بدون پایبندی به اصول و الزامات دموکراسی، امیدی به اتحاد عمل ها نیست!
صحبتی که در رابطه با چگونگی نزدیک شدن فعالیت های محفل ها و یا گروه های سیاسی و فرهنگی ترکمنان خارج مطرح خواهم کرد، چندان تازه نیست و پیام چندان تازه ای را به خوانندگان ندارد ولی جون به عنوان یک عارضه جدی در پیش رو قرار دارد، لازم دیدم به عنوان یکی از علاقمندان به وحدت دموکراتیک چند سطری را بنویسم
صحبت خود را از کجا آغاز کنم، از دلایل پراکنده گی و یا از ضرورت هماهنگی و اتحاد عمل؟ به هر حال فرق چندانی ندارد و هر دوی این معضلات تقریبا از ریشه های مشترکی سرچشمه می گیرند، و اهمیت چندانی ندارد تا ارجحیت و یا ثقل صحبت را به کدامین سمت بکشانیم. ابتدا اشاره ای می کنم بر دلایل پراکنده گی ها و گسست های کنونی، و اینکه چرا غلبه بر آن ضروری است و نمی توان بدون توجه جدی بدان به تاثیر گذاری بر روند جریانات امیدوار بود. در رابطه با مشکلات مردم در ترکمنصحرا و ایران حرف چندانی نیست و آنطور که شاهد هستیم هر روز که می گذرد فشار بر مردم و بویژه طیف های تحول طلب و آزاد اندیش بیشتر می شود. اکنون بسیاری از سایت ها و وبلاغ هایی را که می رفتند به مشعل های پر فروغ و روشن بخش تبدیل شوند بسته اند. در بین محافل فعلی فرهنگی و سیاسی و بویژه دانشجویان و اصناف حق طلب، ماموران حکومتی مانور می دهند و علنا به تهدید آزادی ها پرداخته و حتی در هفته اخیر دانشجوی فعالی را، بسیجیان با ضربات چاقو از بین برده اند. ادامه چنین وضعی افراد و طیف های آزاد اندیش را در موقعیت فشار و سانسور قرار داده است و اگز وضع بدین منوال ادامه یابد، بار دیگر اختناق سالهای 60-62 تکرار خواهد گردید. امیدواری به جناحی دیگر از حکومتگران جمهوری اسلامی که سالهاست آزمایش پس داده اند جندان معقول بنظر نمی رسد چونکه ابزار و اهرم های قدرت، چه اطلاعات و امنیت، و چه نظامی و بسیج، در سیطه نفوذ آنان نمی باشد و اگر هم بر عکس دوران سابق تمایل به تغییر مناسبات در این سیستم سرکوبگر باشند، به نظر نمی آید توان جندانی را داشته باشند
حکومت شیعی حاکم که بسان صفویان قرن یازدهم هجری، ادامه حیات خود را در تحجر و فناتیسم جستجو می کند، اکنون حتی مسلمانان اهل سنت را نیز به عنوان خویشاوندان دینی مورد احتساب قرار نمی دهد و با توجه به کشتارهایی که در کردستان و بلوچستان و ترکمنصحرا نموده است، این مناطق را پاشنه آشیل حاکمیت خود فرض نموده و به طرق مختلف برای ضربه زدن و تهاجم احتمالی آماده می نماید. مانورهای سپاهیان و بسیجیان در اینچه و داشلی برون که در موردی تلفات جانی را نیز برای مردم محروم ترکمن ِ این مناطق داشته است، دلیل روشنی است در این رابطه
یکی از رایج ترین نوع فعالیت ها که فعالین دیگر ملیت ها نیز بدان مشغول می باشند، روشنگری و اشاعه اندیشه ها و راهکارهای دموکراتیک می باشد. بدون دموکراسی هیچ ملتی خوشبخت نیست و هیچ حکومتی نمی تواند درخدمت مردم خود باشد. البته دموکرات بودن و نهادینه کردن آن در عمل نیز چندان آسان نیست و نیاز به زمان و حوصله بسیار دارد
حکومت در ایران کاملا دینی و فقهی است و از دموکراسی و حکومت مردم بر مردم نیز بویی نبرده است و بر اصل امامت و ولایت فقها متکی می باشد و حتی گرایشات دموکراتیک ِ کم سوی ِ داخل ِ خود را نیز تحمل نمی نماید. برای نفی چنین سیستم فناتیکی راهی غیر از مقابله باقی نمی ماند. بنا بر این مطالعه و تجربه راهها و شیوه های مبارزاتی که در جهت رسیدن به دموکراسی در ایران باشد، از وظایف روشنفکران می باشد
یکی از معمول ترین وسیله برای روشنگری، راه انداختن ِ سایت ها و وبلاع های انترنتی می باشد ولی در رابطه با افشاگری و فشار مستقیم به حکومت، نوشتن و درج مطالب و اخبار کافی نیست و راهها و شیوه های عملی تاثیرگذارتری را طلب می نماید. برای راه انداختن یک سایت انترنتی، توافق و همکاری یک جمع که حتی نطرات مشترکی را نیز نداشته باشند کافیست و می توان به سهولت کنار آمد و مهم رعایت برخی پرنسیب های قراردادی میباشد. ولی برای فعالیت های اجرائی سازمان یافته تر، تشکل های پایدارتری را نیاز است و بنا بر این نمی توان بدون رسیدن به برنامه ای مشترک و تفاهم انگیز، کاری را انجام داد. علاوه بر این برای تاثیرگذاری و ایفای حداقل نقشی در فعالیت ها، عنصر کمیت نیز جایگاه ویژه خود را دارد و نمی توان بدون دست یابی به این کمیت لازم، به تاثیرگذاری جدی پرداخت. بویژه در ارتباط با فعالین ترکمن که در مقایسه با ملیت های دیگر ایرانی، این عارضه نمایانتر میباشد.
در حال حاظر چندین محفل و یا گروه سیاسی در بین فعالین ترکمن در خارج بوجود آمده است که با شیوه ها و طرز فکرهای نسبتا مشابه ای، ایده هایی را چون ایجاد نظام فدرالی و حق تعیین سرنوشت برای ملیت های ایرانی بویژه ترکمنها را تبلیغ می نمایند. در مورد میزان تاثیر فعالیت های این تشکل ها، صحبتی ندارم. ولی ناهمگونی و پراکنده گی برخی فعالیت های ممکنه، موضوعی نیست که از ابراز آن واهمه ای داشته باشیم
راهها و چاره های پیشنهادی در این رابطه
اساسا بسیار مشکل است که در رابطه بامضامین فعالیتی دلخواه و شکل پیشبرد عملی آن نظر داد. صحبت ها پیرامون آن نیز صرفا خیرخواهانه است و تنها موضوعات و نکته هایی را دربر می گیرد که عامیت داشته باشد. طبیعتا تشکل زدن و انتخاب نام سازمانی در انحصار هیچ کسی نمی باشد و فعالین سیاسی ترکمن نیز مختار هستند تا تشکل دلخواه خود را داشته باشند. صحبتی که در این رابطه مطرح می گردد، میزان تاثیرات این گروهها در جریان فعالیت های سیاسی می باشد
برای غلبه بر پراکندگی و رسیدن به انسجام، راههای اصولی وجود دارد که می تواند برای مدعیان فعالیت های سیاسی نتایج پر ثمری را همراه داشته باشد. یکی از این راهها، فعالیت بر روی پلاتفرم مشترک می باشد، بدین معنی که کلیه دسته بندی های موجود که برنامه سیاسی نسبتا مشترکی را پیش می برند متعهد گردند تا در عرصه های شفاف تری با همدیگر همکاری بنمایند. بر اساس این تفاهم راه رسیدن به اتحادیه و یا جبهه مشترک فراهم خواهد گردید و فعالین سیاسی ترکمن، چه آنانی که تشکل یافته اند و چه آنانی که پراکنده عمل می نمایند، بر اساس یک پلاتفرم مشترک جلو خواهند رفت. در جریان تبادل نظرات و رویارویی است که بسیاری از نکات گرهی و مبهم گشوده خواهد شد
شاعر ملی و فیلسوف عصر ما مختومقلی فراغی(یوناچی) تمام عمر خود را در آن عصر تاریک و قدیمی، برای اتحاد ترکمنها صرف نموده است، اگر یکذره ای به شخصیت شامخ ایشان و رهنمودهایش اعتناعی داشته باشیم، سکوت و یا یاس و بی تفاوتی در این مورد معنایی ندارد
یکی از معمول ترین عارضه منفی برای اتحاد عمل، گروهگرایی و تنیدن پیله بدور خود است! به عنوان مثال: توافق بر سر برخی مسائل با یکی دوتا دوست و یا معاشر، بسیار کم درد سرتر است و می شود براحتی به ایجاد گروهی و یا تشکلی سیاسی و یا فرهنگی اقدام نمود ولی خود این گرایش که متاسفانه در خارج مرسوم می باشد، افق دید آدمها را محدودتر می نماید و از پرداختن به مسائل موثرتر و پرثمرتر باز می دارد
یکی دیگر از راهکارها در واقع عدول از درگیری ها و کشمکش ها پیرامون اتخاذ نام ها و عنوان ها می باشد. سالهای زیادی است که وقت و انرژی برخی از فعالین ترکمن را موضوع "کانون فرهنگی و یا سیاسی" به خود مشغول نموده است. کانونی که بنیانگزاران آن، خود سمپات سازمان فدائی بوده اند و بدلایل فراوانی که که نیازی به گفتنش در اینجا نیست، فعالیت های آن فقط مربوط به سالهای 57/58 بوده است. خود نام ِ این کانون که درآن دوره زمانی باعث اتحاد عمل ِ اکثریت قاطع فعالین ترکمن گردیده بود، اکنون خود باعث دسته بندی ها و هرز رفتن ِ نیرو و توان عده ای از روشنفکران ترکمن گردیده است
صحبت ها در این راستا زیاد است و برای اینکه سخن به گزاف نگفته باشم، به عنوان یکی از دلسوزان حرکت های ملی و دموکراتیک ترکمنها، که بدون شک برای احراز آن، همگام با دیگر نیروهای دموکراتیک، در جهت نابودی استبداد و جایگزینی حکومتی دموکراتیک و انسانی در ایران تلاش می نمایند، یکبار دیگر ضرورت همگرایی و یافتن فرمولی اتحاد دهنده را یادآوری می نمایم. بنا به ضرب المثل غنی ترکمنی که می گوید: باش بولماسا، گئوره لئش"... هنر در یکه تازی و حتی در فرقه گرایی نیست، بلکه موقعی حیثیت و آبروی یک قوم و یا یک ملت در اوج و خوشنامی است که، روشنفکران و نواندیشان آن در اتحاد و یا همگرایی باشند. چیزی که در تاریخ ملیت ترکمن در ایران و در قرن اخیر حداقل دو بار اتفاق افتاده است
ت.آتابای