جمعه، آذر ۰۳، ۱۳۸۵

بدون پایبندی به اصول و الزامات دموکراسی، امیدی به اتحاد عمل ها نیست!


صحبتی که در رابطه با چگونگی نزدیک شدن فعالیت های محفل ها و یا گروه های سیاسی و فرهنگی ترکمنان خارج مطرح خواهم کرد، چندان تازه نیست و پیام چندان تازه ای را به خوانندگان ندارد ولی جون به عنوان یک عارضه جدی در پیش رو قرار دارد، لازم دیدم به عنوان یکی از علاقمندان به وحدت دموکراتیک چند سطری را بنویسم
صحبت خود را از کجا آغاز کنم، از دلایل پراکنده گی و یا از ضرورت هماهنگی و اتحاد عمل؟ به هر حال فرق چندانی ندارد و هر دوی این معضلات تقریبا از ریشه های مشترکی سرچشمه می گیرند، و اهمیت چندانی ندارد تا ارجحیت و یا ثقل صحبت را به کدامین سمت بکشانیم. ابتدا اشاره ای می کنم بر دلایل پراکنده گی ها و گسست های کنونی، و اینکه چرا غلبه بر آن ضروری است و نمی توان بدون توجه جدی بدان به تاثیر گذاری بر روند جریانات امیدوار بود. در رابطه با مشکلات مردم در ترکمنصحرا و ایران حرف چندانی نیست و آنطور که شاهد هستیم هر روز که می گذرد فشار بر مردم و بویژه طیف های تحول طلب و آزاد اندیش بیشتر می شود. اکنون بسیاری از سایت ها و وبلاغ هایی را که می رفتند به مشعل های پر فروغ و روشن بخش تبدیل شوند بسته اند. در بین محافل فعلی فرهنگی و سیاسی و بویژه دانشجویان و اصناف حق طلب، ماموران حکومتی مانور می دهند و علنا به تهدید آزادی ها پرداخته و حتی در هفته اخیر دانشجوی فعالی را، بسیجیان با ضربات چاقو از بین برده اند. ادامه چنین وضعی افراد و طیف های آزاد اندیش را در موقعیت فشار و سانسور قرار داده است و اگز وضع بدین منوال ادامه یابد، بار دیگر اختناق سالهای 60-62 تکرار خواهد گردید. امیدواری به جناحی دیگر از حکومتگران جمهوری اسلامی که سالهاست آزمایش پس داده اند جندان معقول بنظر نمی رسد چونکه ابزار و اهرم های قدرت، چه اطلاعات و امنیت، و چه نظامی و بسیج، در سیطه نفوذ آنان نمی باشد و اگر هم بر عکس دوران سابق تمایل به تغییر مناسبات در این سیستم سرکوبگر باشند، به نظر نمی آید توان جندانی را داشته باشند
حکومت شیعی حاکم که بسان صفویان قرن یازدهم هجری، ادامه حیات خود را در تحجر و فناتیسم جستجو می کند، اکنون حتی مسلمانان اهل سنت را نیز به عنوان خویشاوندان دینی مورد احتساب قرار نمی دهد و با توجه به کشتارهایی که در کردستان و بلوچستان و ترکمنصحرا نموده است، این مناطق را پاشنه آشیل حاکمیت خود فرض نموده و به طرق مختلف برای ضربه زدن و تهاجم احتمالی آماده می نماید. مانورهای سپاهیان و بسیجیان در اینچه و داشلی برون که در موردی تلفات جانی را نیز برای مردم محروم ترکمن ِ این مناطق داشته است، دلیل روشنی است در این رابطه
با در نظر داشتن وضعیت داخل کشور، جریاناتی که در خارج می باشند، از موقعیت خاصی برخوردار می باشند و می شود گفت که وظیفه سنگین تری را بدوش خواهند کشید. با توجه به تجارب چند دهه و با توجه به فعالیت های نیروهای اپوزوسیونی دیگر ملت ها، فقط نیروهای متشکل و سازمان یافته در مهاجرت توانسته اند نقش های بسیار تاثیر بخش و حتی تعیین کننده ای را در تغییر سیاست ها در یک کشور داشته باشند. اما چطور؟
یکی از رایج ترین نوع فعالیت ها که فعالین دیگر ملیت ها نیز بدان مشغول می باشند، روشنگری و اشاعه اندیشه ها و راهکارهای دموکراتیک می باشد. بدون دموکراسی هیچ ملتی خوشبخت نیست و هیچ حکومتی نمی تواند درخدمت مردم خود باشد. البته دموکرات بودن و نهادینه کردن آن در عمل نیز چندان آسان نیست و نیاز به زمان و حوصله بسیار دارد
حکومت در ایران کاملا دینی و فقهی است و از دموکراسی و حکومت مردم بر مردم نیز بویی نبرده است و بر اصل امامت و ولایت فقها متکی می باشد و حتی گرایشات دموکراتیک ِ کم سوی ِ داخل ِ خود را نیز تحمل نمی نماید. برای نفی چنین سیستم فناتیکی راهی غیر از مقابله باقی نمی ماند. بنا بر این مطالعه و تجربه راهها و شیوه های مبارزاتی که در جهت رسیدن به دموکراسی در ایران باشد، از وظایف روشنفکران می باشد
یکی از معمول ترین وسیله برای روشنگری، راه انداختن ِ سایت ها و وبلاع های انترنتی می باشد ولی در رابطه با افشاگری و فشار مستقیم به حکومت، نوشتن و درج مطالب و اخبار کافی نیست و راهها و شیوه های عملی تاثیرگذارتری را طلب می نماید. برای راه انداختن یک سایت انترنتی، توافق و همکاری یک جمع که حتی نطرات مشترکی را نیز نداشته باشند کافیست و می توان به سهولت کنار آمد و مهم رعایت برخی پرنسیب های قراردادی میباشد. ولی برای فعالیت های اجرائی سازمان یافته تر، تشکل های پایدارتری را نیاز است و بنا بر این نمی توان بدون رسیدن به برنامه ای مشترک و تفاهم انگیز، کاری را انجام داد. علاوه بر این برای تاثیرگذاری و ایفای حداقل نقشی در فعالیت ها، عنصر کمیت نیز جایگاه ویژه خود را دارد و نمی توان بدون دست یابی به این کمیت لازم، به تاثیرگذاری جدی پرداخت. بویژه در ارتباط با فعالین ترکمن که در مقایسه با ملیت های دیگر ایرانی، این عارضه نمایانتر میباشد.
در حال حاظر چندین محفل و یا گروه سیاسی در بین فعالین ترکمن در خارج بوجود آمده است که با شیوه ها و طرز فکرهای نسبتا مشابه ای، ایده هایی را چون ایجاد نظام فدرالی و حق تعیین سرنوشت برای ملیت های ایرانی بویژه ترکمنها را تبلیغ می نمایند. در مورد میزان تاثیر فعالیت های این تشکل ها، صحبتی ندارم. ولی ناهمگونی و پراکنده گی برخی فعالیت های ممکنه، موضوعی نیست که از ابراز آن واهمه ای داشته باشیم

راهها و چاره های پیشنهادی در این رابطه

اساسا بسیار مشکل است که در رابطه بامضامین فعالیتی دلخواه و شکل پیشبرد عملی آن نظر داد. صحبت ها پیرامون آن نیز صرفا خیرخواهانه است و تنها موضوعات و نکته هایی را دربر می گیرد که عامیت داشته باشد. طبیعتا تشکل زدن و انتخاب نام سازمانی در انحصار هیچ کسی نمی باشد و فعالین سیاسی ترکمن نیز مختار هستند تا تشکل دلخواه خود را داشته باشند. صحبتی که در این رابطه مطرح می گردد، میزان تاثیرات این گروهها در جریان فعالیت های سیاسی می باشد
برای غلبه بر پراکندگی و رسیدن به انسجام، راههای اصولی وجود دارد که می تواند برای مدعیان فعالیت های سیاسی نتایج پر ثمری را همراه داشته باشد. یکی از این راهها، فعالیت بر روی پلاتفرم مشترک می باشد، بدین معنی که کلیه دسته بندی های موجود که برنامه سیاسی نسبتا مشترکی را پیش می برند متعهد گردند تا در عرصه های شفاف تری با همدیگر همکاری بنمایند. بر اساس این تفاهم راه رسیدن به اتحادیه و یا جبهه مشترک فراهم خواهد گردید و فعالین سیاسی ترکمن، چه آنانی که تشکل یافته اند و چه آنانی که پراکنده عمل می نمایند، بر اساس یک پلاتفرم مشترک جلو خواهند رفت. در جریان تبادل نظرات و رویارویی است که بسیاری از نکات گرهی و مبهم گشوده خواهد شد
شاعر ملی و فیلسوف عصر ما مختومقلی فراغی(یوناچی) تمام عمر خود را در آن عصر تاریک و قدیمی، برای اتحاد ترکمنها صرف نموده است، اگر یکذره ای به شخصیت شامخ ایشان و رهنمودهایش اعتناعی داشته باشیم، سکوت و یا یاس و بی تفاوتی در این مورد معنایی ندارد
یکی از معمول ترین عارضه منفی برای اتحاد عمل، گروهگرایی و تنیدن پیله بدور خود است! به عنوان مثال: توافق بر سر برخی مسائل با یکی دوتا دوست و یا معاشر، بسیار کم درد سرتر است و می شود براحتی به ایجاد گروهی و یا تشکلی سیاسی و یا فرهنگی اقدام نمود ولی خود این گرایش که متاسفانه در خارج مرسوم می باشد، افق دید آدمها را محدودتر می نماید و از پرداختن به مسائل موثرتر و پرثمرتر باز می دارد
یکی دیگر از راهکارها در واقع عدول از درگیری ها و کشمکش ها پیرامون اتخاذ نام ها و عنوان ها می باشد. سالهای زیادی است که وقت و انرژی برخی از فعالین ترکمن را موضوع "کانون فرهنگی و یا سیاسی" به خود مشغول نموده است. کانونی که بنیانگزاران آن، خود سمپات سازمان فدائی بوده اند و بدلایل فراوانی که که نیازی به گفتنش در اینجا نیست، فعالیت های آن فقط مربوط به سالهای 57/58 بوده است. خود نام ِ این کانون که درآن دوره زمانی باعث اتحاد عمل ِ اکثریت قاطع فعالین ترکمن گردیده بود، اکنون خود باعث دسته بندی ها و هرز رفتن ِ نیرو و توان عده ای از روشنفکران ترکمن گردیده است
صحبت ها در این راستا زیاد است و برای اینکه سخن به گزاف نگفته باشم، به عنوان یکی از دلسوزان حرکت های ملی و دموکراتیک ترکمنها، که بدون شک برای احراز آن، همگام با دیگر نیروهای دموکراتیک، در جهت نابودی استبداد و جایگزینی حکومتی دموکراتیک و انسانی در ایران تلاش می نمایند، یکبار دیگر ضرورت همگرایی و یافتن فرمولی اتحاد دهنده را یادآوری می نمایم. بنا به ضرب المثل غنی ترکمنی که می گوید: باش بولماسا، گئوره لئش"... هنر در یکه تازی و حتی در فرقه گرایی نیست، بلکه موقعی حیثیت و آبروی یک قوم و یا یک ملت در اوج و خوشنامی است که، روشنفکران و نواندیشان آن در اتحاد و یا همگرایی باشند. چیزی که در تاریخ ملیت ترکمن در ایران و در قرن اخیر حداقل دو بار اتفاق افتاده است
ت.آتابای

شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۵

هشتمین مجمع عمومی سازمان اقوام و ملل بدون نماینده در تایپه

از اخبار امروز
سازمان اقوام و ملل بدون نماینده یو- ان- پی- او در اکتبر ۲۰۰۶- در تایپه پایتخت تایوان تشکیل جلسه داد. نمایندگان قریب به پنجاه قوم و ملل ِ بدون نماینده ِعضو سازمان ملل و نیز نمایندگان سه ملت دیگر بعنوان ناظر، از هر ۵ قاره جهان در این مجمع شرکت داشتند. این سازمان ۶۶ عضو دارد. افتتاح مجمع با سخنانی از آقای مارینو بوسداخین، دبیر کل، اقای گوران هنسون رئیس مجمع عمومی ، دکتر پاریس چانگ معاون پارلمان و از مسئولین امور خارجه تایوان، آقای کن مارتن ماهر وزیردادگستری استونی (عضو سابق یو ان پی او)، سخنانی از آقای هانس وان بالن نماینده پارلمان هلند، همچنین پیامهائی از لرد نظیر احمد عضو مجلس انگلیس، و ازلودی گری نماینده روحانی تبتی دالی لاما و دیگران- در صبح روز جمعه شروع شد و متعاقب آن رقص محلی از بومیان جزیره فرموزا (( Ami اجرا شد. بعد ازگزارشات سالیانه، در بعد از ظهر روز جمعه پانلی (گروهی سخنران) از متخصصین قوانین بین المللی در امور ملل تحت ستم و ملل غیر حاکم در کشورهای مختلف جهان، شرایط جهانی و وضعیت حقوق بشر در کشورهائی که ملل عضو تحت ستم حکومتهای مرکزی ، بصورت غیر حاکم زندگی میکنند تشریح؛ معانی و مفاهیم حق تعین سرنوشت ملل از جانب سازمان ملل متحد، و تغیر و تحولاتی که در این زمینه در سطح بین المللی بوجود آمده است و بخصوص بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر، مقالاتی خوانده شد و بحث های بسیار مفیدی صورت گرفت. از ملل تحت ستم در ایران که عضو این سازمان هستند، ملت عرب اهواز و ملت بلوج، از هر ملت ۲ نماینده، و نماینده ای از ملت کُرد ایران، بعنوان ناظر در این مجمع شرکت داشتند. در روز یکشنبه ۲۹ اکتبر قطنامه های پیشنهادی از جانب نمایندگان ملل عضو به مجمع تقدیم و به راًی گذاشته شد. سازمانهای سیاسی عرب ایرانی شرکت کننده در این مجمع عمومی، قطعنامه زیر را به تصویب مجمع رساندند
ریاست محترم مجمع عمومی اقوام و ملل بدون نماینده و نمایندگان ملل تحت ستم: نظر به اینکه ایران کشوری است با کثرت و تعدد ملی، قومی، زبانی و فرهنگی که بطور عمده از ملل ترک، فارس، عرب، کرد، بلوچ، ترکمن و اقوام و ملل دیگر تشکیل شده، و برخلاف موازین دمکراتیک که بر طبق آن اداره امور کشوری با شرکت تمامی احاد ملی انجام میپزیرد – در ایران از سال ۱۹۲۵ و با تشکیل حکومت متمرکز و توتالیتر، فقط ملت فارس که حدود یک سوم کل جمعیت را تشکیل میدهد، اداره حکومت را را بدست گرفته و اکنون نیز در دست دارد... نظر به اینکه نقض بنیادین و مستمر حقوق بشربوسیله حکومت توتالیتر تهران در مورد ملت عرب اهواز و ازآنجمله در ماه های گذشته که تعداد کثیری از ملت بومی عرب اهواز که در جنوب غرب کشور، در اقلیم الاهواز (استان خوزستان) در ایران ساکنند، دستگیر، زندانی، شکنجه و اعدام شده اند و در نتیجه جو خفقان حاکم بر منطقه الاهواز را تنگ تر کرده است... با توجه به اینکه این ملت ۵ میلیونی هزاران سال است که در اقلیم اهواز که سرزمین اباء و اجدادی آنان است، بصورت مستقل، نیمه مستقل و یا خود مختار زیسته اند و از ۱۹۲۵ که حکومت مرکزی مستبد با توسل به نیروی نظامی این خود مختاری را ملغی و این ملت را به زور و علیرغم میل خود به انقیاد در آورد است... نظر به اینکه حکومت جاری همانند حکومتهای پیشین با ادامه سیاست آسمیله کردن اجباری، پاکیزگی قومی، غصب زمینهای کشاورزان ، سرقت آب رودخانه های انان که در سرزمینهای آنها قرار دارد، مانند کرخه و کارون به مناطق و استانهای فارس نشین اصفهان، یزد و رفسنجان کرمان و غیره و نیز جلوگیری حکومت از مشارکت مردم عرب اهواز در امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و خود گردانی امور خود... نظر به اینکه زبان فارسی بعنوان تنها زبان رسمی به ملت عرب اهواز و دیگر ملل غیر فارس تحمیل شده و می شود، و در حالیکه این زبان مادری فقط یک سوم جمعیت ایران است، و منع عربها و دیگر ملل غیر فارس از تدریس و تکلم به زبان مادری خود... با توجه به اینکه سیاست جمهوری اسلامی ایران، همانند رژیم پیشین، بر مبنای محو و نابودی هویت ملی وفرهنگی ملت عرب الاهواز و اینکه این سیاست شامل دیگر ملل و اقوام غیر فارس مانند ترکان آذربایجان، کردها، بلوچها، لرها و ترکمنها استوار است که هدف نهائی آن، فارسیزاسیون جامعه – یکسان سازی وهمگونی اجباری آن است.... با توجه به اینکه نتیجه عقب نگهداشتن عربها منجر به فقر مطلق قریب به نصف جمعیت عربهای ساکن اقلیم و سوًتغذیه ٨۰ در صد اطفال عرب اهوازی شده است... نظر به اینکه تقاضای عادلانه مردم عرب الاهواز در ایران برای احقاق حقوق اولیه وانسانی از جمله آموزش بزبان مادری، ودیگر خواستهای فرهنگی و اقتصادی را رژیم ایران کما کان با برچسب "تجزیه طلبی" جاسوس "وابستگی به کشورهای اجنبی " و " خطر برای تمامیت ارضی " به شدت سرکوب میکند... نظر به اینکه در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی، همانند رژیم سابق، کماکان استاندار خوزستان، تمام فرمانداران، شهرداران، بخشداران وتمامی افراد بلند پایه ومیان پایه استان مستمراٌ از غیر بومیان عرب اهوازی انتخاب وگمارده میشوند.... با توجه به اینکه بدلیل اعمال سیاستهای شوونیستی و شبه استعماری آموزشی جمهوری اسلامی ، میزان بیسوادی در میان عربهای اهواز حدود ۴ برابر و میزان بیکاری نزدیک به ۵ برابر معدل کشوری در مقایسه با فارس ها میباشد... نظر به اینکه عربهای اهواز استفاده از لباس های ملی وبومی خود در ادارجات و مکانهای رسمی محروم و از شرکت در آداب و رسوم خود منع ، از تدریس واستفاده از زبان مادری نیز محروم بوده و اینکه مقامات استان خوزستان (الاهواز)از صدور شناسنامه به نوزادان عربی که اسمهای عربی و غیر فارسی استفاده میکنند سر باز میزنند.... نظر به اینکه از شروع انتفاضه و قیام عمومی عربها بر علیه سیاستهای پاکیزگی قومی و نقض دیگر حقوق آنها، در ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ تا کنون حدود ۲۵۰۰۰ نفر از انان دستگیرشده (که اطلاعی از وضعیت اغلب آنها در دست نیست )، کشتار و اعدام حداقل ۱٣۱ نفر در این مدت و نیز دستگیری و زندانی همسران و خانواده های مبارزینی که بدلایل فشار سیاسی به خارج گریخته و یا مخفی شده اند- از جمله گروگانکیری مادرانی با کودکان ۲ و ۴ ساله آنها تا تسلیم همسران و یا والدین آنها.... نظر به اینکه مطلقاً هیچ درصدی از درآمد نفت به عربها و یا منطقه آنها تخصیص داده نشده و پیشنهاد تخصیص ۱.۵ در صد به اقلیم اهواز برای چندمین بار در مجلس شورای اسلامی ایران رد شده است... نظر به اینکه متاًسفانه مطالبات حق طلبانه عربهای الاهواز وجه المصالحه و قربانی ملاحظات ژئو پلیتیکی قرار گرفته در نتیجه دول عربی و اسلامی و بعضی نیروهای مترقی اروپائی در قبال این کشتارو سرکوب سکوت اختیار کرده یا آنرا وجه المصالحه بین دعوای ژئوپولیتیکی و ایدئولوژیکی بین ایران و امریکا قرار داده اند.... با توجه به اهمیت استراتژیک منطقه اهواز که ۴۰ در صد نفت اوپک را تولید میکند و در صورت ادامه خفقان جمهوری اسلامی بر علیه عربهای ایران و عدم توجه جامعه بین المللی به آن، امکان قطع صدور نفت به غرب واقعی بوده و نیز ممکن است ثبات و امنیت خاورمیانه و جهان را به مخاطره بیندازد... و بالاخره نظر به اینکه رژیم ایران اقلیم اهواز را میلیتاریزه و آنرا منطقه نظامی اعلام نموده و به ناظران بین المللی و خبرنگاران خارجی اجازه ورود به منطقه را نمی دهد تا سرکوب عربها ی اهواز از انظار جهان دور بماند....... از مجع عمومی یو- ان- پی- او میخواهیم: ۱ . اعمال سرکوب فوق را به اطلاع تمام دولتها و شرکتهائی که در منابع نفت اهواز سرمایه گزاری کرده اند - از جمله دولت چین که اخیرا قرارداد ۹۰ ملیون دلاری بمنظور اکتشاف و تولید و صدور نفت با رژیم طهران امضاء کرده است- برسانید، تا طبق قوانین بین المللی به مطالبات مردمان بومی بی توجه نباشند.... ۲. اعمال سرکوب، دستگیری وسیع، کشتار و اعدام دسته جمعی عربهای اهواز بوسیله حکومت جمهوری اسلامی را بشدت محکوم کند... ٣. از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و پارلمان اروپا بخواهد که با تاسیس یک تیم تحقیقاتی و حقیقت یابی موافقت کرده وبا ارسال آن به اقلیم اهواز و دیگر مناطق مانند کردستان، بلوچستان و آذربایجان، در مورد سرکوب و کشتار اقلیتهای ملی و قومی گزارشی تهیه و به جامعه جهانی تقدیم کند.
هیئت نمایندگی ملت عرب اهواز ساکن در جنوب غرب ایران

سه‌شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۵

آیا اعدام صدام کمکی به حل بحران در عراق خواهد کرد ؟

به گزارش رادیو بی بی سی صدور حکم اعدام صدام حسین واکنش های مختلفی را در داخل و خارج عراق ایجاد کرده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا از صدور این حکم ابراز ناخرسندی کرده اند. ولی رئیس جمهور امریکا و دستگاه دولتی بوش این رأی دادگاه را پیروزی قلمداد کرده اند. البته این نخستین بار نیست که امریکا پیروزی خودش را در عراق اعلام می کند. امریکا قبلا نیز بارها پیروزی خودش را در عراق اعلام کرده است. به عنوان نمونه بعد از سقوط بغداد، پس از دستگری صدام حسین و یا بعد از کشته شده زرقاوی، یکی از رهبران القاعده. اکنون نیز با صدور حکم اعدام صدام حسین، در آستانه انتخابات کنگره، امریکا یک بار دیگر پیروزیش را در عراق اعلام می دارد.

جنایات صدام آشکار و روشن است و رژیم او در زمره یکی از خشن ترین رژیم های استبدادی بود. با این همه به نظر نمی رسد که صدور حکم اعدام به معنای اجرای عدالت باشد. چرا که از یک سو، خود مقوله اعدام فی النفسه قابل بحث و پرسش است و از سوی دیگر دادگاهی که در پنجم نوامبر حکم اعدام را صادر نمود از دید بسیاری دادگاهی فاقد صلاحیت و ساخته وپرداخته نیرو های متجاوز محسوب می شود.

اعدام سریع صدام حسین، کشتار جمعی کردها، و تهاجم صدام به ایران وآغاز جنگ، جنگی که هشت سال بطول کشید و به بنا به گزارش آگاهان امور همواره از سوی امریکا حمایت گردیده، را همچنان در زیر پرده ابهام خواهد گذاشت و مانع قضاوت و بررسی عادلانه خواهد شد.

دراین که اعدام صدام کمکی به حل بحران در عراق خواهد کرد بسیار قابل تردید است. و در عین حال بسیار بعید به نظر می رسد که این حکم به کاهش تضادها و درگیری های قومی و مذهبی منجر گردد ، و زمینه ساز ثبات و امنیت داخل عراق باشد.

اگر دیروز خفقان، فشار و دیکتاتوری خشن صدام بر عراق سایه افکنده بود، امروز سایه شوم مرگ در هر لحظه و در هر مکانی از عراق خود را نشان می دهد. و این به هیچ روی خبر از پیروزی امریکا در عراق نمی دهد.

آناگلدی سرافراز