در خلوت دل نوری زاده ها............
روزنامه کیهان چاپ لندن هر از گاهی مطالبی از فعالین سیاسی اپوزیسیون ملی؟! ایرانی درج می نماید که آشنا شدن با تفکر نویسنده این مقالات انگیزه ای می شود برای عکس العمل. البته منظور من از عکس العمل مطلقا نفی نظرات درج شده نمی باشد و بنا به عرف دموکراسی می بایستی به باز شدن فضای باز میدان داد و این امکان را فراهم نمود تا نظرات آدمها در رویارویی و مقایسه با یکدیگر باعث بالا رفتن آگاهی خوانندگانش گردد. روزنامه کیهان که صرفا به درج نظریات گروههای ویژه سلطنت طلب و یا اقتدارگرایانی از قوم فارس می پردازد... بنا به تجربه خوانندگان هرگز نمی تواند درداخل چنین دموکراسی قرار بگیرد.
سخن را با نوشته آقای نوری زاده در روزنامه کیهان ( تاریخ 20-23 ژوئن) تحت عنوان " خلوت دل نیست جای صحبت اغیار... آغاز می کنم. ایشان که خود گویا در کنفرانس ملیتهای ایرانی تحت ستم... شرکت نموده است بعد از ختم جلسه نیت باطنی خود از شرکت در این اجلاس را به خوبی برملا می سازد و ندای خلوت دل خود را به همکیشان خود که هر نوع تقسیم قدرت در ایران فردا را گامی در جهت تجزیه طلبی تلقی می نمایند بازگو می نماید. آقای نوری زاده که با توجه به موقعیت خود که در جایکاه یک خبرنگار بین المللی قرار دارد سعی می نماید از یکطرف در جهت جریان آب شنا نموده و با فعالیت های دموکراتیک اپوزیسیون ایرانی ( که در این شرایط حساس پرچم دار آن را ملیت های ایرانی غیر فارس تشکیل می دهند) همراه باشد ولی از طرفی دیگر بدلیل گرفتاری به تفکر شوونیسم فارس و نا با وری به نقش برابر همین نیروهای تحول طلب با توجیه اینکه همه آنها اقوامی ایرانی هستند دنبال دوختن لحاف چهل تکه خود برای پوشاندن تمامی عوام الناس می باشند!. ایشان بااین منطق ساده و عوام فریبانه آینده ایران را با چشم پوشی از حقوق برحق ملیت های متنوع تشکیل دهنده آن ترسیم می نمایند.
در بکارگیری تکنیک های سیاسی نیزاو سعی می نماید با متد کهنه شده "تفرقه بینداز حکومت کن..." به دسته بندی نمایندگان حاضر بپردازد. از نگاه ایشان نمایندگان سازمان های سیاسی کردستان چه آنانی که بدست شوونیسم فارس به قتل رسیده اند و چه نمایندگان فعلی چون " آقایان هجری و مهتدی "...ایرانیان میهن پرست تلقی می گردند ولی در مقابل نمایندگان گروههای آذربایجانی و عرب با چماق تجزیه طلبی مورد نهی و نکبت قرار می گیرند. لابد به اعتقاد ایشان آنان ( نمایندگان کردها) هرچه باشند آریایی می باشند!.
جناب نوری زاده... طی صحبت های نصیحت گویانه خود! برخی از آشنایان قدیمی را به تعبد و تمکین از قوم حاکم فارس دعوت می نمایند و با ترساندن آنان از امکان تجزیه طلبی؟! عملا هویت ملی و مستقل دیگر اقوام ایرانی غیر فارس را در ایران فردا انکار می نمایند... تو گویی که "از وجود سیستم های حکومتی دموکراتیک و فدرال که تمامی اقوام و مسالک را در داخل یک کشور متحد نگه می دارد بی اطلاع می باشند".
آقای نوری زاده وقتی پای ارزیابی و محاسبه از موقعیت ترکمنها پیش می آید همان یکذره سخاوتمندی را نیز از دست می دهند و با کم جمعیت معرفی کردن ملیت ترکمن سعی می نمایند آنان را در ردیف طوایفی ایرانی چون لرها و گیلک ها و...قرار بدهند. ایشان که عادت خوبی در تفرقه اندازی دارند با جدا دانستن تاریخ و ریشه های مشترک ترکمنهای چند پاره شده فعلی درست همانند... استعمارگران قدیم برای هر بخش از آنان سرنوشت جداگانه ای را حواله می دهند.
با توجه به میزان تحصیلات آقای نوری زاده بعید بنظر می رسد که ایشان از روی نا آگاهی به درج این مطالب پرداخته باشند و اگر احیانا چنین است ما نیز منابع و کتبی را به ایشان معرفی می نمائیم تا با مطالعه این کتابها اطلاعات خودشان را از تاریخ و موقعیت ترکمنها ( بالاخص در ایران) کاملتر بنمایند. بویژه مطالعه کتاب هایی چون ....ترکمنهای ایران تالیف محمد رضا بیگدلی و کتاب سه جلدی تاریخ ترکمن به نویسندگی اسدالله معطوفی و کتاب ترکمنها در عصر امپریالیزم به نویسندگی پروفسور محمت سرای را به ایشان توصیه می نمائیم.
برای آقای نوری زاده که ظاهرا اطلاعی از تاریخ مبارزاتی چند دهه اخیر خلق ترکمن ندارند توصیه می نماییم تا اثر خ- آتایف استاد دانشگاه آشقآبات و پروفسور برجسته ترکمن در جمهوری ترکمنستان و با عنوان جنبش رهائی بخش ترکمنهای ایران- که توسط آقای سعید بفارسی برگردانده شده است مطالعه نمایند و بعد ازآگاهی کافی از زندگی و مبارزات ملت ترکمن مخصوصا در دهه های اخیر به اظهار نظر بپردازند.
مئراد قره جه
سخن را با نوشته آقای نوری زاده در روزنامه کیهان ( تاریخ 20-23 ژوئن) تحت عنوان " خلوت دل نیست جای صحبت اغیار... آغاز می کنم. ایشان که خود گویا در کنفرانس ملیتهای ایرانی تحت ستم... شرکت نموده است بعد از ختم جلسه نیت باطنی خود از شرکت در این اجلاس را به خوبی برملا می سازد و ندای خلوت دل خود را به همکیشان خود که هر نوع تقسیم قدرت در ایران فردا را گامی در جهت تجزیه طلبی تلقی می نمایند بازگو می نماید. آقای نوری زاده که با توجه به موقعیت خود که در جایکاه یک خبرنگار بین المللی قرار دارد سعی می نماید از یکطرف در جهت جریان آب شنا نموده و با فعالیت های دموکراتیک اپوزیسیون ایرانی ( که در این شرایط حساس پرچم دار آن را ملیت های ایرانی غیر فارس تشکیل می دهند) همراه باشد ولی از طرفی دیگر بدلیل گرفتاری به تفکر شوونیسم فارس و نا با وری به نقش برابر همین نیروهای تحول طلب با توجیه اینکه همه آنها اقوامی ایرانی هستند دنبال دوختن لحاف چهل تکه خود برای پوشاندن تمامی عوام الناس می باشند!. ایشان بااین منطق ساده و عوام فریبانه آینده ایران را با چشم پوشی از حقوق برحق ملیت های متنوع تشکیل دهنده آن ترسیم می نمایند.
در بکارگیری تکنیک های سیاسی نیزاو سعی می نماید با متد کهنه شده "تفرقه بینداز حکومت کن..." به دسته بندی نمایندگان حاضر بپردازد. از نگاه ایشان نمایندگان سازمان های سیاسی کردستان چه آنانی که بدست شوونیسم فارس به قتل رسیده اند و چه نمایندگان فعلی چون " آقایان هجری و مهتدی "...ایرانیان میهن پرست تلقی می گردند ولی در مقابل نمایندگان گروههای آذربایجانی و عرب با چماق تجزیه طلبی مورد نهی و نکبت قرار می گیرند. لابد به اعتقاد ایشان آنان ( نمایندگان کردها) هرچه باشند آریایی می باشند!.
جناب نوری زاده... طی صحبت های نصیحت گویانه خود! برخی از آشنایان قدیمی را به تعبد و تمکین از قوم حاکم فارس دعوت می نمایند و با ترساندن آنان از امکان تجزیه طلبی؟! عملا هویت ملی و مستقل دیگر اقوام ایرانی غیر فارس را در ایران فردا انکار می نمایند... تو گویی که "از وجود سیستم های حکومتی دموکراتیک و فدرال که تمامی اقوام و مسالک را در داخل یک کشور متحد نگه می دارد بی اطلاع می باشند".
آقای نوری زاده وقتی پای ارزیابی و محاسبه از موقعیت ترکمنها پیش می آید همان یکذره سخاوتمندی را نیز از دست می دهند و با کم جمعیت معرفی کردن ملیت ترکمن سعی می نمایند آنان را در ردیف طوایفی ایرانی چون لرها و گیلک ها و...قرار بدهند. ایشان که عادت خوبی در تفرقه اندازی دارند با جدا دانستن تاریخ و ریشه های مشترک ترکمنهای چند پاره شده فعلی درست همانند... استعمارگران قدیم برای هر بخش از آنان سرنوشت جداگانه ای را حواله می دهند.
با توجه به میزان تحصیلات آقای نوری زاده بعید بنظر می رسد که ایشان از روی نا آگاهی به درج این مطالب پرداخته باشند و اگر احیانا چنین است ما نیز منابع و کتبی را به ایشان معرفی می نمائیم تا با مطالعه این کتابها اطلاعات خودشان را از تاریخ و موقعیت ترکمنها ( بالاخص در ایران) کاملتر بنمایند. بویژه مطالعه کتاب هایی چون ....ترکمنهای ایران تالیف محمد رضا بیگدلی و کتاب سه جلدی تاریخ ترکمن به نویسندگی اسدالله معطوفی و کتاب ترکمنها در عصر امپریالیزم به نویسندگی پروفسور محمت سرای را به ایشان توصیه می نمائیم.
برای آقای نوری زاده که ظاهرا اطلاعی از تاریخ مبارزاتی چند دهه اخیر خلق ترکمن ندارند توصیه می نماییم تا اثر خ- آتایف استاد دانشگاه آشقآبات و پروفسور برجسته ترکمن در جمهوری ترکمنستان و با عنوان جنبش رهائی بخش ترکمنهای ایران- که توسط آقای سعید بفارسی برگردانده شده است مطالعه نمایند و بعد ازآگاهی کافی از زندگی و مبارزات ملت ترکمن مخصوصا در دهه های اخیر به اظهار نظر بپردازند.
مئراد قره جه