خط لوله باکو – جیحان و عواقب و تاثیرات آن بر نظم کهن مناسبات ژئوپولیتیک آسیای میانه!
در 25 ماه مه (4 خرداد) قرار داد صادرات نفت دریای خزر بین حکومت های سه کشور منطقه یعنی آذربایجان و قزاقستان و گرجستان با نمایندگان دولت ایالات متحده به امضا می رسد. قریب ده سال پیش و بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیرجماهیر شوروی بود که تحلیل گران و استراتژیست های امریکایی و اروپایی به اهمیت آن پی برده و در تماس با دولتمردان این جمهوری های استقلال یافته با راه اندازی پروژه ای بنام ب.ت.سی کار خود را آغاز می نمایند. آنطور که برخی از اینروزنامه ها مانند " ایندیپندنت" انگلیسی چاپ کرده اند بودجه این پروژه نیز که حدودا 4 میلیارد دلار آمریکایی می باشد عمدتا از قروض دولتی ( حدود سه چهارم) و بقیه یعنی 320 میلیون دلار آن نیز از مالیات دهندگان تامین میشود. این خط لوله طولانی و پر هزینه که از باکو شروع و بعد از عبور از تفلیس به شهر جیحان ترکیه ختم می شود دومین
خط لوله نفتی طولانی جهان می باشد. طبق برنامه ریژی پروژه ب.ت.سی حدود ششصد و پنجاه هزار قطعه لوله که هر کدام 12 متر طول دارد برای این خط لوله زیر زمینی در نظر گرفته شده است. تاکنون 445 کیلومتر این مسیر در آذربایجان و 245 کیلومتر آن در گرجستان و 1070 کیلومتر آن نیز در خاک ترکیه کنده شده است.
طبق پیش بینی این منابع روزانه یک میلیون بشکه نفت ( با سرعت 2 متر در ثانیه) که برابر با یک در صد تولید نفت جهان است از این مسیر به اروپا و آمریکا صادر خواهد شد.ذخایر کل حوضچه نفتی دریای خزر 220 میلیارد بشکه تخمین زده می شود که در مقایسه با ایران ( 125میلیارد بشکه ) بسیار قابل توجه می باشد
بزرگترین شرکت که طرف قرارداد این کشورها می باشد بریتیش پترولیوم با سهم 30.1 درصد میباشد و شرکت آمریکایی اونوکال نیز 8.9 درصد دارد و همچنین شرکت استات اویل نروژی نیز 8.9 درصد سهم خواهد داشت. سهم شرکت نفتی دولتی آذربایجان نیز 25 درصد می باشد.( منابع ایندیپندنت انگلیسی و روزنامه د. ن سوئدی.)
خط لوله نفتی طولانی جهان می باشد. طبق برنامه ریژی پروژه ب.ت.سی حدود ششصد و پنجاه هزار قطعه لوله که هر کدام 12 متر طول دارد برای این خط لوله زیر زمینی در نظر گرفته شده است. تاکنون 445 کیلومتر این مسیر در آذربایجان و 245 کیلومتر آن در گرجستان و 1070 کیلومتر آن نیز در خاک ترکیه کنده شده است.
طبق پیش بینی این منابع روزانه یک میلیون بشکه نفت ( با سرعت 2 متر در ثانیه) که برابر با یک در صد تولید نفت جهان است از این مسیر به اروپا و آمریکا صادر خواهد شد.ذخایر کل حوضچه نفتی دریای خزر 220 میلیارد بشکه تخمین زده می شود که در مقایسه با ایران ( 125میلیارد بشکه ) بسیار قابل توجه می باشد
بزرگترین شرکت که طرف قرارداد این کشورها می باشد بریتیش پترولیوم با سهم 30.1 درصد میباشد و شرکت آمریکایی اونوکال نیز 8.9 درصد دارد و همچنین شرکت استات اویل نروژی نیز 8.9 درصد سهم خواهد داشت. سهم شرکت نفتی دولتی آذربایجان نیز 25 درصد می باشد.( منابع ایندیپندنت انگلیسی و روزنامه د. ن سوئدی.)
به نتیجه رسیدن پروژه فوق که یک دهه را به خود اختصاص داده به نظر بسیاری از مفسران و تحلیل گران سیاسی به تغییرات و تحولات بزرگ ژئو پولیتیکی منجر خواهد گردید. دیک چینی که در سال 1998 میلادی مدیر عامل نهاد هالیبرتون بوده اظهار می دارد که...." بار دیگر این منطقه از آسیای میانه به نقطه استراتژیک تبدیل شده و امریکا آن را در اختیار دارد." و یا در رابطه با تامین انرژی از طریق این خط لوله " ساموئل بادمن" وزیر انرژی امریکا نیز آنرا گامی بزرگ در جهت امنیت انرژی برای غرب نامیده است.
( صرفنظر از ماهیت حکومت ها آنچه که واقعیت دارد ایجاد دگرگونی های بنیادی در وضعیت سیاسی و اقتصادی این خطه می باشد.این منطقه که از دیرباز " ترکستان غربی" خوانده می شود در سیستم مناسبات بین المللی سابق در مسیر جاده معروف ابریشم قرار داشته و به خاطر رونق اقتصادی و تجاری و نزدیکی به اروپا یکی از پر اهمیت ترین نقطه جهانی قلمداد می شده است. ویل دورانت و بارتولد و ابن خلدون و پطروشفسکی و بسیاری از تاریخ نگاران جهانی از آبادانی و رونق این خطه نقل و قول های زیادی را آورده اند. در دو سه قرن اخیر که رقابت های بزرگی برای کنترل و تحت تسلط در آوردن ملتهای این منطقه در بین قدرتهای امپراطوری روس و انگلیس در می گیرد تدریجا سایه مرگ و نازایی بر این دیار افکنده می شود و بدنبال تسلط استعمار روس که نزدیک به دو قرن طول می کشد به رکود و عقب گرد اجتماعی و اقتصادی دچار گردیده و از دیگر نقاط جهان به انزوا کشیده می شود.)
نفت و انرژی دریای خزر و صدور مستقلانه آن به غرب آرزوی دیرینه ملتهایی بوده که در زیر سلطه روسها قرار داشته اند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 90 و بوجود آمدن نظم نوین جهانی و گلوبالیزم و بویژه تامین انرژی جانشین در رقابت با حوزه نفتی " اوپک" باعث گردیده تا قدرت های غربی به طور جدی این معضل را مورد توجه قرار بدهند. اذربایجان و تا حدی قزاقستان از جمهوری های صاحب نفت دریای خزر بودند که علاقمندی خود به ترانسپورت نفتی از طریق " لوله کشی" اعلام نموده بودند. بعد از تحولات در گرجستان و جانشینی حکومتی غربگرا در آنجا تقریبا آخرین مانع برطرف گردیده وقراردادی تاریخی به تصویب می رسد.
برای صدور منابع نفتی این "جمهوری ها" آلترناتیوهای مختلفی مورد نظر بوده است که بترتیب: یکی از خاک روسیه عبور می نمود و دیگری نیز از طریق ایران به دریای جنوب می رسید. علاوه بر آن در جریان استقرار حکومت طالبان در افغانستان راه چهارمی نیز که ترکمنستان و ازبکستان را با افغانستان و پاکستان ردیف می نمود مورد نظر بوده است. طبیعتا آسان ترین و کم خرج ترین مسیر از طریق ایران بوده است ولی به دلیل اوضاع فعلی حکومت در ایران این مسیر مورد علاقه حکومت های ذینفع نبوده است. طبیعتا برای عملی گردیدن این هدف " امنیت" در مرکز توجه قرار داشته و بدین خاطر مسیری انتخاب گردیده است که به لحاظ مسافت طولانی ترین و به لحاظ مالی نیز پر خرج ترین آنان بوده است. در این رابطه "جان براون" رئیس شرکت نفتی انگلیسی بریتیش پترولیوم که با بیش از 30 درصد سهم بزرگترین طرف قرارداد می باشد با در نظر گرفتن امنیت صدور نفت از این محل گفته است: پیدا شدن منابع نفتی قابل صدوردریای خزر امنیت بیشتر تامین انرژی به غرب را تضمین می نماید.
یکی از کشورهایی که بدنبال تحقق این پروژه سودهای سیاسی و اقتصادی سرشاری می برد " جمهوری آذربایجان" می باشد. این کشور کوچک که در جریان اشغال خاک خود " قره باغ " توسط " ارمنستان" سایه مرگبار و تهدید کننده حکومت های روس و ایران را بیش از هر زمانی احساس نموده بود برای امنیت خاک خود به حمایت قدرتی بزرگتر نیاز داشت تا با اتکا به آن از موجودیت و استقلال خود دفاع بنماید. آذربایجان که خود را کاندیدای پیوستن به " ناتو" نیز اعلام نموده بود در تحقق پروژه مذکور فعالیت های زیادی داشته است. قطعا به واقعیت پیوستن خط صدور نفتی از این مسیر " برگ برنده ای" است برای این جمهوری و بویژه بعد از توافق قزاقستان برای صدور نفت خود از این مسیر کشور آذربایجان به مرکز و بند ناف ارتباطی بین قفقاز و اروپا تبدیل شده است. اکنون امریکا به ساختن پایگاههای هوایی استراتژیک در این کشور پرداخته است و اخیرا نیز جرج بوش رئیس جمهور آمریکا پروژه مورد بحث را " گامی بسوی هدفی بزرگ" نامیده است.
یکی از بزرگترین پیروزی ها برای جمهوری های مسلمان این منطقه کوتاه شدن استیلای دیرینه "روسیه" می باشد. امپراطوری روسیه که هنوز هم پایگاههای نظامی و یا امکانات تجدید قوا در بسیاری از این جمهوری ها دارد همواره با دامن زدن بر اختلافات اتنیکی و یا مسلکی ملتهای کوچک را به جان هم انداخته و در گیری های خونینی را به آنان تحمیل نموده است. منابع سرشار انرژی نفتی و گازی دریای خزر نیز منحصرا در اختیار روسها قرار داشته است.
جمهوری اسلامی ایران نیز که سالهاست آذربایجان را خطری برای "تمامیت ارضی" خود پنداشته وبر این اساس نیز با دشمنان این جمهوری مناسبات دوستانه و مشترکی را تعقیب می نماید به نظر می رسد با مشاهده تحولات جاری دیپلماسی خود در قبال آذربایجان را تغییر می دهد و هم اکنون و برای اولین بار جمهوری اسلامی ایران با آذربایجان قرارداد عدم تعرض به خاک همدیگر راامضا نموده است. بر اساس این قرارداد آذربایجان نیز متعهد شده است تااز خاک خود به هیچ کشور خارجی اجازه حمله به ایران را ندهد.!
تغییر مناسبات بین المللی و باز شدن روابط اقصادی و اجتماعی با جهان آزاد تحولات محسوسی را در سیاست های داخلی این جمهوری ها بوجود آورده است و آنطور که خبرگزاری ها از باکو گزارش داده اند اخیرا برای اولین بار بعد از سال 2003 میلادی اپوزیسیون سیاسی در این شهر میتینگی علنی و بدون دخالت پلیس برگزار نموده است.
ت.آتابای
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home