چهارشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۴

رئیس جمهور دست نشانده و تبعیض ملی و قومی

نتیجه دور اول انتخابات ریاست جمهوری نهم و راه یافتن محمود احمدی نژاد به دور دوم و بالاخره نتیجه نهائی انتخابات اکثر تحلیل گران و فعالان سیاسی را غافلگیر کرد. خامنه ی و سپاه پاسداران با بی آبروکردن چهره های شناخته شده نظام همچون رفسنجانی وکروبی ، فرد گمنام ، قشری و گوش به فرمانی را در جایگاه ریاست جمهوری نشاندند و سلطه جناح خود را حاکم نمودند. باور این امر به ویژه برای آن بخش از روشنفکران و فعالین سیاسی که در مناطق ملی و قومی با امید به بهبود هر چند ناچیز تضییقات ملی و قومی در انتخابات شرکت کرده بودند سخت بود. زیرا آنان اساسا به کاندیداهائی رای داده بودند که به نوعی به وجود تبعیض ملی و قومی اذعان نموده و وعده هائی را هم چاشنی آن کرده بودند.

با نگاهی به نتایج دور اول انتخابات ریاست جمهوری که با توجه به تعدد کاندیداها بهتر منعکس کننده خواست های رای دهندگان میباشد ، میتوان به روشنی انعکاس خواستهای اقلیتهای ملی و مذهبی مناطق محروم کشورمان را دید. کاندیداهائی که در تبلیغات انتخاباتی خود مسائل این مناطق را مطرح کردند اساسا بیشترین آرا آنان را نیز کسب نمودند. به عنوان نمونه دراستان گلستان به ترتیب کروبی و معین بیشتر از رقبای خود رای آوردند. در شهرستانهای با اکثریت ترکمن ، معین حائز اکثریت آرا شد که نشان دهنده قدرتمند بودن جریان اصلاح طلبی در میان روشنفکران و مردم ترکمن است. این جریان از آغاز جنبش اصلاح طلبی در سال 76 دست بالا را داشته است و در کنار خواستهای عمومی مطالبات ملی ترکمن ها را نیزمطرح کرده است.

دسته دیگری از فعالین سیاسی ترکمن با ایجاد "ستاد مردمی قوم ترکمن" در تهران و همراهی عده ای در منطقه رفسنجانی را مورد حمایت قرار دادند. اینان که پایگاه وسیعی هم در ترکمن صحرا ندارند بنا به سوابقشان عمدتا نه از زاویه منافع مردم ترکمن بلکه بر اساس منافع فردی و گروهی خود پا به میدان گذاشته بودند. عده ای معدودی هم که ظاهرا از جناح اصلاح طلب قطع امید کرده بودند با اعلام پشتیبانی از قالیباف بر خواستهای اقتصادی و عدالت اجتماعی انگشت گذاشته بوند. محمود احمدی نژاد در آرا منتشر شده از شهرستانهای با اکثریت ترکمن نامش کمتر به میان آمده بود و در دیگر شهرستانهای استان گلسان نیز آرا قابل توجهی کسب نکرده بود.

در دور دوم انتخابات علیرغم اعلام حمایت اصلاح طلبان ترکمن ، امام جمعه گرگان و مقامات استانی از رفسنجانی اما احمدی نژاد اکثریت آرا را به دست آورد (گویا همین تناقض سبب شده است که نورمفیدی و دیگر مقامات استان در اعلامیه های اخیر خود اعلام "بیعت" کنند با احمدی نژاد). به نظر می رسد کسب آرا اول توسط احمدی نژاد در دور دوم علاوه بر تقلبهای انجام شده به نفع او ، اساسا می تواند از جمله به علل زیر باشد: 1- رای برخی به احمدی نژاد در واقع رای نه به رفسنجانی بوده است زیرانقش او را درعملکردهای تا کنونی حکومت می دیده اند و اکنون فرصت را به چهره جدید حکومت می دهند تا امتحان خود را پس بدهد ، 2- شعارهای عوام فریبانه احمدی نژاد در رابطه با عدالت اجتماعی و رفع محرومیت ها که ویژه این بخش از مناطق کشور است توانسته است رای اقشار محروم این مناطق را که ناچار به انتخاب بین دو کاندیدای یاد شده بوده اند به نفع او جذب کند و 3- رای کسانی که خواستار رهائی ازیک ویترین دیگر برای نظام بوده و بدین ترتیب تسریع فروپاشی آن را مد نظر داشته اند.

پس از روشن شدن اینکه این محمود احمدی نژاد است که در چهار سال آینده مسئولیت قوه مجریه را به دست آورده است ، از چمله برخی از نمایندگان کرد در مجلس به ملاقات او میروند. نماینده سردشت و پیرانشهر خواستهای محدود مبنی بر لزوم به کار گرفته شدن نیروهای بومی را مطرح می نماید ودر ضمن نمونه کشور همسایه عراق را یادآور می شود. به گفته این نماینده ، رئیس جمهور "منتخب" با لحنی تند میگوید عراق را به رخ ما نکشید وما راه خودمان را می رویم. ظاهرا او نه استدلالی در رد نمونه عراق میاورد و نه توضیحی در مورد الگوی مورد نظر خود مطرح میکند. اما سابقه 26 ساله نظام جمهوری اسلامی ، حرف ها و جایگاه رئیس جمهور دست نشانده انسان را به یاد گفته ای معروف می اندازد و آن اینکه تاریخ دو بار تکرار میشود: بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی!

اکنون کمتر کسی پیدا میشود که شرایط داخلی ، منطقه و بین المللی را که نظام جمهوری اسلامی در آن قرار دارد همانند سال 57 ارزیابی نماید. دوران جنگ سرد مدتهاست به پایان رسیده است وجامعه بین المللی سردمداران نظام را در رابطه با سلاح هسته ای ، تروریست پروری، کارشکنی در روند صلح خاورمیانه و بالاخره سئله نقض حقوق بشر به چالش کشیده است . در کشورهای همسایه ما افغانستان وعراق حکومتهای خودکامه جای خود را به نظام هائی داده اند که تبعیض ملی و مذهبی را به میزان بالائی حل کرده اند. و از همه مهم تر رژیم دیگر از پایگاه گسترده ای در میان مردم به ویژه جوانان برخوردار نیست.

با این تفاصیل به نظر نمی رسد که نظام اسلامی در مورد تبعیض ملی و قومی بتواند اوضاع را از آنچه که هست بدتر کند. زیرا رژیم علاوه بر بحران در زمینه مناسبات بین المللی در داخل نیز با بحران در عرصه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی دست وپنجه نرم میکند. از این روعقب نشینی های محدود صورت گرفته تا به حال را مصلحتا هم نمیتواند پس بگیرد. به عکس با توجه به تلاش روزافزون نیروهای مناطق ملی و قومی و رشد و گسترش هویت یابی ملیتهای مختلف میهنمان تحت تاثیر اوضاع منطقه و جهان در سالهای اخیر و طرح مساله تبعیض ملی از سوی برخی کاندیداها در جریان انتخابات ، مساله ملی از حاشیه به متن گذر کرده و برجستگی خاص یافته است. ما در آینده شاهد مطرح شدن جدی ترمبارزه با تبعیضات عقیدتی ، جنسی ، قومی و مذهبی در کشورمان خواهیم بود.
حکیم

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home