پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۴

نتایج انتخابات فرمایشی و آینده جمهوری اسلامی!

طبق آمار رسمی حدود 63 درصد از واجدین شرایط (47 میلیون) در"انتخابات" ریاست جمهوری شرکت کردند. این آماراز جانب بسیاری از نیروها به دلیل تقلب آشکار مورد سئوال است و برخی آن را زیر 40 در صد میدانند! تقلبات در سطح گسترده ای در جهان انعکاس یافت و در داخل منجر به بسته شدن چند روزنامه گردید.

کشیده شدن " انتخابات" به دور دوم برای نظاره گران داخلی و خارجی تا حد زیادی قابل پیش بینی بود. در واقع با وجود هفت کاندیدا طبیعی بود که هیچ یک از آنان نتواند در دور اول به اکثریت مطلق آرا دست یابد. اما آنچه که با پیش بینی بسیاری از تحلیلگران هم خوانی نداشت میزان آرا کاندیدا ها و ترتیب آن بود.

رفسنجانی "پدر خوانده" معروف که درگذشته حتی نتوانسته بود به مجلس ششم راه یابد باحدود شش میلیون رای مقام یکم را کسب کرد و به دور دوم رفت.

معین کاندیدای "اصلاح طلبان پیشرو " -- که درترکمنصحرا در شهرستان های با اکثریت ترکمن نشین بیشترین آرا را به دست آورد -- در جایگاه پنجم قرار گرفت، در حالیکه سلف او خاتمی در دو دوره یک ضرب رقیبان را شکست داده بود. حامیان معین گمان میکردند که او هم احتمالا چنین خواهد کرد!

جای سوم هم نصیب کروبی که زیاد جدی گرفته نمی شد ، گردید! کروبی اما ظاهرا خشمگین از اینکه شورای نگهبان و سپاه پاسداران با تقلب رتبه دوم او را "غصب" کرده اند و به احمدی نژاد داده اند، دست به افشاگری زد و گفت که از همه مناصب حکومتی خود استعفا داده است!

پدیده جدید نمایش جاری و رقیب رفسنجانی در دور دوم اما فردی است به نام احمدی نژاد. او دست پخت ولی فقیه و اعوان و انصارش است که بقول خودشان چهره سازی می نمایند. احمدی نژاد ازجانب بسیاری از مخالفین رژیم متهم به شرکت در قتل دکترکاظم سامی (در اوائل انقلاب سال 57) ، دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر کل اسبق حزب دموکرات کردستان و ... است!

اکنون شاهد صف بندیهای جدید و تبلیغ برای حضور مردم در دور دوم هستیم که از یک طرف نشانه رقابت و ترس جناح های حکومتی از یکدیگر و از طرف دیگراساسا بازتاب آینده تاریک نظامشان می باشد. معین که تفاًلش جواب نداده بود ابتدا اعلام کرد در دور دوم رای نمیدهد اما دیری نگذشت که به جای اعتراض به تقلب ها و مخدوش بودن انتخابات، طرفداران خود را دعوت به حمایت از رفسنجانی در دور دوم نمود! از همه طرف ابر و باد و ... در کارند که با ترساندن مردم از خطر واهی فاشیسم هر چه بیشتر مردم را به پای صندوق های رای بکشانند و بدین طریق ازعالیجناب سرخپوش از "ستون" های اصلی نظام جمهری اسلامی و به نوعی مورد اشاره دادگاه میکونوس، اعاده حیثیت شود.

با مشارکت حد اکثری هزینه حاکمان در تغییر و تحولات آینده کمترمی شود و نظام در بند و بست های ناگزیر آتی خود با قدرت های خارجی به پشتوانه رای بالای به دست آورده می تواند مردم و نیروهای مترقی را سرکوب نماید! در حالیکه عدم حضور گسترده مردم این اثر را دارد که هم کشورهای خارجی در معاملات پشت پرده خود با رژیم محتاط تر باشند و هم حاکمان زیر پای خود را سست احساس کنند.

کارنامه 26 ساله نظام جمهری اسلامی نشان داده است که گردانندگان آن علیرغم برخی اختلافات سلیقه ای در این و یا آن مورد در یک مسئله که اصل" مصلحت و بقا"ی نظام خوانده می شود با هم توافق دارند و بدین خاطر نیزضمن کشمکش بر سر غنائم به محض مشاهده امکان فروپاشی این سیستم حکومتی با همدیگر کنار آمده و حفظ موقعیت و قدرت را بر آن ترجیح می دهند.( نگاه کنید به موضع گیری خاتمی در مورد نظام های دموکراسی عرفی و یا به فتوای اخیر آیت الله طاهری و توصیه ایشان به شرکت در انتخابات فعلی. تنها کسی که توانست به این اصل مرسوم پشت پا زند آقای منتظری بود که بدین خاطر نیز از تمامی منصب و موقعیت برجسته خود محروم گردیده و خانه نشین گردیده است.)

برای درک حکمت غوغائی که در انتخابات فعلی حکومت اسلامی به راه افتاده است کافیست نگاهی به تغییر و تحولات جهان کنونی بیاندازیم. تغییراتی که با لشکر کشی آمریکا و متحدینش نظم جهان را تغییر داد و برخی از حکومت های خودکامه را نیز برکنار نمود. نیاز به مانور و یا جستجوی متدهایی برای سازش و بقا و یا شاید هم تقابل و مقاومت در برابر این موج مهلک یکی از نکات مهمی است که آینده نظام جمهوری اسلامی را تعیین می نماید.

تا دوره قبل از سال 76 که پیروزی چشمگیر اصلاح طلبان به رهبری خاتمی رابه دنبال داشت تحولات جهانی تاثیرات چندان محسوسی را در نحوه سیاست گذاری جمهوری اسلامی نگذاشته بود و فقهای حاکم بسان بسیاری از سیستم های دیکتاتوری دیگر چون عراق و لیبی و سوریه و کره شمالی و... می توانستند با ضد امپریالیست خواندن خود و با استفاده از تضادهای دو بلوک موقعیت مناسبی را برای پیشبرد دکترین سیاسی خود ( همانند سیاست " نه شرقی و نه غربی") دست و پا نمایند. اما بدنبال حذف بلوک بندی شرق و تغییر موازنه قدرت جهانی که اقتدار بی سابقه دول غرب را به همراه داشت جمهوری اسلامی با شناخت از تغییر شرایط جهانی به دست و پا افتاده و پنهان و آشکار تحکیم مناسبات دیپلماتیک و اقتصادی خود با دول غرب را در راس برنامه دیپلماتیک خود قرارداده است.

برای اینکه جمهوری اسلامی مورد پسند کشورهای غربی که بر "حقوق بشر و ایجاد دموکراسی" اصرار می ورزند قرار بگیرد مصلحت فقها بر این میشود تا با ایجاد رفرمی کنترل شده چهره منفور نظامشان را بزک نمایند. در پروسه این اصلاحات قراردادی اما بسیاری از شخصیت های مبارز و ترقی خواه نیز که از قبل در لیست سیاه سازمان اطلاعات بوده اند ربوده شده و ناجوانمردانه و در حریان " قتل های زنجیره ای" ترور و نابود می شوند.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی برای مقابله با فشارهای بین المللی دو راه بیشتز ندارد و آن این است که یا می بایستی به مقابله با آن برخیزد و امت حزب الله را سازماندهی نماید که در آنصورت نیز کمتر تحلیل گری را می توان سراغ داشت که موفقیت و بقای این سیستم غیر دمکراتیک را پیش بینی نماید و یا نیز آنطور که به نظر می رسد با ایجاد رفرم های حکومتی کنتزل شده ( بسان دوره خاتمی) و دادن تضمین هایی در جهت منافع و اراده قدرت های بزرگ بویژه " آمریکا" بقای نظام جمهوری اسلامی را که قبلا " رفسنجانی" آنرا نوشیدن یکبار دیگر جام زهر نامیده بود تضمین نماید!

با توجه به این واقعیت آشکار که انتخابات فرمایشی فعلی حکومت هیچ تغییر اساسی در وضعیت رقت باراکثریت مردم ایجاد نمی نماید و آنطور نیز که نتیجه مرحله اول انتخاباتی ثابت نموده است که روحانیت حاکم و کاندیداهائی که به دور دوم راه یافته اند اساسا اعتقادی به گسترش آزادی و عدالت و رعایت حقوق اقلیت های قومی و مذهبی ندارند، آیا صرف شرکت کردن در این سناریوی انتخاباتی فقط و فقط کمک به بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی نیست؟!
قاراتای

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home