان بریتانیا در ایران) و همچنین " رولینسون" که نقش بهبود دهنده مناسبات ایران و انگلستان را ایفا می نموده است نیز منعکس شده است.
در همان ایام یکی از حوادث غم انگیزی که ضربه روحی شدیدی بر ملت ترکمن وارد می نماید مرگ نابهنگام قوشید خان بود. قوشید خان که استقلال ترکمنها را هم در برابر ایران و هم خانات خیوه با سیاستمداری و سلحشوری هایش حفظ نموده بود و خود توانسته بود اکثر طوایف بزرگ ترکمن چون تکه ها و یموت ها را متحد نماید از بین می رود
بعد از کوشید خان هرچند پسر بزرگ ایشان بنام بابا خان می توانست رهبر سنتی ترکمنها گردد ولی " مجمع عمومی" ترکمنها نوربردی خان را به رهبری می پذیرند. و عوض مئراد ( داقمه سردار) که در قدیم 5 سال بدست حاکم خراسان اسیر شده بود و در جنگها رشادت های زیادی نشان داده بود به رهبری نظامی برگزیده می شود.
در همان دوران حساس که روسها هم با دیپلماسی فعال و هم با تدارکات بی سابقه نظامی مصمم بودند تا به هر قیمتی به اشغال ترکمنستان بپردازند وبرای به عمل در آوردن نقشه خود دولت ایران را هم یا به رضایت و یا به سکوت کشانیده بودند دولت عثمانی که هنوز هم در جبهه های قفقاز و کریمه با روسها می جنگید مامورانی به منطقه می فرستد. سیاست ترکها این بوده است که با تشکیل جبهه ای از کشورهای مسلمان چون ایران و ترکمنستان و افغانستان در مقابل روسها مقاومت گردد. حتی در تابستان 1877 احمد حلوصی افندی مامور سزی سلطان ترکیه با شیرعلی خان خاکم افغانستان مذاکره می نماید. صفحه 163 پاراگراف دوم.
در اوائل فوریه 1879 وقتی کمیته مخصوص دولت روس تصمیم به لشکر کشی به ترکمنستان می گیرد به مقامات قفقاز و ماورای خزر دستور داده می شود تا تدارکات لازمه را بعمل آورند. ژنرال لازارف به فرماندهی نیروهای روس تعیین می شود. در همان موقع ژنرال کوفمن حاکم ترکستان بوده است. بعد از فعل و انفعالاتی در جریان جنگ طولانی ترکمنها با روسهای متجاوز محاصره کامل نیروهای ترکمن در گوک دفه فراهم می گردد. حمله نهایی روسها نیز تحت فرماندهی ژنرال قسی القلب بنام اسکوبلوف کامل می گردد.
در جریان محاصره گوک دفه روسها به توپخانه و خمپاره و موشک اندازهای بسیار مدرن که در جنگهای برابر بکار گرفته می شود مسلح بوده اند و ترکمن ها صرفا به اسلحه های بسیار قدیمی و... چند توپ کهنه که در جریان جنگ با ارتش ایران بدست آورده بودند با این احوال قلعه گوک دفه ماههای زیادی را مقاومت می نماید.
ارتش متجاوز روسی که حمایت نیروهای پشتیبان خود در ماورای دریای خزر و قفقاز را داشته است موفق شده بود تا هم به لحاظ تجهیزات و حمایت های لوژستیکی و هم به لحاظ آذوقه رسانی موقعیت ممتازی را داشته باشد. علاوه بر این نیز با ایجاد توافق در امورات مرزی با حکومت ایران و استقرار برخی از نیروهایش در داخل خاک ایران از قسمت جنوب نیز " ترکمنستان" را محاصره نموده بود.
محاصره گوک دفه که چندین ماه بطول انجامید همراه با جنگ و گریزهای مکرر بوده است. ترکمنهای بی دفاع که در مضیقه آب و آذوقه قرار گرفته بودند و مهمات و انبار باروت آنان در خال ته کشیدن بود خود را برای آخرین نبرد تن بتن با دشمن متجاوز روس آماده نموده بودند و........
روسها سر انجام با قرار دادن مقدار زیادی باروت و مواد منفجره بخشی از دیوار قلعه را تخریب می نمایند و جنگ به داخل قلعه کشیده می شود. مقاومت های سردارانی چون نوربردی خان و داقمه سردار و قاراباتر و بسیاری دیگر که از جان مایه گذاشته بودند هرگز از خاطره ها محو نخواهد گردید.
در جریان نفوذ نیروهای سکوبلوف و کوماروف به داخل قلعه ( ژانویه سال 1879) که به قتل عام هزاران نفر از مدافعان قلعه انجامید بزرگانی چون اراز محمد خان که مقام وزارت داشت و همجنین قربان مراد ایشان ( قاضی اعظم) و آق بردی ( پسر بزرگ داقمه سردار ) و بسیاری از عزیزان به دست متجاوزان روس کشته می شوند. زنان و کودکان و بزرگ سالان ترکمن از تیغ گذرانیده می شود و به فجیع ترین شکل مورد سرکوب و اهانت قرار می گیرند.

تهیه و تنظیم از: ت.آتابای

سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۴

"ایل بله ن گله ن –طوی دا بایرام"
قربان بایرامنی بوتین ترکمن حالقینه قوتلاب و تئویس یئوره کده ن آغزی بیر قالماسینی ایسته یاریس یاغتی ترکمنصحرا

دوشنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۴

احمدی نژاد و دنیای امروز

آقای احمدی نژاد رئیس جمهور جدید ایران مدتی است که به خبر سازترین رهبران جهان تبدیل شده است . هرچند سخنان ایشان برای ایزانیان تازگی ندارد ولی رهبران اروپا و آمریکا را به تعجب وادشته است .با پایان جنگ سرد و یک قطبی شدن جهان مخصوصآ بعد از یازده سپتامبر بیان نظرات ضد اسرائیلی و آمریکائی از جانب رهبران سیاسی ایران بسیار کم رنگ شده بود . مخصو صآ امروزه که بحث نیروگاه اتمی ایران و خطرهای محاصره ی اقتصادی کشور را تهدید میکند هیچکس در جهان منتظر اینگونه موضعگیریها از جانب رهبر سیاسی ایران نبودند . امروز همه ی دنیا این احساس را دارد که رئیس جمهور ایران با این اظهار نظرهای نامربوط در جهنم را به روی ایران باز کرده است . ولی چرا آقای رئیس جمهور در شرایط امروز تاکتیک بهترین دفاع حمله است را انتخاب کرده ؟
بعد از سرنگونی حکومت طالبانها در افغانستان و حمله ی نظامی آمریکا به عراق سیاست رهبری مذهبی ایران به کلی در خفا شکل جدیدی به خود گرفت. ولی فقیه ایران آقای خامنه ای و مشاوران سیاسی ایشان به رهبری آقای ولایتی به این نتیجه رسیدند که رهبری آمریکا و اسرائیل تلاش خواهند کرد که حکومت مذهبی و ایدئولوژیک و شدیدآ ضد اسرائیلی ، آمریکائی ایران را که بر روی چاه نفت نشسته کنار زنند . با اطمینان به این تئوری ولی فقیه قدم به قدم کشور را به این شرایط آماده کرد .
انتخابات ساختگی مجلس و به دنبال آن انتخابات ساختگی رئیس جمهوری که جوابگوی شرایط مقاومت باشد .( مردم ایران به هرکس که رائی میدادند کسی جز احمدی نژاد از صندوق رائی بیرون نمی آمد ) آقای احمدی نژاد از نظر دیدگاههای مذهبی پاسخ گوی شرایط جدید حکومت شیعه ی ایران میباشد .
ایشان وزیر کشوری را از تصویب مجلس گذراند که خود مستقیمآ در کشتار دگراندیشان سیاسی دست داشت و سازماندهی کرد آقای وزیر کشور استانداران و مسئولین امنیتی استانهای مختلف را خود مستقیم از میان پاسداران کهنه کار و آزموده و اطلاعاتیهای خطرناک بر میگزیند . در یک کلام آقایان کشور را به یک شرایط جنگی و خطرناک آماده میکنند تا از حداکثر امکانات کشور در دفاع از حکومت خود استفاده کنند . در کنار همه ی این تحولات آقای رئیس جمهور برای بسیج مردم نا امید و سرخورده پرچم مبارزه با فقر و بی عدالتی را بلندتر از همه بر دوش گرفته و داد مبارزه با ظلم را سر میدهد تا بدین وسیله بتواند مردم را مثل همیشه در سر سفره ی حکومت منتظر غذای گرم بگذارد تا در مقابل تهدیدهای خارجی و نا رضایتی های داخلی خود را تنها احساس نکند و شمشیر نابودی اسرائیل را از قلاف کهنه ی خود بیرون میکشد و به مردم ایران و دنیای خارج اعلام میکند زمان سکوت و عقب نشینی به پایان رسیده و زمان ظهور امام زمان نزدیک است . ولی رهبران مذهبی ایران تحلیل بسیار اشتباهی از شرایط امروز جهان دارد . در شرایط حاظر آمریکا در عراق گرفتار ناشیگری ، زورگوئی و سیاست خارجی نژادپرستانه خود گشته است و بدون کمک اروپا ، آمریکا امکان اخلاقی زیادی برای زیر فشار گذاشتن ایران ندارد در نتیجه بهترین تاکتیک حکومت ایران این بود که با ملایمت جلو میرفت و تلاش نمیکرد اروپای مردد را در کنار آمریکا قرار دهد و صفوف آنان را منسجم کند . موضعگیریهای امروز آقای رئیس جمهور دقیقآ چیزی است که آمریکا و اسرائیل مصرانه چشم انتظار آن بودند از قدیم گفته اند بزرگترین دشمن نادان نادانی آن میباشد .امروز احمدی نژاد با درک وضعیت آمریکائیها در عراق تلاش میکند با حمله به اسرائیل و آمریکا ، آنها را به عقب نشیتی مجبور کند غافل از اینکه این حمله های نا مربوط این کشورها را از انزوا نجات داده و کشورهای اروپائی را مجبور میکند که در جبهه ی آمریکا قرار گیرندو نیروی مقاومت در مقابل رژیم ایران را بسیار قوی ترکنند. و مسئله ی محاصره ی اقتصادی را راحتتر ، حتی لازم باشد حمله ی نظامی به ایران دیگر بسیار مشکل نخواهد بود . با پرخاشگریهای آقای رئیس جمهور دیگر ایرا ن از نظر مردم جهان یک تهدید به حساب میآید . رئیس جمهور ایران در یک کلام همه ی واقعیت حکومت شیعه ایران را روشن کرد . ( اسرائیل باید از نقشه ی جهان حذف شود ) معنی این جمله این است که اگر ایران بمب اتمی داشته باشد زحمت استفاده ی آن را بر علیه اسرائیل به خود میداد . آقای احمدی نژاد و رهبران مذهبی و سیاسی ایران کشور ایران را به جهنمی میبرند اگر مردم ایران امروز جلو آنها را نگیرند فردا بسیار دیر خواهد بود و اتفاقات بعدی را هیچکس توان کنترل نخواهد داشت .
نوربردی ایری
شنبه 17 دی ماه 1384