یکشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۶

از انسانیت ما دفاع کنید!

حرف ما همان است که دانشجویان دانشگاههای ایران در ۱۶ آذر روز دانشجو زدند! زنان و مردان در اجتماعات و قطعنامه های هشت مارس زدند! کارگران در تظاهراتها و اعتصابهایشان زدند! ما انسانیم! هویتمان جهانی و انسانی است! ما با کسی سر جنگ و خصومت نداریم! ما برای همگان خوشبختی و سلامتی و آموزش و رفاه میخواهیم! ما میخواهیم تبعیض جنسی خاتمه پیدا کند و برابری زن و مرد متحقق شود! ما حق داریم حرف بزنیم٬ اعتراض کنیم٬ نقد کنیم٬ اجتماع کنیم
:
www.akhbar-rooz.com آدينه ٣۱ فروردين ۱٣٨۶ - ۲۰ آوريل ۲۰۰۷
اخبار روز: گروهی از دانشجویان دانشگاه بابلسر مازنداران که در روزهای اخیر صحنه ی درگیری ها، دستگیری ها و یورش
ماموران انتظامی از یکسو و مقاومت و ایستادگی دانشجویان در برابر این سرکوب ها بوده است، با انتشار نامه ی سرگشاده ای خواهان همبستگی بین المللی با دانشجویان، کارگران و زنان ایرانی شده اند. متن این نامه که روز جمعه منتشر شده، به این شرح است: ما این نامه را خطاب به شما سازمانهای مدافع حقوق بشر٬ به سندیکاها و سازمانهای کارگری٬ به پارلمانها و نهادهای دانشجوئی٬ به سازمانهای زنان٬ و به بشریت آزاده و متمدن مینویسیم! در چند روز اخیر اعتراضات برحق ما برای حقوق مان با موج دستگیری همکلاسیهای ما و دانشجویان مواجه شده است. بیش از بیست دانشجو توسط نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی شدند. و این تنها شامل حال ما نشده است. فعالین کارگری در این یکماه مرتب دستگیر شدند. آخرین مورد آقای محمود صالحی در سقز است که فقط از حقوق برسمیت شناخته شده کارگری در سطح جهان دفاع کرده است. تعدادی از فعالین جنبش زنان هنوز در زندان هستند و دستگیری و احضار فعالین حقوق زنان ادامه دارد. زنان و کودکان زیادی در انتظار حکم اعدام هستند. در کنار اینها فقر و محرومیت و گرانی ناشی از تحریم اقتصادی گلوی مردم را میفشارد و زندگی را برایشان سخت تر از پیش کرده است. کابوس جنگ مردم را در بلاتکلیفی و ترس نگاهداشته و دست دولت را در اعمال محدودیت مردم بازتر کرده است. فقر و بیکاری و ناامنی اقتصادی بیداد میکند. مبارزه ما اما ادامه دارد. حرف ما همان است که دانشجویان دانشگاههای ایران در ۱۶ آذر روز دانشجو زدند! زنان و مردان در اجتماعات و قطعنامه های هشت مارس زدند! کارگران در تظاهراتها و اعتصابهایشان زدند! ما انسانیم! هویتمان جهانی و انسانی است! ما با کسی سر جنگ و خصومت نداریم! ما برای همگان خوشبختی و سلامتی و آموزش و رفاه میخواهیم! ما میخواهیم تبعیض جنسی خاتمه پیدا کند و برابری زن و مرد متحقق شود! ما حق داریم حرف بزنیم٬ اعتراض کنیم٬ نقد کنیم٬ اجتماع کنیم! مگر دنیا به مدنیت و حقوق انسانی نرسیده است؟ ما میخواهیم مثل انسان زندگی کنیم و از همنوعانمان در سراسر جهان انتظار حمایت و همبستگی داریم! متاسفانه دنیای امروز دنیای مرزها و دولتها و هویتهای محلی و کشوری است٬ اما یادمان باشد که همه ما انسانیم و هویت جهانی و بشری داریم! حق داریم که زندگی کنیم و حرمت انسانی داشته باشیم! ما دستمان را بسوی قلبهای شما دراز میکنیم! از ما حمایت کنید! * خواهان آزادی فوری همکلاسیهای ما در دانشگاه بابلسر و آزادی همه دانشجویان دستگیر شده شوید! * خواهان پرداخت حقوق معوقه کارگران و برسمیت شناسی حق تشکل و اعتراض و اعتصاب و قرارداد دسته جمعی آنها شوید! * خواهان آزادی فعالین حقوق زن و برسمیت شناسی آزادی پوشش و حقوق برابر زنان و مردان شوید! * خواهان حق زندگی ایمن٬ حقوق سیاسی و اجتماعی٬ حرمت و رفاه ما شوید! * خواهان پایان دادن به تحریم اقتصادی٬ نفی جنگ و تروریسم٬ و حمایت از مردم در ایران شوید! مردم آزاده جهان! ما دنیائی عاری از جنگ و نفرت و بمب و فقر و اختناق و بیحرمتی انسانها را آرزو داریم! ما به همبستگی انسانی ارج میگذاریم! همبستگی انسانی مرز نمیشناسد! مردم آزادیخواه و برابری طلب، فعالین اجتماعی و سازمان های مدافع حقوق بشر در سراسر دنیا، با امضا این نامه از ما حمایت کنید و آن را برای آدرس های زیر ارسال کنید
سازمان بین المللی کارگران: ilo@ilo.org فکس و ای میل امنستی در انگلستان : +۴۴ ۲۰ ۷۰٣٣ ۱۵۰٣ sct@amnesty.org.uk رئیس جمهوری ایران دکتر احمدی نژاد dr-ahmdinejad@president.ir دانشجویان دانشگاه بابلسر- ایران ۲۸ فروردین ۸۶ http://babolsaruniv.blogfa.com/ babolsaruniv@gmail.com امضای حمایتی خود را به آدرس ای میل وبلاگ ماهم بفرستید

جمعه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۶

توضیحاتی در مورد مقاله "از ماست که بر ماست"

مقاله "از ماست که بر ماست" به قلم آتیلا در رابطه با مطلبی زیر عنوان "بحران هویت ملی و قومی در ایران" نوشته احمد اشرف که مدتی پیش در سایت تورکمن صحرا مدیا انتشار یافت به رشته تحریر در آمده است. (مقاله آتیلا در بخش " رسانه های تورکمن صحرا" و مطلب احمد اشرف در بخش "رسانه های دیگر" قابل دسترسی هستند). آتیلا یک محور مقاله خود را به انتقاد از سایت تورکمن صحرا مدیا به دلیل منتشر کردن مطلب احمد اشرف اختصاص داده است و در محور دیگر مطلب یاد شده را به "نقد" کشیده است. در زیر تلاش می کنم به عنوان یکی از همکاران سایت در بخش "رسانه های دیگر" اساسا در رابطه با محور اول توضیحاتی ارائه بدهم
در ابتدا جای آن دارد که خوشحالی وهمچنین تشکر خود را از آتیلا ابراز کنم که مطالب سایت تورکمن صحرا مدیا را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد و از آن مهم تر این که بر خلاف وضع موجود، به ابراز نظر نیز می پردازد. همچنین لازم به توضیح نیست که پدیده برخورد مدنی اندیشه ها و نقد سازنده در عرصه مسائل نظری و سیاسی در میان اهل قلم و روشنفکران ترکمن از ضروریات دوره کنونی بوده و در خدمت اعتلا و رشد نیروهای سیاسی و روشنفکری ترکمن صحرا است و می بایست کمک کرد که هر چه بیشتر گسترش یابد و غنی تر گردد
مطلب مورد اشاره آتیلا یعنی "بحران هویت ملی و قومی در ایران" نوشته احمد اشرف از جمله نزدیک به چهل مطلبی است که درمدت چند ماه گذشته در بخش "رسانه های دیگر" سایت تورکمن صحرا مدیا منتشر شده است. همان طور که واضح است مطالب این قسمت از میان ده ها سایت مربوط به ایران انتخاب شده است. معیار انتخاب هم منطبق بر سیاست های سایت بر اساس آن چه که در"در باره ما" آمده است به طور عام علمی، روشنگرانه و مستند و به دور از شعاری و غرض آلود و شخصی بودن این مطالب بوده است. تلاش شده است که سهم اصلی به مقالات تحلیلی و روشنگرانه مستندی که به مسائل ملی و قومی می پردازد اختصاص داده شود. به ویژه خیلی از این نوشته ها جنبه تئوریک و پایه ای دارند- که کمبودشان در سایت های گوناگون ترکمنی به وضوح مشهود است- و نه سیاسی و خبری که می توان آن ها را به وفور در سایت های گوناگون ترکمنی یافت
به طور مشخص معیار انتخاب مطلب "بحران هویت ملی و قومی در ایران" نه قبول همه تحلیل ها و نتیجه گیری های آن بلکه تئوریک بودن و متد به کار گرفته شده در آن بوده است. در این مطلب 15 صفحه ای که از 22 منبع مختلف استفاده شده و نویسنده آن هم فرد شناخته شده ای برای محافل روشنفکری ایران است(1)، تلاش می شود که روند پیدایش هویت ملی در ایران و بحران ملی و قومی کنونی مورد بررسی قرار گیرد. این ویژگی و نیز آگاهی به این موضوع که علاقمندان به پیگیری مسائل اجتماعی و سیاسی در ترکمن صحرا به آسانی امکان دسترسی به بسیاری از سایت ها را ندارند و حتی در صورت داشتن این امکان فرصت مطالعه آن ها را ندارند، دلیل انتشار چنین مطالبی از دیگر سایت ها در سایت تورکمن صحرا مدیا بوده است
این که برخی از این مطالب بر پایه اندیشه ای دیگر و حتی متفاوت با اساس تفکر ماست به شرط این که از یک طرز فکر منسجم برخوردار باشد نه تنها برای رشد افکار و اندیشه ها یمان مفید است بلکه به عکس درج مطالبی که فقط و فقط منطبق بر طرز تفکر ماست برای تبادل، رشد و عمق افکارمان چندان سودمند نیست. ما که نسبت به حقانیت و قدرت استدلال خود شکی نداریم. از جانب دیگر توضیح اضافی در مورد هر مطلبی از دیگران (غیر خودی ها) هم می تواند توهین به شعور خوانندگان این مطالب تلقی گردد. همین طور خودداری از انتشار مطالبی با محتوای فکری دیگر به دلیل این که دیگران مقالات ما را چاپ نمی کنند استدلال قوی و دموکراتیکی نمی تواند باشد. توجه شود که اینجا صحبت بر سر یک مطلب تئوریک و نظری است که حاوی یک فکر متفاوت با ماست و نه یک مقاله سیاسی و شعاری که محتوایش تبلیغ برای مخالفین فکری ماست. فرق میان یک برخورد تئوریک و یک موضع گیری سیاسی نباید مخدوش شود
آتیلا که نگران دموکرات شدن افراطی ماست در خاتمه نوشته اش درست می گوید که مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر از مبارزه برای رسیدن به حقوق ملیت های مختلف ایران جدا نیست و تلفیق مناسبی از این دو را پیشنهاد می دهد. اما این یک سخن کلی است که نگرانی او از، بیش از حد دموکرات شدن ما را توجیه نمی کند. دموکراسی یک امر مجرد نیست. در پراتیک و عمل درک از آن مشهود می گردد. همان گونه که این درک خود را در عرصه ژورنالیسم در قسمت های بالا در میان گذاشتیم. کارنامه سایت تورکمن صحرا مدیا در این چند ماهی که از تاسیس آن می گذرد گواهی است بر روند مبارزه ما برای حقوق ملی و آزادی و دموکراسی. در 12 بخش از 13 بخش موجود در سایت اساسا برای پیشبرد مشخص امور مربوط به منافع ملی مان تلاش می شود. و بخش "رسانه های دیگر" سایت در واقع پنجره ای است به آن چه که در میان سایر ملیت های ساکن ایران می گذرد. برای مبارزه و دفاع از حقوق اولیه مردم خود درست نیست که به دور خود حصار بکشیم. باید شجاعانه مثل خیلی از روشنفکران ملیت های دیگر ایران پا در میدان بزرگی که ما را احاطه کرده است گذاشت و بدین وسیله امکان طرح شدن یافت. خطر انزوا گرائی و دور شدن از آزادی خواهی را هم نباید از نظر دور داشت
در رابطه با پاسخ به برخورد آتیلا به مضمون مطلب احمد اشرف طبیعتا این خود نویسنده است که مسئول پاسخ گوئی بدان است. چنانچه آتیلا نقدی بر آن بنویسد و سایت جامعه شناسی ایران از چاپ آن خودداری کند، ما با کمال میل آن را منتشر خواهیم نمود. و همچنین امیدواریم که در ادامه، حول مضمون نوشته احمد اشرف و یا دیگر مضامین مرتبط با مسئله ملی شاهد نوشته های تئوریک و پربار آتیلا گرامی و دیگر خوانندگان محترم سایت تورکمن صحرا مدیا باشیم
(1) برای مشاهده منبع مقاله و منابع ذکر شده در آن رجوع شود به قسمت آخر بخش دوم آن

سه‌شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۶

عبدی قلیف آرادان چیقدی

عابدی قلیف ترکمنستان جمهوریتینینگ آپازیتساسینینگ شهراتلی یئول باشجی سی ائوتن آخشام نوروژینگ سئرکاوحاناسیندا، 71 انجی یاشینی دئولدیرماکا، آرادان چیکیبدیر!عابداقانینگ آرادان چیقماقی، بوتین تورکمن دموکرات و انسان سئوییان آداملاری، تویس یئورئکده ن قیناندیرجاقدیر. اونینگ یاکینلارینا و اونی سئوییانلارا باش ساغلیق آرزو ادیاریس
یاغتی ترکمنصحرا 10 آپریل 2007

یکشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۶

حساسیت زمان و آماد گی در مقابل تحولات ناگهانی احتمالی!

فروردين 1386 الف. سالاري
موقعیت فعلی روشنفکران ترکمن و گرایشات فکری جاری در بین آنان
مقدمه

اصولا گرایشات فکری حاکم بر روشنفکران ترکمن را نمی توان از مجموعه تحولات سیاسی جهانی و بویژه مناسبات سیاسی و فرهنگی حاکم در ایران جدا نمود. اگر نیم نگاهی بر نحوه تاثیر و بازتاب تحولات داخل ایران بر نیروهای سیاسی ترکمنصحرا بیاندازیم، بخوبی می توانیم بر چگونگی و میزان تاثیرات آن برسیم. این گونه تاثیرات نه در ایران امروز، بلکه در مرز جغرافیایی فراختر که مملکت های حاشیه ایران، از جمله مناطق قفقاز و تزکستان و افغانستان و... امپراطوری وسیع ایران زمین را تشکیل می داده است، بمراتب محسوس تر بوده است.از دوران باستان و شکل گیری اولین حکومت ایرانی فارس تبار، اجداد ترکمنان که در فلات های شمال ایران و در سرزمین کنونی خود می زیسته اند، برای آزادی خود و برای نپرداختن باج و خراج به شاهنشاهان هخامنشی جنگیده اند. هرچند مشی آزادی خواهی این قوم در گزارشات تاریخی کتاب نویسان مغرض درباری به جای دفاع از آزادی خود، متجاوز و وحشی معرفی گردیده است ولی با مراجعه بر نوشته های منابع بی طرف به خوبی می توان بر انگیزه های مقاومت های استقلال طلبانه آنان پی برد.کورش هخامنشی که در تاریخ ایران و جهودان، هزاران فرسنگ دورتر از ایران، چون منجی کبیر بر ارک بابل پا میگذارد و یهودان را به موطن اصلی؟ خود بر می گرداند، در سرزمین ترکستان از زنی دلاور به نام تومار یا تئمیر ( به ترکی اهن) که فرماندهی مقاومت کنندگان را عهده دار بوده است، شکستی مفتضحانه می خورد و حتی جسد این ظالم نیز به ایرانیان داده نمی شود. سازماندهی عالی مقاومت کنندگان و انتخاب یک زن به فرماندهی قوا، میزان رشد فرهنگی و روحیه آزادگی و سلحشوری این قوم را در آن دوران اثبات می نماید. در دوره ساسانیان، بارها لشکر متجاوز ساسانی از هون های آزاده این فلات شکست می خورد که تاریخ نویسان دربار نیز نتوانسته اند این شکست ها را بپوشانند. بعد از جابجایی و مهاجرت اغوزها از ناحیه شرقی ترکستان به مناطق غربی و تشکیل یافتن حکومت های سلجوقیان و صفویان و قاجار، به مدتی طولانی در ایران نیز، روحیه آزادگی و توان مفاومت ترکمنان در مقابل حکومت های زور و ستم هرگز کاهش نیافته و با تحمل سختی های بسیار از موجودیت خود دفاع نموده اند. شکست دادن لشکریان امپراطوری سلطان سنجر سلجوقی که خود ترکمن بوده و سر انجام در بند کشیدن این متجاوز، در شهر ماری ( مرو ) اسطوره ای است تاریخی که عمق آزادگی و سروری ترکمنها را بدور از نژاد پرستی ها و فرقه گرائی می رساند.در گزینش دین اسلام نیز بنا به شواهد تاریخی، اجداد ترکمنان نه بر اساس شکست و ذلت که اقوام بی شماری را بدین طریق عرب های متجاوز و زورمدار منکوب نموده و مسلمان نموده اند، بلکه داوطلبانه بدین دین گرویده و با همین دین نیز بر ممالک عربی و نیمی از جهان حکمرانی می نمایند
اگر گفته شود که در تاریخ و فرهنگ توده های ترکمن، عنصر میهن پرستی و دفاع از باورهای فرهنگی و اعتقادی در مرکز قرار داشته است و اساسا ترکمنها هرگز علاقه ای بر زورگویی و تابع کردن دیگران را بر خود نداشته اند و ...سخن به گزاف نرفته است. در اسطوره های ترکمنی شاعران و حماسه سرایان همیشه بر روح آزادگی و جوانمردی تاکید نموده و مقاومت های دلیرانه ترکمنها در مقابل متجاوزین را ستوده اند. چنانکه:ئوز ایلیمده سولطان منم، بگ منم آزقین بولوب هئیچ بیر کسگه دگمنمدوشمان آزیب، سوروب گلسه اوستومه من اولارا هرگیز بویون انگمنمو............................................. چنین بوده است روح آزاد یک ترکمن که شاعر دوران، زنده یاد قالقان نیز در این مورد سروده است
فرازهایی از حس ملی گرایی در ایرانتعلقات ملی و اتنیکی واقعیتی است طبیعی و کسی را نمی توان یافت که بشکلی موقعیت ملی و فرهنگی خود را مطرح ننماید. حتی طرفداران پر و پا قرص مکاتب انترناسیونالیستی و یا معتقدین به ادیان آسمانی نیز نتوانسته اند، مرز بندی روشنی در بین ایده ها و اعمال خود ترسیم بنمایند. بالعکس افراطی ترین اندیشه ها و عملکرد های آغشته به ناسیونالیسم از میان این مکاتب بیرون جهیده است.در بررسی ایده ها و بنیان های فکری کلاسیک، ناسیونالیسم به عنوان اندیشه ای متمایز و با قلمروی مستقل فرض میگردید و با اندیشه ها و گرایشات سیاسی دیگر، مقایسه می گردید. بر اساس این ارزیابی ناسونالیسم به عنوان مکتبی با بار و نمودی منفی و متجاوز تعریف می گردید و طرفداران آن بعنوان ملت پرست هایی افراطی! تقبیح می گردیدند. بعنوان مثال، در جریان جنگ جهانی دوم شخصیت هایی چون هیتلر و موسولینی و هیرو هیتو، به عنوان افراطی ترین ناسیونالیست ها تقبیح می گردند و در مقابل روزولت و چرچیل و استالین نیز به عنوان پرچم داران صلح و مبارزان عدالت و آزادی تمجید می گردند، در حالیکه همین رهبران عدالت گستر! برای اثبات حق آقایی خود بر جهان امروز و دسترسی بر سلاح اتمی، به مسابقه مرگبار کشیده می شده اند و بدست آنان نیز آزمایش های اتمی در هیروشیما و ناگازاکی اتفاق می افتد که به قیمت قربانی شدن بسیاری از انسانهای بیگناه و بی شماری منجر می گردد.در جریان فروپاشی اتحاد شوروی و کشور یوگوسلاوی نیز که بر اساس مرام های انترناسیونالیستی بنا گردیده بودند، شخصیت های مخوف و جنایتکاری چون میلوسویج و پوتین از دامان دستگاه تفتیش و امنیتی اینگونه نظام های سوسیالیستی زاده می شوند که مراجعه به جنگ بوسنی و چچنستان برای قضاوت از میزان درندگی آنان کافی می باشد
برای برسی عملکرد مذهب و اندیشه های دینی نیز اگر هر سه دین مسیحیت و اسلام و جهودیت را در کنار یکدیگر قرار داده و تاریخچه گسترش آنان را مورد بررسی تاریخی قرار بدهیم، به روشنی نتیجه می گیریم که درصد بسیار کوچکتری از اقوام و یا ملت ها داوطلبانه به این ادیان گرویده اند و بالعکس برای تحمیل این ادیان سرزمین های زیادی به تاراج رفته است، خانه های بسیاری ویران گردیده و باکشتار مقاومت کنندگان و اسیر گرفته شدن زن ها و بچه های این نگون بختان، بالاخره و بدست شیادانی که داعیه مجری احکام خدای واحد را داشته اند، ادیان الهی بر آنان تحمیل گردیده است.بطور کلی می شود گفت که: ناسیونالیسم، نه به عنوان یک مکتب و مرام، بلکه به عنوان گرایشی برتری طلبانه و مهاجم و قدرت گرا، در لابلای ایده ئولوژی ها و حتی مذاهب گوناگون خود را پنهان می نماید. بنا بر این برای شناخت از آن سنگ محکی به محکمی تجربه را نمی توان سراغ داشت. در تجارب کارزارهای سیاسی است که میزان قوم گرایی و قدرت پرستی یک فرد و یا یک جریان فکری و سیاسی معلوم می گردد و نه در تئوری های زیبا و مدون مورد ادعا! اگر نگاههای خود را متوجه ایران بنمائیم و جریانات فکری و سیاسی موجود را با دقت مورد توجه قرار بدهیم و بدور از شعارها و مندرجات برنامه ای این جریانات به موضع گیری های مجریان آن توجه بنمائیم، در آنصورت می توانیم بر عمق و ماهیت این گرایشات پی ببریم. یکی از ویژه گی های ایران در مقایسه با کشورهای دموکراتیک، موضوع ایده ئولوژیک و وارثی بودن سیستم های حکومتی می باشد. دو ایدئولوژی با مضمون سلطنت و دین سالاری در ائتلافی رقابت آمیز، در طول سالیان متمادی در کشور ایران حاکم بوده است و تنها در پریودی بسیار کوتاه، ایرانیان توانستند با مشروطه طلبی این دو ایدئولوژی را پس بزنند. کما اینکه برای یک سلطنت طلب، اساسی ترین معضل برای پاسخدهی به نیازهای جامعه ایران، بر قراری نظام پادشاهی بوده است، با این استثنا که شاه ِ شاهان حتی الامکان باید از قوم فارس و یا معتقد به مرام شیعه باشد. این استثنا؟ در واقع به حس برتری طلبی و قدرت مداری حامیان این اندیشه قوت می بخشد تا در یک پیوستگی تام و در زیر سایه داشتن مذهب شیعه اثنی عشری، قدرت را از آن ِ خود نگه داشته و بر قوم های غیر فارس حکومت بنمایند
در چند دهه اخیر و بدنبال گندیدگی سلطنت ذل السلطان در ایران و گسترش بنیادگرایی اسلامی در منطقه که بدون شک بدون تمایل قدرت های امپریالیستی نبوده است، مذهب شیعه در ایران که بعد از صفویان و نادرشاه نقش کاتالیزور را در هرم قدرت سیاسی در ایران بازی می کرده است و جایگاه حکومت استبدادی پادشاهی را محکم می نمود، تدریجا به سوی رقابت بیشتر و عریانتر کشیده می شود و با ادعای برقراری حکومت ولایت فقیه به تقابل با شاه طلبان می پردازد. که حاصل آن تشکیل جمهوری اسلامی فعلی در ایران بوده است.در طول نزدیک به سی سال مجریان حکومت اسلامی نشان داده اند که تا چه حد؟ اهداف و آرمان های اسلامی برای آنان اهمیت داشته است! همکاری استراتژیک این حکومت با روسیه و حمایت از داشناکهای ارمنی در تعرض و تجاوز به خاک آذربایجان مستقل و شیعه مذهب!.... میزان اعتقادات اسلامی؟! این فقها را به خوبی اثبات می نماید. جدای از این دو گرایش غیر دموکراتیک که فوقا مذکور افتاد، تقریبا تمامی جریانات سیاسی ایرانی و حتی آنانی که ظاهرا به اپوزوسیون سیاسی تعلق دارند و برنامه های سیاسی سکولار و دموکراتیکی را تبلیغ می نمایند، وقتی صحبت از ملیت های ایرانی غیر فارس می گردد، از یک موضع تهاجمی آشکار که انگار کشور ایران؟ همیشه از آن فارس ها بوده و ملیت های دیگر چون مستاجرانی بیش نمی باشند به نفی تاریخ و موجودیت ملیت های غیر فارس می پردازند و و از قائل شدن به حق برابر با فارس ها تفره می روند. این جریانات هرگز نمی توانند بپذیرند که در طول هزاران سال تاریخ ایران ( البته نه 2500 سال آریایی) اقوام گوناگونی بر امپراطوری ایران فرمانروایی کرده و هر یک نقش و نگاری از آثار خود را در نسل کنونی بیادگار گذاشته است. نفی حقوق ملیت های غیر فارس در ایران، تحریف تاریخ واقعی این سرزمین، در پیوندی تنگاتنگ با گرایشات انحصارگرایانه و سکتاریستی! باعث آن گردیده است تا بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران ایرانی فارس به جای دفاع واقعی از "سکولاریسم" و تقسیم قدرت در ایران و نفی سنترالیزم، بسوی پوپولیسم رفته و با باز تولید اصطلاح " ملت ایران" به تقابل با حقوق دموکراتیک دیگر ملیت ها بپردازند. چنین گرایشی در عمل آماج های دموکراسی را در ایران فردا به خطر می اندازد و صد در صد به ابقای حاکمیت استبدادی دینی کنونی منجر می گرد
ناسیونالیست ایرانی (فارس) مورد نظر، دو وجهه مشخص را دارد که به آنان هویتی ویژه را می بخشد. این جریان از یکطرف ترک ستیز است و به انحای مختلف به نفی موجودیت و تاریخ طولانی ترک زبانان می پردازد.( بخش افراطی این جریان با قلب واقعیت ها و نفی هویت جداگانه ترک ها، و منتسب کردن آنان به آریایی ها و...بر موجودیت ملی و تاریخی ترک های ایران نیز خط بطلان می کشد). یکی از دلایل ضد ترک بودن این گرایش، نقش تاریخی و برجسته ترک ها در ایجاد حکومت های سیاسی مقتدر و طولانی بوده است.این ناسیونالیسم، از طرفی دیگر عرب ستیز می باشد و با مهاجم خواندن عرب ها و یا بقولی " تازی" ها؟ مدنیت منکوب شده ساسانیان و درهم شکسته شدن مذهب زرتشتی ( دین رسمی ایرانیان) را فاجعه ای برای ایران می داند. (بخش افراطی این ناسیونالیسم با بربر وحشی خواندن عرب ها و تحمیلی خواندن دین اسلام به ایرانیان، بازگشت به تاریخ و هویت؟ دوره زرتشت را تبلیغ می نماید
موقعیت ناسیونالیسم در بین ترکمنان ایران
در شرایط فعلی اکثریت قاطع روشنفکران ترکمن، چه آنانی که بشکل جمعی و گروهی فعالیت می نمایند و چه فردی و یا محفلی، حفظ ارزش های ملی و فرهنگی و تاریخی ِ خلق ترکمن را در نظر گرفته و به اشکال مختلف و ممکنه به فعالیت می پردازند. فعالیت هایی که هم جنبه فرهنگی و روشنگرایانه دارد و هم جنبه آزادی خواهانه و حق طلبانه.در سال 57 و در راهپیمایی تاریخی اسفند ماه این سال، در تظاهراتی که بنا به سازماندهی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن در گنبد و شهرهای دیگر ترکمنصحرا ترتیب داده شده بود، هزاران نفر از مردم ترکمن بطور فعالانه شرکت نموده و خواستار حق تعیین سرنوشت خود در ترکمنصحرا گردیدند. خواسته های ترکمنان که در 8 ماده آورده شده است در کتاب " زندگی و مبارزه خلق ترکمن" که توسط این کانون به چاپ رسید، آورده شده است
اخیرا و بدنبال به استقلال رسیدن جمهوری ترکمنستان، گرایشی در بین عده ای از روشنفکران ترکمن بوجود می آید که در ماهیت و سابقه، تمایز قابل توجهی با گرایشات دموکراتیک اشارت رفته دارد. در این گرایش، هم بر مرتبط بودن سرنوشت ترکمنهای ایران با خویشاوندان خود در شمال اشارت می رود و هم بر همبستگی و همسویی مبارزات حق طلبانه ترکمنها با دیگر ترک زبانان!. گرایش موجود، اصل را نه بر پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در یک کشور، بلکه بر آزاد سازی و مستقل گردیدن ِ ملت های ترک تبار می گذارد. از دیدگاه این اندیشه، از هر حکومتی که بنام ترکمنان باشد، بدون در نظر گرفتن ماهیت آن؟ می بایستی دفاع نمود.این بخش از روشنفکران ترکمن، در طول پانزده سال دیکتاتوری نیازوف " ترکمن باشی" نه تنها هیچ انتقادی از عملکرد ویرانگر و مخرب این دیکتاتور ِ مادام العمر ننمودند، بلکه به انحای مختلف برای تقویت این نظام دیکتاتوری نیز در حد خود کوشش هایی را داشته اند. واقعیات تاریخی نشان داده است که برای خوشبختی یک ملت، تنها مستقل بودن کافی نیست و "استقلال" تنها شرط اولیه برای کسب هویت ملی می باشد. حکومت های دیکتاتوری خودکامه اگر در یک دست، جام استقلال ملی را بالا می برند، در دستی دیگر با تخریب ارزش های ملی و تاریخی و ایجاد رکود و فاجعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، باعث بیزاری مردم از استقلال نیز می گردند، واقعیتی که همین آدمها نیز بویژه در دوره شاه در ایران تجربه نموده بودند.بدون شک همبستگی ها و مراودت های فرهنگی در بین ملت هایی که تاریخ و ریشه یکسانی را دارند، غیر قابل انکار می باشد و " جمهوری ترکمنستان" بعنوان تنها کشوری که پاسدار زبان و تاریخ و میراث های ملی و فرهنگی ترکمنان جهان است، قابل انکارنمی باشد. اما اگر حاکمان ِ این جمهوری، به جای اشاعه سالم فرهنگ و ارزش های ملی ترکمن، کیش شخصیت را تبلیغ بنماید؟ به جای ساختن راهها و صنایع مادر، ثروت ملی را تاراج بنماید و با بستن قراردادهای اسارت بار، منابع نفتی و گازی ملت را به یغما برد؟ و..و..و آیا آنموقع نیز می بایستی از این حکومت دفاع باید کرد؟ ترکمنهای ایران که در مرحله فعلی هدفی غیر از آزادی خود را ندارند، به دلیل تحت ستم بودن، به دلیل تبعیضات اتنیکی و مذهبی و فرهنگی موجود، می بایستی در ارتباط با ملیت های تحت ستم ِ دیگر چون کردها و بلوچ ها و عرب ها و ترک های آذری به فعالیت بپردازد. کسب چنین حقوقی در کشور چند ملیتی همانند ایران تنها در گرو اتحاد تمامی نیروهای دمکرات و عدالت طلب خواهد بود و به شرط جاری گردیدن دموکراسی گسترده امکان پذیر می باشد. با توجه به روند جهان کنونی و گسترش گلوبالیسم که پیامدهای حیرت آوری را در طول چند دهه اخیر باعث گردیده است، تصور نمودن چنین موقعیتی برای ایران، هرگز دور از انتظار نخواهد بود. میزان نزدیک گردیدن این موقعیت را عملکرد مجموعه نیروهای دموکرات تعیین می نماید.متوسل گردیدن بر سلاح زنگ زده ناسیونالیسم و عدم اعتماد به نرم های زندگانی دموکراتیک، نه تنها باعث سعادت ملت های اقتدارگرا و حاکم نخواهد بود بلکه ملیت های تحت ستم نیز با توسل بدان گرایش، هرگز بسوی بهروزی و سازندگی و حتی پیروزی نخواهند رفت.به صلاح همه است تا با زدودن خصلت های سکتاریستی و انحصارگرایانه و بلند پروازانه که حاصل تربیت منفی ِ دیرینه می باشد، بسوی آزادگی و عدالت خواهی و انساندوستی روی بیاورند
منبع: تورکمن صحرا مدیا
1386 فروردین