جر و بحث های حاشیه ای، دامی است برای کشانیده شدن به انحراف!
مدتی است که بحث هایی در مورد کانون، مناسبات جاری در بین بخشی از روشنفکران سیاسی ترکمن در خارج را به شدت به خود مشغول نموده است. بحث هایی از قبیل.... بازسازی کانون؟ و یا اینکه..... چه کسانی صاحب واقعی کانون هستند؟ و یا صحبتهایی از این قبیل
طبیعتا پرداختن به مسائلی که جنبه هایی از آن حداقل برای تعدادی از آدمها روشن نبوده باشد انکار کردنی نیست و هر جمع و یا محفلی این حق را دارد تا پیرامون نکات گرهی و یا نامبهم ِ یک مسئله، بحث و حتی مناظره نمایند. ولی عصر گلوبالیسم و شکوفا شدن دموکراسی در عرصه های مختلف، حداقل این پیام را داشته است که: چنانچه بحث وفحص ها و یا اقدامات روشنگرایانه اگر بخواهد در جهتی نتیجه بخش و مشکل گشا قرار بگیرد، می بایستی منطبق بر نرم ها و شیوه های مجادله ای دموکراتیک و انسانی و سازنده باشد
با در نظر گرفتن فرضیات فوق، در وحله اول این سوال در ذهن خوانندگان تداعی می گردد که: چرا بحث و فحص هایی پیرامون " کانون" درست در این شرایط و ناگهانی! به سایتها و نشریات انترنتی کشیده می شود؟ چرا موضوع "کانون و ماهیت آن" که چندین سال قبل به مقوله ای خسته کننده و فرسایش دهنده تبدیل شده بود و حداقل 12/13 سال از مجادلات دور مانده بود، یکبار دیگر پیش کشیده می شود؟ اصلا چه لزومی داشته است که درست در این شرایط که قرار است در کرکوک، سرنوشت ترکمنان عراق رقم بخورد و....یا بعد از مرگ نیازوف و ترک خوردن بلوکه های "کیش شخصیت" و دیکتاتوری در جمهوری ترکمنستان انتخاباتی برگزار گردد، چنین بحثی انحرافی و نالازم پیش رانده می شود؟ آیا این موضوع امری تصادفی است؟
اگر هم فرضیه پیش کشیده شدن دعواها بر سر "کانون" را امری تصادفی و گذرا تلقی بنمائیم و یا با توجه به تلاقی آن با ماه بهمن و سالروزهای بنیانگزاری آن امری واقعی بدانیم، با این وجود، آیا کلنجار رفتن های مکرر و اعلامیه پراکنی ها متوالی و تهمت زنی های بی پرنسیبانه به یکدیگر، موردی برای توجیه دارد؟ شرکت کنندگان در این سناریوی غیر اخلاقی را، چه می توان نامید؟ جرا که، از یک طرف از پراکنده گی ها و عدم اتحاد و نبودن یک تشکل گسترده و تاثیر گزار گله می کنند، از طرفی دیگر نیز بر سر "کانون" و مالکیت آن به جنگ و دعوا می پردازند. انگار که سرنوشت ِ کانونی که در شرایطی خاص و توسط کسانی بنیانگزاری گردید که بعضا جان خود را نیز فدا نموده اند، به این آسانی و با راه انداختن جر و بحث های اینچنانی قابل تغییر خواهد بود.
این مسئله را نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی در ایران برای درهم شکستن ملیت ترکمن و کنار زدن افراد و محافل ملی و آزاداندیش ترکمن بطور مستمر توطئه می نماید، آنان از طریق جاری ساختن یک نوع سیستم حکومتی محلی آپارتاید، زابلی ها و مازندرانی ها و شاهرودی ها را، آقا بالا سر ترکمنها می نمایند که چگونگی آن هر روزه از داخل ترکمنصحرا گزارش می شود، اگر آه ها و ناله های برادران و خواهران ترکمن که در زیر فشار های طاقت فرسای مجریان حکومتی برای بقا دست و پا می زنند را جلوی چشمان خود داشته باشیم، آنموقع شرم آور است که برای مالکیت بر سر کانونی که 25 سال پیش فعالیت های داشته است و هنوز هم بسیاری از جنبه های فعالیتی آن بدرستی مورد بررسی قرار نگرفته است، اینچنین به دعوا و جنجال کشیده شده و وقت و انرژی تلف گردد
موضوع دیگری که می بایستی بدان توجه نمود، مسئله انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری ترکمنستان می باشد. بعد از مرگ غیر منتظره نیازوف که با بکارگیری "کیش شخصیت" و با بوجود آوردن سیستم مخوف دیکتاتوری، ضایعات جبران ناپذیری، در عرصه های علمی و فرهنگی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره به ترکمنها وارد آورد، اکنون شرایطی پیش آمده است تا شفاف تر از دوران ایشان و ماقبل آن، تحولات در این جمهوری، با شرکت و همیاری روشنفکران و محافل سیاسی ترکمن، مورد توجه قرار بگیرد
ترکمنستان تنها جمهوری در دنیااست که زبان رسمی آن ترکمنی می باشد و موجودیت ملی و فرهنگی ترکمنها را معرفی می نماید. این جمهوری به لحاظ داشتن منابع گازی سرشار و مرغوب خود( مقام پنجم در دنیا) همیشه مورد طمع و تجاوز قدرت های استعماری و بویژه روسیه بوده است. سکوت و یا بی تفاوتی در قبال مسائل این جمهوری، شانس طمع کاران را برای پیشبرد اهداف استعماریشان زیادتر خواهد نمود
با در نظر داشتن مجموعه واقعیات ِ دربر، بنظر می آید کسانی که به طور عمد، بحث های انحرافی اینچنینی راه میاندازند و یا نیز ساده لوحانه و صرفا به خاطر داشتن جاه طلبی ها و ادعاهای آنچنانی، بدام اینگونه مجادلات بی حاصل می افتند!..... یا هنوز هم علیرغم ادعاها و گنده....های خود، در حاشیه سیاست قرار گرفته اند و یا نیز افسار را به نوکران استعمار و ارتجاع سپرده و بر علیه ملت خودی به توطئه مشغول می باشند.
الف.سالاری بهمن ماه 1385
منبع: ترکمنصحرا مدیا
طبیعتا پرداختن به مسائلی که جنبه هایی از آن حداقل برای تعدادی از آدمها روشن نبوده باشد انکار کردنی نیست و هر جمع و یا محفلی این حق را دارد تا پیرامون نکات گرهی و یا نامبهم ِ یک مسئله، بحث و حتی مناظره نمایند. ولی عصر گلوبالیسم و شکوفا شدن دموکراسی در عرصه های مختلف، حداقل این پیام را داشته است که: چنانچه بحث وفحص ها و یا اقدامات روشنگرایانه اگر بخواهد در جهتی نتیجه بخش و مشکل گشا قرار بگیرد، می بایستی منطبق بر نرم ها و شیوه های مجادله ای دموکراتیک و انسانی و سازنده باشد
با در نظر گرفتن فرضیات فوق، در وحله اول این سوال در ذهن خوانندگان تداعی می گردد که: چرا بحث و فحص هایی پیرامون " کانون" درست در این شرایط و ناگهانی! به سایتها و نشریات انترنتی کشیده می شود؟ چرا موضوع "کانون و ماهیت آن" که چندین سال قبل به مقوله ای خسته کننده و فرسایش دهنده تبدیل شده بود و حداقل 12/13 سال از مجادلات دور مانده بود، یکبار دیگر پیش کشیده می شود؟ اصلا چه لزومی داشته است که درست در این شرایط که قرار است در کرکوک، سرنوشت ترکمنان عراق رقم بخورد و....یا بعد از مرگ نیازوف و ترک خوردن بلوکه های "کیش شخصیت" و دیکتاتوری در جمهوری ترکمنستان انتخاباتی برگزار گردد، چنین بحثی انحرافی و نالازم پیش رانده می شود؟ آیا این موضوع امری تصادفی است؟
اگر هم فرضیه پیش کشیده شدن دعواها بر سر "کانون" را امری تصادفی و گذرا تلقی بنمائیم و یا با توجه به تلاقی آن با ماه بهمن و سالروزهای بنیانگزاری آن امری واقعی بدانیم، با این وجود، آیا کلنجار رفتن های مکرر و اعلامیه پراکنی ها متوالی و تهمت زنی های بی پرنسیبانه به یکدیگر، موردی برای توجیه دارد؟ شرکت کنندگان در این سناریوی غیر اخلاقی را، چه می توان نامید؟ جرا که، از یک طرف از پراکنده گی ها و عدم اتحاد و نبودن یک تشکل گسترده و تاثیر گزار گله می کنند، از طرفی دیگر نیز بر سر "کانون" و مالکیت آن به جنگ و دعوا می پردازند. انگار که سرنوشت ِ کانونی که در شرایطی خاص و توسط کسانی بنیانگزاری گردید که بعضا جان خود را نیز فدا نموده اند، به این آسانی و با راه انداختن جر و بحث های اینچنانی قابل تغییر خواهد بود.
این مسئله را نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی در ایران برای درهم شکستن ملیت ترکمن و کنار زدن افراد و محافل ملی و آزاداندیش ترکمن بطور مستمر توطئه می نماید، آنان از طریق جاری ساختن یک نوع سیستم حکومتی محلی آپارتاید، زابلی ها و مازندرانی ها و شاهرودی ها را، آقا بالا سر ترکمنها می نمایند که چگونگی آن هر روزه از داخل ترکمنصحرا گزارش می شود، اگر آه ها و ناله های برادران و خواهران ترکمن که در زیر فشار های طاقت فرسای مجریان حکومتی برای بقا دست و پا می زنند را جلوی چشمان خود داشته باشیم، آنموقع شرم آور است که برای مالکیت بر سر کانونی که 25 سال پیش فعالیت های داشته است و هنوز هم بسیاری از جنبه های فعالیتی آن بدرستی مورد بررسی قرار نگرفته است، اینچنین به دعوا و جنجال کشیده شده و وقت و انرژی تلف گردد
موضوع دیگری که می بایستی بدان توجه نمود، مسئله انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری ترکمنستان می باشد. بعد از مرگ غیر منتظره نیازوف که با بکارگیری "کیش شخصیت" و با بوجود آوردن سیستم مخوف دیکتاتوری، ضایعات جبران ناپذیری، در عرصه های علمی و فرهنگی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره به ترکمنها وارد آورد، اکنون شرایطی پیش آمده است تا شفاف تر از دوران ایشان و ماقبل آن، تحولات در این جمهوری، با شرکت و همیاری روشنفکران و محافل سیاسی ترکمن، مورد توجه قرار بگیرد
ترکمنستان تنها جمهوری در دنیااست که زبان رسمی آن ترکمنی می باشد و موجودیت ملی و فرهنگی ترکمنها را معرفی می نماید. این جمهوری به لحاظ داشتن منابع گازی سرشار و مرغوب خود( مقام پنجم در دنیا) همیشه مورد طمع و تجاوز قدرت های استعماری و بویژه روسیه بوده است. سکوت و یا بی تفاوتی در قبال مسائل این جمهوری، شانس طمع کاران را برای پیشبرد اهداف استعماریشان زیادتر خواهد نمود
با در نظر داشتن مجموعه واقعیات ِ دربر، بنظر می آید کسانی که به طور عمد، بحث های انحرافی اینچنینی راه میاندازند و یا نیز ساده لوحانه و صرفا به خاطر داشتن جاه طلبی ها و ادعاهای آنچنانی، بدام اینگونه مجادلات بی حاصل می افتند!..... یا هنوز هم علیرغم ادعاها و گنده....های خود، در حاشیه سیاست قرار گرفته اند و یا نیز افسار را به نوکران استعمار و ارتجاع سپرده و بر علیه ملت خودی به توطئه مشغول می باشند.
الف.سالاری بهمن ماه 1385
منبع: ترکمنصحرا مدیا
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home