سه‌شنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۴

"پرونده ملی" یا پرونده حکومت اسلامی؟

پرونده هسته ای ایران در پی قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و رد آن از طرف جمهوری اسلامی، وارد مرحله خطیر و حساسی شده است. این احتمال وجود دارد که در نشست آتی شورای حکام این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود که درآن ممکن است در مورد تحریم های گوناگون اقتصادی، تجاری ، ورزشی، مالی و ... تصمیم گرفته شود.

به دلیل محدودیت ها و ممنوعیت اظهار نظر کارشناسان مخالف این روند، تبعات و هزینه های آن برای بخش زیادی از مردم کشور ما شفاف وروشن نیست. این در حالی است که زمامداران حکومت اسلامی در برخورد با بحران کنونی و در برابر اجماع بین المللی پدید آمده در مقابل خود از این پرونده به عنوان "پرونده ملی" نام می برند و تلاش دارند همه مردم کشور ما را در این ماجراجوئی با خود همراه کنند. بروزاختلافات درون هیات حاکمه علیرغم یکدست شدن ظاهری پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیرو همچنین وضعیت آشفته و اظهار نظرهای نامرسوم یاد شده حاکی از بحران حادی است که سرتاپای رژیم را فراگرفته است.

ریشه ها و علل بحران کنونی حکومت اسلامی نمیتواند از ناسازگاری رژیم با وضعیت نوین و روندهای جاری در دنیای معاصر جدا باشد. تغییراتی که با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و تغییراتی که در کشورهای بلوک شرق پدید آمد و نطم نوینی را ایجاب می نمود. کشورهای خارج از محدوده اثر بلوک شرق که حکومت های عمدتا مستبد آن در رابطه با جلوگیری از نفوذ کمونیسم مورد حمایت بلوک غرب قرار داشتند نمیتوانستند خارج از تغییرات پدید آمده در طرف مقابل قرار بگیرند. این نظام ها اکنون خود مانعی هستند در مقابل منافع دراز مدت دنیای غرب. "طرح خاورمیانه بزرگ" که از جانب آمریکا ارائه شد در این رابطه معنا می یابد.

اکنون چند سالی است که شاهد استقرار نظمی نوین در خاورمیانه هستیم که همه کشورهای این منطقه را تکان داده و نیروهای سیاسی و اجتماعی را به تکاپو واداشته است. یک سلسله اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، کثرت گرائی سیاسی، عدم حمایت از گروه های تروریستی ، مهار و خلع سلاح گروه های مسلح در لبنان و فلسطین و همچنین پذیرش و همراهی با روند صلح بین اسرائیل و فلسطین از مهمترین مؤلفه های این نظم نوین می باشد. اینگونه تغییرات می تواند برای بسیاری از حکومت های منطقه به ویژه سوریه و ایران سرنوشت سازباشد.

"طرح خاورمیانه بزرگ" و تحولات اجتماعی در داخل ایران همانند دو لبه یک قیچی حکومت اسلامی را نشانه گرفته است. روحانیون و دین سالاران حاکم که دریافته اند "باید بروند" حفظ حاکمیت خود را در دستیابی به سلاح هسته ای و بر سر کار آوردن شرکای نظامی ـ سپاهی خود دیده اند. از این رو جناح مسلط نظامیگرا در مقابل اجماع بین المللی با به رخ کشیدن برنامه های استشهادی ونصب سپاهیان به مقامات مختلف حکومتی، اقدامات تروریستی در عراق و ... با تبلیغات فریبکارانه و کوبیدن بر طبل جنگ و یادآوری حماسه های مردم میهنمان در جنگ هشت ساله با عراق، به مقاومتی مذبوحانه پرداخته است. نمایندگان این طرز تفکر برآنند که با مقاومت می توانند جلوی رفتن پرونده هسته ای را به شورای امنیت سازمان ملل بگیرند و حتی اعلام می داشتند که "از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت بیم ونگرانی ندارند". البته طبق روال همیشگی تصمیم گیران رژیم گفتکوهای پشت پرده با آمریکا را از یاد نمی برند( گقته می شود که سقر رفسنجانی به عربستان سعودی در این رابطه بوده است).

به مرور و آشکارتر شدن محاسبات اشتباه آمیز تندروهای حاکم ، شاهد صداهائی از درون جناح مسلط هستیم که دال بر عقب نشینی از مواضع افراطی آن ها می باشد. محمد سعیدی عضوتیم هسته ای جمهوری اسلامی که قبلا از "له شدن" آمریکا و اروپا سخن می گفت و غیر مسئولانه معتقد بود که " رفتن پرونده ایران به شورای امنیت اصلا مهم نیست" حالا که سنبه را پر زور دیده است طرفدار " مذاکره به عنوان بهترین روش " شده است! حسن عباسی استاد دانشگاه سپاه پاسداران پا را از این هم فراتر گذاشته است و می گوید "معنا نداردکه با آمریکا و اسرائیل رابطه نداشته باشیم ..."! همزمان این استادان دروغ و فریبکاری ، پرونده گروهی خود را بی شرمانه "پرونده ملی" می نامند.

امت و ملت !

پرونده هسته ای حکومت اسلامی درداخل کشور نمودش را از جمله در به کارگیری اصطلاح "ملی" که مدت ها بود از جانب دستگاه حکومتی مطرود شده بود نشان داده است. هنوز در خاطره های بسیاری زنده است که خمینی در همان اوایل انقلاب با چند تکه استخوان نامیدن زنده یاد دکتر محمد مصدق و بی دین خواندن ملی گراها "امت اسلامی" را علم کرد و ملی گرائی انکار و به یک دشنام بدل شد. دست اندرکاران رژیم یکدیگر را برادر و خواهر خطاب می کردند و از ایران به عنوان ام القرا اسلام یاد می شد. در پی مرگ خمینی و فشار واقعیات زندگی این اصطلاحات و برخوردها به آرامی به کناری نهاده شد اما مسئله به صورت تفابل اسلامیت و جمهوریت در سال های اصلاح طلبی درون حکومتی ادامه یافت.

با انتخابات ریاست جمهوری اخیر و روی کار آمدن جناح اصول گرای معتقد به بازگشت به صدر انقلاب از طرفی و همچنین عقب نشینی اصلاح طلبان درون حکومتی از خواست جمهوریت به سمت بیعت با مشروطه فقاهتی ظاهرا جائی برای نمود دو باره کلمه "ملی" در میان وابستگان به حکومت باقی نمانده بود. اما چنین نشد بلکه به یکباره پرونده هسته ای نظام ، "پرونده ملی" نامیده شد!

ابتدا میرحسین موسوی نخست وزیر اسبق خط امامی که مورد تایید اصلاح طلبان درون حکومتی نیز می باشد اصطلاح "پرونده ملی" را به کار برد. بعدها علی لاریجانی ذوب شده آستان ولایت مطلقه فقیه وعضو تیم مذاکره کننده هسته ای رژیم مسئله اتمی رژیم را به مسئله ملی شدن نفت در دوران دکتر محمد مصدق تشبیه نمود و گفت "مصدق در دل هر ایرانی جای دارد"! وزیر دفاع احمدی نژاد هم بی شرمانه به خودش اجازه داد که هر فرد ایرانی را که مخالف روش در پیش گرفته شده از جانب زمامداران حکومتی است، غیر ایرانی بخواند. اظهار مخالفت در مورد روند پرونده هسته ای عملا ممنوع است و مخالفین برای اینکه متهم به خیانت به کشور نشونند ناچارند سکوت اختیار کنند.

به نظر میرسد که از جمله دلایل این "ملی" نمائی های متناقض این باشد که حاکمان بر میهنمان آنقدر از کیسه دین خرج کرده اند که دیگر کفگیر به ته دیگ خورده است و حالا به خیال خام خود می خواهند از ملیت و ایرانیت هزینه کنند! مجموعه برخورد آن ها که از آن جز به فریب ملی نمیتوان یاد کرد، ما را به یاد گربه زاهد در قصه موش وگربه عبید زاکانی می اندازد!

برای اینکه این پرونده یک پرونده ملی باشد در درجه اول می بایست یک حاکمیت ملی که بیانگر اراده ملی و مدافع منافع ملی وامنیت ملی ایرانیان است آن را نمایندگی کند. حاکمیت ملی در عصر کنونی به معنای رعایت آزادی های فردی و اجتماعی، پذیرش حقوق شهروندی و برابر همه افراد کشور فارغ از عقاید دینی، مذهبی، سیاسی و وابستگی قومی آنان است. حال آن که حکومت کنونی نه مشروعیتش ناشی از اراده آزاد آحاد ملت است، نه از منافع ملی ایرانیان توانسته است به خوبی دفاع کند و نه تنها حقوق شهروندی و حقوق اقلیت های قومی، دینی و مذهبی را رعایت نمی کند بلکه شاهد اعمال تیعیض های گوناگون در عرصه های مختلف حیات اجتماعیمان هستیم. هم اکنون نیز با ماجراجوئی و جاه طلبی هسته ای خود امنیت ملی ما را به مخاطره افکنده است و خطر تحریم و جنگ کشور ما را تهدید می کند. از این رو پرونده هسته ای کنونی نه یک پرونده ملی بلکه پرونده حکومت اسلامی است!

طواق
25 مهر 1384

پنجشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۴

تاثیرات گلوبالیسم در امکان پیوستن ترکیه به " اتحادیه اروپا" و پیامدهای آ ن!

ترکیه که با جمعیتی نزدیک به 80 میلیون نفر و با مساحتی نزدیک به 800 هزار کیلومترمربع در غرب آسیا و جنوب شرقی اروپا واقع شده تنها 3 درصد از خاک آن یعنی 23746 کیلومتر مربع در خاک اروپا قرار گرفته است. این کشور به دنبال پذیرفتن سیستم حکومتی لائیک و غیر دینی که مصطفی کمال پاشا ( آتاتورک) بانی آن بود از همان اوایل با تغییر نام ماهها و حروف نوشتنی عربی به لاتین بدون داشتن کوچکترین توجه به دکترین شرق و اردوگاه سوسیالیستی آن دوران با پیوستن به سازمان دفاعی ناتو جایگاه خود در دنیای سیاست را انتخاب می نمابد. ترکیه اولین بار در سال 1959 میلادی علاقه خود را برای پیوستن به اتحادیه اروپا اعلام می دارد و سپس در سال 1987 رسما تقاضای عضویت در ا.گ ( اتحادیه اقتصادی اروپا) را تسلیم می نماید. از همین تاریخ نیز راه پیوستن به اتحادیه اروپا برای سیاستمداران واقع بین ترکیه به باوری محتمل تبدیل می گردد.

گلوبالیسم و فروپاشی بلوک شرق و انتگراسیون و وسعت دادن اروپا نیز که از دیرباز آماج بسیاری از قدرتمندان اروپایی بوده زمینه های جذب برخی از کشورها همانند ترکیه را تسریع می نماید. اما همانطور که جریانات حوادث این دهه نشان داده است راه پیوستن به اروپای متحد برای ترکها چندان نیز آسان نبوده است و سیاستمداران ترک هر روز با مشکلات و موانع جدی چه در داخل و چه در خارج روبرو می باشند.

یکی از قدیمی ترین موانع در راه رسیدن به اتحادیه اروپا به روابط دیرینه ترکیه و یونان مربوط می گردد که بنا به سعی دو طرف و توصیه های ایالات متحده آمریکا به این دو کشورعضو پیمان ناتو مناسبات سیاسی این دو کشور طی چند سال اخیر تا حدی به سوی بهبودی پیش رفته است ولی بحران " قبرس" و مسائل داخلی این کشور کوچک که از دهه هفتاد میلادی عملا به دو کشور تبدیل شده بود کماکان مورد اختلاف این دو کشور می باشد. یکی دیگر از مسائلی که از جانب اتحادیه اروپا مصرانه بر آن انگشت گذاشته می شود در اصل به قوانین و مسائل داخلی ترکیه مربوط می گردد. در جهت اصلاحاتی در این زمینه و بهبودی شرایط حقوقی و بویژه تغییرات در برخی قوانین که منبعث از اعتقادات اسلامی جامعه است همانند حقوق زنان و کودک و زندانیان و اقلیت های ملی و مذهبی و.... بکرات از ترکیه خواسته شده است تا در جهت تغییر آن و نزدیکی و انطباق آن به حد نرمهای موجود اروپایی اقدامات عملی بنماید. نقش ویژه ارتش و نظامیان در ترکیه که به طور سنتی و تاریخی به عنوان پارامتری تاثیر گذار قلمداد می شود از نگاه دیگر ناظران اروپایی پنهان نمانده است. مسئله حق و حقوق اقلیت ملی کرد همانند داشتن مدارس و آموزش به زبان کردی نیز دائم مورد توجه اتحادیه اروپا بوده است.

یکی دیگر از موانعی که سد راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا است در واقع موضوع مسلمان بودن مردم ترکیه می باشد و در این راستا برخی از خاطره های تلخ تاریخی همانند جنگ ها و کشت و کشتار های تاریخی دوران جنگهای صلیبی نیز کماکان بر دودلی وشبهه بسیاری ازاروپائیان دامن می زند این نوع حساسیت در بین برخی از کشورهایی که مذهب رسمی آنان ارتدکس و یا مسیحیت کاتولیکی است همانند یونان و فرانسه بمراتب شدیدتر می باشد. برخی از احزاب راست سنتی چون دموکرات مسیحی های آلمان و اتریش و دانمارک نیز علنا مخالف پیوستن ترکیه می باشند. آنان مسئله قتل عام ارمنی ها در گذشته را مطرح نموده و خواهان محکومیت ترکیه می باشند. به طور کلی کثرت جمعیت ترکیه و مسلمان بودن این کشور که حتی از جانب پاپ جدید نیز مطرح می شود تا مدتهای زیادی به عنوان معضل اصلی و اساسی سد راه خواهد بود.

در جریان اجلاسیه اخیراتحادیه اروپا در هفته گذشته بر سر تعیین وقت برای رسمیت و آغاز مذاکره برای عضویت ترکیه نمایندگان سیاسی دو کشور قبرس و اتریش نقش های بازدارنده بسیاری را بازی نمودند که سر انجام بعد از دو شبانه روز مذاکرات طولانی حکومت انگلیس و دیگر طرفداران الحاق ترکیه در این بازی سیاسی به پیروزی رسیدند و با در نظر گرفتن شرط و شروط های کمافی السابق به تصویب زمان شروع مذاکره با ترکیه رای موافق صادر نمودند. رجب تایب اردوغان نخست وزیر ترکیه موفق شد تا این نقش تاریخی و مهم را برای کشورش با موفقیت به انجام برساند. علیرغم تمامی مشکلات موجود بسیاری از ناظران سیاسی شروع رسمی مذاکره را گامی تاریخی می دانند.

برخی از روزنامه های ترکیه همانند حریت و ملیت مطالبی درمورد دلیل خصومت اتریشی ها با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را عنوان نمودند که چندان هم از واقعیت ها دور نمی باشد. روزنامه" ملیت" با اشاره به اشعال وین توسط عثمانی ها در 1529 عقب نشینی سیاستمداران محافظه کار اتریش را به شکست دوم در مقابل ترکها تشبیه می نماید. و روزنامه حریت نیز " بی تصمیمی و تزلزل اتحادیه اروپا و کش و قوس دادن موضوع عضویت ترکیه را ناشی از دوگانگی سیاست اروپا خطاب نموده و اشاره می نماید که .....اکنون دو نوع طرز اندیشه در اروپا حیات دارد الف: گرایشی که بر نژاد پرستی و دین سالاری استوار می باشد و ترکیه مسلمان را دفع می نماید و ب: گرایشی دیگر که بر اصل دموکراسی و پلورالیسم پای بند است و گسترش اتحادیه را می خواهد.

در کشور اتریش روزنامه راست و محافظه کار " دی پرس " طی مقاله ای با نام میخائیل فلیش هاکر ... ایستادگی نماینده اتریش به سرکردگی وولف گانک شوسل در مقابل عضویت ترکیه را موفقیت آمیز قلمداد نموده و از او به عنوان تنها مرد میدان اروپا یاد می نماید و اما درست در نقطه مقابل این پز سیاسی راستگرایانه!! یک روزنامه چپ بنام " دیر استاندارد" نه تنها برای اقدامات هیئت اتریشی در اجلاسیه اروپا کف نمی زند بلکه ادامه چنین سیاستی را نیز برای اتریش که بعد از انگلستان اتحادیه اروپا را رهبری خواهد کرد " نا معقول و نا سنجیده" ارزیابی می نماید.

بدیهی است که پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تحت خوشبینانه ترین پیشگویی ها حداقل ده سال دیگر طول می کشد و با توجه به موانع پیچیده ای که ترکیه در مقابل دارد حوادث و تحولات عدیده ای را سبب خواهد گردید. بنا به اظهارات " رئیس کمیسیون گسترش اروپا" یعنی آقای " اولی ره ن" که در مصاحبه با دو روزنامه نروژی و یک روزنامه سوئدی بنام " داگنس نی حتر" ذر 24 سپتامبر امسال چاپ گردید... ایشان برخی از احزاب سیاسی اروپایی را متهم می نماید که به جای دیدن نقاط قوت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بر عکس با تراشیدن بهانه هایی بر افکار منفی تاریخی توده های مردم اروپایی انگشت گذاشته و با مخالف قرار دادن خود با موضوع الحاق ترکیه به اروپا از این طریق برای احزاب ناموفق خود رای جمع می نمایند. اولی ره ن متدهای اپورتونیستی این گونه احزاب را با قاطعیت محکوم می نماید.

واقعیت این است که به دلیل کشمکش ها و در گیریهای طولانی جهان اسلام با اروپای مسیحی که در آن نزدیک به ده قرن ترکان عثمانی پرچم دار اسلام بوده اند افکار عمومی اروپایی تا حد زیادی برعلیه ترکها می باشد. اصلاحات کمال آتاتورک و انتخاب نوع نظام حکومتی شبه غربی و هم پیمانی ترکیه با ناتو و برخی از کشورهای غربی نیز تاثیرات چندانی را در زدودن خاطره های تاریخی قدیم ایجاد ننموده است و می شود گفت که تابه امروز شرایط عملی آنچنانی نیز پیش نیامده است تا حضور و نقش کشوری همانند ترکیه در زندگانی روزمره اروپائیان مطرح شده باشد.

بدنبال پایان یافتن جنگ سرد و بلوکه شدن قطب بندی های سیاسی جهان به نفع هم پیمانان آمریکا و بویژه بدنبال حذف بلوک شرق مناسبات نوینی در حال شکل گیری می باشد که جا دارد اشاره گردد. رشد اقتصاد چین و تا حدی هند و نزدیکی سیاست های خارجی روسیه و چین ( این دو کشور اخیرا قرارداد نظامی دفاع مشترک را امضا نموده و مانور نظامی مشترکی را نیز آزمایش نموده اند.) و شکل گیری اتحادیه اقتصادی بنام شانگهای کوپورایشن ارگانیزاسیون (اس-س-او) در بین این دو کشور از یکطرف و از طرف دیگر همکاری های وسیع اقتصادی این اتحادیه با کشورهایی نظیر هند و پاکستان و ایران و ازبکستنان و تاجیکستان که بنا به بر آورد تحلیل گران سیاسی بیش از نیمی از جمعیت جهان را در بر می گیرد هم امریکا و ژاپن و هم اتحادیه اروپا را به این امر واقف می سازد تا به نحوی سلطه دیرینه خود بر بازارهای جهان و نقاط پر اهمیت اقتصادی و سوق الجیشی را حفظ بنمایند. روی کار آمدن حکومتی دوستدار غرب در گرجستان به رهبری ساکیاشویلی و تحقق قرارداد نقتی باکو-جیهان که نفت دریای خزر را از طریق ترکیه به دریای آزاد می رساند سیاست های استراتژیک قدرت های غربی را ظاهر می سازد. بنا به مسائل فوق کشور ترکیه که چون پلی استراتژیک در بین دو قاره قرار گرفته است برای آمریکا و متحدانش از اهمیت ویژه برخوردار خواهد بود.

پارامتر دیگری که بر حضور و نقش ترکیه در "اتحادیه اروپا" قوت می بخشد مسئله مقابله با " اسلام بنیادگرا" است. کافیست به تغییر و تحولاتی که بدنبال 11 سپتامبر 2001 در جهان صورت پذیرفت نگریسته شود.
مقابله با تروریزم که به تعبیر امریکا و هم پیمانانش مظهر آن همانا بنیادگرایان اسلامی از جمله "سازمان القاعده" به رهبری بن لادن می باشد خود به تقویت موقعیت جریانات اسلامی لیبرالی که خواهان جهاد با قدرت های بزرگ نیست می انجامد. در این رابطه پیروزی " اق پارتی" در ترکیه به رهبری طائب اردوغان که به سبک احزاب دموکرات مسیحی غربی عمل می نماید پدیده ای است که از جانب قدرتهای اروپایی و امریکایی با خوش بینی استقبال می شود. بنا بر این علیرغم مخالفت کنونی بیش از 80 در صد توده های اروپایی با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا برخی از ناظران بر این باورند که سیاستمداران آگاهتر و مجربتر همانطور که تاکنون نیز نشان داده اند کماکان از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا دفاع خواهند نمود.

طبیعتا نزدیکی گام به گام ترکیه به اتحادیه اروپا تغییرات و تحولات زیادی را هم برای جامعه ترکیه و هم غیر مستقیم برای کشورهای همسایه بوجود خواهد آورد. نحوه پاسخگویی به حق و حقوق اقلیت های اتنیکی و فرهنگی و مذهبی در ترکیه به عنوان نزدیک ترین همسایه ایران را می توان با خوشبینی به فال نیک گرفت و منتظر تاثیرات بطئی آن در شکل گیری و نهادی شدن منش های دموکراتیک در دیگر کشورهای اسلامی هم بود.

(لازم به گفتن است که بر اساس متدهای لیبرال-دموکراتیک اتحادیه اروپا در پاسخگویی به مسئله اتنیکی و مسلکی بسیاری از گروههای پرقدرت رادیکال اروپایی که از جمله در ایرلند و مناطق باسک اسپانیایی سالیان طولانی جنبش اقلیت ها را رهبری نموده اند اکنون با کنار گذاشتن مشی مسلحانه و نظامی به متد راه حل سیاسی پیوسته اند. )

ت. آتابای

چهارشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۴

نقد رمان آوای صحرا ــ نوشته عبدالرحمن اونق

رمان « آوای صحرا» نوشته نویسنده صاحب نام ترکمن عبدالرحمن اونق است که چاپ نخست آن در سال 1381 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. این رمان در 399 صفحه نگاشته شده ، و داستانی تاریخی است که نویسنده در آن، آوای جدائی ها، آوای مهربانی ها و نیکی ها، آوای عشق و کینه، آوای باورها و ناباوری ها، آوای تفرقه و اتحاد، آوای جنگ وصلح، آوای توطئه و یکرنگی، آوای سنت ها و رسوم و آوای یموت ها وتکه ها را در هم تنیده و بهم بافته و بعنوان مجموعه ای واحد عرضه می نماید.

جایگاه اصلی حوادث و ماجراهای این رمان «کمش دفه» است. امتداد رویدادها به دیگر نقاط حاشیه دریای خزر و «اینچه برون» نیز کشیده میشود. رمان علیرغم تاریخی بودنش در توصیف اماکن و روستاها آنطور که باید انتظارات را برآورده نمی سازد، و این شاید یکی از ضعف های این رمان باشد.

زمان وقوع رویدادهای رمان از آغاز تا پایان در دوران قاجاریه و دوره سلطنت ناصرالدین شاه است. که به صراحت در داستان نیز عنوان می شود. نویسنده رمان در انعکاس واقعیت های این دوران موفق است. یکی از حقایق مربوط به این دوران این بود که شاهان قاجار برای اعمال اقتدار شاهانه خود همیشه تلاش میکردند که سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را بهر شکل ممکن بکار گیرند. " یک مسافر انگلیسی می نویسد که « شاهان قاجار امنیت وآسایش خود را با سوءاستفاه از حسادت های گروهی و تحریک شده آنها تأمین میکردند.»" ( ایران بین دو انقلاب: ی. آبراهامیان ـ صفحه 54) " آنان(شاهان قاجار) با دامن زدن به اختلافات محلی ــ میان حیدری ها و نعمتی ها در شوشتر، اصفهان، قزوین، شیراز؛ میان شیخی ها و متشزعه ها در تبریز... میان ترکمن ها و فارس ها در شمال شرق و... حضور خود را در مناطق دور افتاده حفظ می کردند و اطرافیان خود را یه حکمرانی ولایات می گماشتند." (هماجا صفحه 55) . سیاست توطئه و تفرقه قاجار حتی به میان طوایف مختلف ترکمن ها نیز امتداد می یافته است که آوای ترکمن بروشنی آن را بگوش و چشم خواننده می رساند.

داستان با بحران عجیبی شروع می شود. بحرانی که مجموعه ای از تناقضات است.از یک طرف هیجان دیدار دوباره مردان،یکی از قهرمانان اصلی رمان، که سال ها از خانه و خانواد ربوده شده، مردانی که روزها و شب ها به دنبالش گشته بودند، مردانی که در نبودش اشک ها ریخته شده بود؛ همه ده را پر می کند. اما ناباوری، ناباوری به حکومت ها چه ایرانی، چه روسی، نا باوری نسبت به اینکه چرا اکنون مردان را پس می دهند، چرا بعد از اینهمه سال ها، تردید را رشد می دهد. مادرو پدر، خویشاوندان، مردان و زنان ده در برابر دو راهی خوشحالی یا بدبینی قرار می گیرند. مردان را پس می دهند، چه خوب، ولی نکند نقشه ای در کار باشد؟ توطئه ای چیده شده باشد؟
نویسنده با مهارتی زیبا نشان می دهد که مردان و زنان ترکمن، ابه ترکمن چه اندازه زجر کشیده و چه ها گذرانده است که حتی در روز آمدن مردان نمیتوانند خوش باشند، بلکه بیم از توطئه، نگرانی از غریبه جلوه خود رابه وضوح تمام نشان میدهد.

برخورد پدر ومادر که جگرگوشه خود را بازیافته اند، برخورد ترکمن ها اعم از زن ومرد، پیر و جوان با مردان به زیبایی تشریح شده است.
مردان نیز از طرفی دیگر متوجه این برخورد دوگانه است. « مردان انتظار هلهله و شادی استقبال کنندگان را نداشت اما از طرز نگاه کردنشان هم هیچ خوشش نیامد. انگار غریبه ای از آن ور دنیا به سرزمین شان پا کذاشته بود» (آوای صحراــ صفحه 52 )

مارال، آهوی زیبای ابه نیز گرفتار تناقض است. از یک طرف دوباره دیدن مردان، عشق دوران کودکیش، دوست و همراز دوران کودکیش بازگشته « اما با قیافه ای دیگر. مارال هیچ نشانی از آن کودک خجول سر به زیر در مردان نمی بیند»(آوای صحراـ صفحه 53) دل مارال سرشار از شادی و نگرانی است. «او تعلق به اینجا ندارد، نمی تواند دوام بیاورد، ای کاش صورتش مثل صورت جوانان صحرا آفتاب سوخته بود و به قهوه ای میزد ...چرا؟ من حالا چطور می توانم تمام آنچه را که در طول این سالها در قلبم جمع کرده ام به او بگویم؟» (آوای صحراـ صفحه 53)

عبدالرحمن اونق الحق به زیبایی از بحران پدر و مادر خوانده مردان نیز پرده برداری میکند. رضاقلی خان و گل بانو در آستانه از دست دادن پسری هستند که آنهمه سال در آغوششان پرورده اند. بدون مردان دیگر زندگی برایشان معنائی ندارد، او تمام هستی آنهاست. مردان عضوی از خانواده آنهاست، فرزند آنهاست، گل بانو بی او نابود میشود همینطور رضاقلی خان. (آوای صحراـ صفحات 29ـ28 )

اما حکومت قاجار نقشه هایی دارد. حال در این میان برای حکومت قاجار فرقی نمی کند که مردان قربانی اهداف شان بشود یا نشود. هدف او، یعنی ناصرالدین شاه فقط این است که «تراکمه را سرجایشان بنشاند.» او نیز میخواهد « به مانند نادرشاه ترکمن ها را سرکوب کند و خود را شاه قدرتمندی نشان دهد.»(آوای صحرا ـ صفحه 18) اندیشه او در این است که « اگر این جوان بتواند این دو تیره جعفربای و آتابای را با هم متحد کرده و علیه تکه ها بشوراند، بسیاری از مشکلات ما در آنجا حل خواهد شد. هم از دست قبیله بد قلق راحت می شویم و هم راهمان برای مطیع ساختن بقیه تیره ها باز می شود.» (آوای صحرا ـ صفحه 21)

آتش اختلافات و درگیری ها میان طایفه های گوناگون ترکمن هم بدلایل تاریخی و هم بعلت دسیسه چینی های تفرقه افکنانه دولت های روس و ایران و مداخله جوئی های حیله گرانه انگلیسی ها، شعله ور است. توصیف های واقع گرایانه عبدالرحمن اونق ازاین پدیده و رنج تاریخی بدون هیچ اغراق، در سطح بالائی ارائه گشته است. « خیلی وقت است که عطش جنگ میان این دو تیره فروکش کرده است، به جز در میان چپاولزنان که آن هم بیشتر از طرف راهزنان و شاید جوانان طالب جنگ است. آتابای ها، هم باقشون استرآباد درجنگند و هم با تکه ها و هم باید مواظب جعفربای ها باشند. جعفربای ها هم دیگر انگیزه ای برای جنگیدن ندارند، مگر برای گرفتن انتقام. با توجه به شناختی که ما از جعفربای ها داریم، آنها منطقی ترین تیره میان ترکمن ها هستند. راحت می شود باهاشان کنار آمد. حالا یک نفر باغیرت لازم است که پاپیش بگذارد تا آنها را از اشتباهشان در بیاورد. یک نفر که هم دلش به حال آنها بسوزد و هم بادل و جان بخواهد به این برادرکشی پایان دهد. خودشان امکان ندارد به این نتیجه برسند. غرورشان این اجازه را به آنها نمی دهد. اگر هم به این نتیجه رسیده باشند که صلح کنند، دوست دارند اول دیگری قدم پیش بگذارد. این درحالی است که خان های هردو تیره، هم خان آتابای و هم خان جعفربای، دوستان قدیمی هستند. کسانی هستند که قبلا در جنگ علیه روس ها در کنار هم جنگیده اند. حالا اگر کسی پیدا شود و بتواند آنها را راضی بکند، خیلی از مشکلات حل می شود. و چه بهتر که آن یک نفر الیاس آخوند(پدر مردان) باشد. بر اساس اطلاعات ما، خان کمش دفه قبل از همه، به مصلحت او عمل می کند که البته نه فقط کمش دفه بلکه همه ابه ها به او به دیده احترام می نگرند. هم آخوند است و هم طبیب، و اگر مردان بتواند پدر را به این کار راضی کند، چند ماه نشده کار تمام است. مهم خان های دو تیره هستند. خان ها اگر راضی شوند راضی کردن بزرگان هم چندان مشکل نیست. اگر این اتحاد صورت بگیرد و آتابای ها از بابت جعفربای ها خیال شان راحت شود، با روحیه و افرادبیشتری بر تکه ها خواهند تاخت. مخصوصا اگر ترتیبی داده شود که قشون استرآباد هم هماهنگ با آتابای ها بر تکه ها هجوم بیاورند، کار تکه ها تمام است.» ( آوای صحرا صفحات 25 ـ 24 )

ناصرالدین شاه در خیالش تکه ها را می دید که پا به فرار گذاشته و قشون ایران از کشته آنها پشته ساخته است. ( آوای صحراـ صفحه 25) غافل از اینکه « در صحرای ترکمن، هیچ چیز را از قبل نمی شود پیش بینی کرد» (آوای صحراـ صفحه 24)

مردان اما، با وظیفه ای بس سنگین به میان ابه و به میان مردمش باز میگردد. حالا او فقط به دیدار پدر ومادرش نمی رود، یا فقط متحد کردن یموت ها وظیفه اش نیست. وظیفه ای بمراتب بزرگتر و با ارزش تر برای خود تصور می کند... و سفر را توفیقی اجباری می داند که توسط آن تلاش دارد ذهنیت ترکمن ها را به ایران عوض کند. ترکمن ها باید خود را یک ایرانی بدانند، یک ایرانی. ( آوای صحراـ صفحه 43)

مردان به ابه کمش دفه وارد می شود، به میان مردمش، مردمی که « خواب بعد از ناهار جزو عادت آنهاست وچای بعد از خواب...مخصوصا چای سبز با شکلات ترش بادکوبه ای، دل چسبترین لحظه های آنها.» (آوای صحراـ صفحه 69)

توطئه خط سرخی است که در طول تمام داستان نمایان است. مردان که از یکسو توسط توطئه گران اصلی (دولت قاجار و مباشران انگلیسی) به سرزمین پدری اش فرستاده می شود، از سوی دیکر در صحرا نیز آماج توطئه است. یک یا چند نفر که وجود مردان به نفعشان نیست علیه اش شایعه پراکنی می کنند. الیاس آخوند فکر میکند یکی از آنها می تواند قیاس خان باشد. الیاس آخوند میداند که گرچه میانه قیاس خان با او خوب نیست ولی او آدم با حوصله ای است، زود تصمیم نمی گیرد مگر اینکه روس ها کیشش کرده باشند. با همه اینها الیاس آخوند نمی تواتد به خود بقبولاند. به عاشیر لنگ شک میکند، ولی او نیز نمی تواند باشد، چون که او یک آدم خرافی است که اگر پشت سر کسی هم شایعه پراکنی کند، با خانوده آخوند چنین نخواهد کرد. پس کی؟ چه کسی؟
نویسنده توطئه هایی را که با مقاصد سیاسی جریان دارند بطرز ماهرانه ای با توطئه هایی که اهداف عشق و عاشقی دارند بهم آمیخته و به داستان رنگ و بوی انسانی تر ی میبخشد. مارال و مردان خاطر همدیگر می خواهند ولی چشم قارلی پسر قیاس خان نیز به دنبال مارال است.

در میان توطئه ها و شایعه پراکنی ها ، در میان ناباوری ها و بی اعتمادی ها، مردان هاجر گلجه را پیدا می کند. پیرزنی که مانند او مهاجر است. او از "گلیداغ" به کمش دفه مهاجرت کرده، غریبه ای که با دیگران درست مثل مردان تفاوت دارد. مردان یموت و هاجر گلجه گوکلان یکدیگر را می یابند. هردوی آنها درد مشترکی دارند. درد مشترکشان اینستکه ابه هیچ یک از آنها را از خودشان نمی داند. اما این دو آروزی مشترکی نیز دارند. آرزوی صلح. «تو طالب صلح هستی، من هم هستم، اما من صلحی می خواهم که همیشگی باشد. صلحی که هم ترکمن ها را با هم متحد بکند، این طوری همسایه های ما نیز از جنگیدن با ما حذر خواهند کرد. ولی ابتدا باید جعفربای ها را با آتابای ها آشتی داد. همین کاری که تو می خواهی انجامش بدهی.» (آوای صحراـ صفحه 87ـ86)

عبدالرحمن اونق بسیار زیبا انگیزه آرزوی صلح در دل هاجر گلجه را بقلم می کشد. صلح را برای چه میخواهم؟ « حداقل نفعی که من می برم این است که می توانم قبل از مرگم یکبار دیگر گلیداغ را ببینم و روی کوه های سر به فلک کشیده اش بنشینم و منظره زیبای جنگل ها و باغ هایش را ببینم و گل هایش را ببویم.» (آوای صحراـ صفحه 87). «می توانم بیاد جوانی هایم و بیاد کسانم و دوستانم که دیگر هیچگاه نمی بینمشان اشک بریزم...من هیجده سال در آنجا، درمیان کوه های گوگلان ها زندگی کردم. جاجای گلیداغ برای من خاطره است. خاطره ای که هر وقت بیادش می افتم، تنم بلرزه درمی آید.»(آوای صحراـ صقحه 87). و واقعا چه کسی بهتر از مردان که خود نیز « از خاک خود دور افتاده» می تواند هاجر گلجه را دریابد؟

ایل و طایفه بازی ها، از خود وازغریبه خوردن ها، غرور و تعصب در جای جای داستان بطرز برجسته ای نمایان است. «ایلی که زمان بدجوری دارد به آنها بازی می دهد. آنها حتی قادر نیستند بدانند که دوست کدام است و دشمن چه کسی است. هم از خودی ضربه می خورند، هم از غیر. اگر از آنها بپرسی برای چه می جنگید؟ جواب درستی تحویلت نمی دهند. انتقام! این جواب آنهاست. چون آنها میکشند، ما هم میکشیم. آنها برای چه میکشند؟ خواهند گفت برای اینکه اینها میکشند. همینطور کشتار و کشتار و کشتار.»( آوای صحراـ صفحه 90)

وظیفه مردان است که پیام آور صلح باشد، منجی صلح باشد. اما متقاعد کردن دیگران کار آسانی نیست و راه پر فراز ونشیبی در پیش روست. راه اتحاد جعفربای ها و آتابای ها سرشار از حوادث هیجان انگیز، سرشار از تلاش و کوشش، سرشار از نیرنگ و توطئه و سرشار از دسیسه های روس ها و ایرانی هاست.

آوای صحرا کتابی ست که می توانم آن را بگرمی به دیگر خوانندگان توصیه نمایم تا لحظاتی شیرین و هیجان انگیز و صد البته آموزنده را با قهرمانان داستان داشته باشند.

19 شهریور1384
اورمان 

یکشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۴

...ترین های ماه!

مهمترین رویداد فرهنگی ماه برگزاری کنفرانس بین المللی تاریخ ترکمن در گرگان بود. این کنفرانس به همت فعالان فرهنگی ترکمن و بویژه آقای ارازمحمد سارلی وباشرکت تعدادی از اساتید داخلی و خارجی و مسئولان سیاسی و اجرائی کشورتشکیل گردید و با صدور قطعنامه ای به کارش پایان داد.

مبارزترین کودکان، زنان و مردان ماه اهالی روستای اوقی دفه هستند. مردم این روستا در مقابل افرادی که با حمایت یگان ویژه نیروهای انتظامی میخواستند مراتع دامداری متعلق به این روستا را تصاحب کنند؛ بطرزجانانه ای ایستادگی کردند. در پی این مبارزه ودرگیری بین مهاجمین و اهالی روستای اوقی دفه تعدادی از کودکان، زنان ومردان روستا مجروح و مصدوم شدند. ولی مبارزه و ایستادگی یکپارچه روستا و کمک روستائیان اطراف منجر به گریز مهاجمین گردید.

خوش خیال ترین مقاله نویس ماه سپتامبر آقای لطیف ایزدی است. وی در مقاله خود با نام "چرا آق قلا به حاشیه رانده شده است؟" به درستی به مشکلات و کمبودهای آق قلا انگشت می گذارد و برای خوانندگان خو د سئوالاتی را نیز طرح میکند که بنوبه خود جالب است. با همه اینها آقای ایزدی برای رفـع مشـکـلات آق قلا و برقراری "عدالت" دست به دامن نمایندگان مجلس شده و خواهان اجرای وعده های انتخاباتی می شود!

روشنگرترین مقاله ماه را میتوان مقاله "نقدی مقایسه ای بر دو رمان مختومقلی از ایران و ترکمنستان" نامید. در این نقد ادبی چرکز اونق رمان مختومقلی نوشته خانم بی بی حمیده محمدنیازی را با رمان ها و داستان های مشابه در ترکمنستان از جمله اثر قلیچ قولی اف مقایسه نموده ونشان می دهد که خانم محمد نیازی بی آنکه به روی خودش هم بیاورد کار و زحمت دیگران را به اسم خود جا زده است.

اما گنگ ترین و بخشا دروغپردازترین نوشته ماه " حقایقی پیرامون جنبش اوایل انقلاب د ر ترکمن صحرا" بقلم چاری است. نوشته همانطور که از نامش نیز پیداست به مسائل اوائل انقلاب می پردازد. لازم به ذکر است که نوشته تا آنجا که به تحلیل رویدادها و روندها اشاره دارد صرفنظر از صحت ویا سقم آن، محترم است.متأسفانه این مقاله در بیان برخی مسائل از قبیل بازگویی زمان حوادث و یا روشن نمودن هویت "ما" بسیار گنگ و مبهم صحبت کرده است. بدتر از آن در توضیح برخی رویدادهای تاریخی نیز آشکارا دروغپردازی نموده است.

و در پایان گویا ترین مطلب ماه سپتامبر مربوط به گزارش سازمان ملل متحد است. طبق گزارش سال 2005 این سازمان، ایران رکورد دار تعداد معتادین در جهان است. طبق این گزارش قریب سه در صد از جمعیت 70 میلیونی ایران به مواد مخدر اعتیاد داشته و ازاین لحاظ ایران در جهان بی رقیب است.

آناگلدی سرافراز
اول اکتبر 2005