انتشار مطالب تفرقه آمیز با هدف تحقیر ملیت های ایرانی غیر فارس محکوم می باشد
انتشار مطلبی با عنوان " نگذار سوسک ها سوسکمان بکنند" در تاریخ 22 اردیبهشت ماه در روزنامه ایران موجی از اعتراضات هموطنان ترک آذری را همراه داشته است. درج این مطلب که در شکلی کنایه آمیز و قصه گویانه! بیداری و تلاش های هویت یابنده ترک های آذری ایران را به حشرات موذی و مضر تشبیه می نماید با توجه به لحن تحقیر آمیز خود هرگز نمی تواند بدون منظور باشد. و با توجه به این نکته که در شرایط حساس کنونی ایران نحوه پاسخ گویی به مسئله ملی و مذهبی در مناطق ملی به کلیدی ترین معضل سیاسی تبدیل گردیده است نمی تواند نیز ناشیانه و بدون محاسبات سیاسی صورت گرفته باشد. چرا؟
در شرایط امروزین با عمیق تر شدن بحران مناسبات حکومت اسلامی با امریکا و متحدان اروپایی آن " پیرامون نحوه غنی کردن اورانیوم" که صراحتا احتمال حمله نظامی قدرت های اتمی چون امریکا و اسرائیل را در مرکز توجه قرار می دهد رژیم حاکم جهت آمادگی در قبال چنین اتفاقی عجالتا " طرح مقابله سیاسی و نظامی با دشمن" را در دستور قرار داده است. با توجه به موقعیت اقلیمی و بافت اتنیکی کشور کثیرالمله ایران که در چند دهه اخیر بیداری و خیزش بیشتر این ملیت ها را در جهت برقراری عدالت ملی و فرهنگی در این کشور همراه داشته است نه تنها سران جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است و بلکه برخی از اپوزوسیون داخل و خارج کشور را نیز که هنوز هم از آفات و عوارض اندیشه شوونیستی دوران پهلوی رنج می برند و یا به دلیل کم بها دادن به اهمیت آن تاکنون به موضع گیری شفاف و صریحی ارتقا نیافته اند با توهمات و نگرانی هایی روبرو نموده است.
درج این چنین مطلبی در روزنامه ها و درشرایط پر تلاطم امروزی به نظر من هدفی غیر از آزمون و سنجش میزان حساسیت نیروی بالقوه اپوزوسیونی ملیت های تحت ستم ایرانی را برای رژیم ندارد وگرنه بسیار ناشیانه خواهد بود که تصور گردد که مطلبی به افتضاحی " سوسکها......." در یکی از روزنامه های معتبر مملکتی درج گردد و نویسنده آن جرات داشته باشد تا پای اعتراضات و حتی واکنش های قهرآمیز احتمالی ملیونها ترک آذری ایستادگی بنماید.
طبیعی است و همانطور که اکنون شاهد آن هستیم مردم سلحشور ترک زبان آذری باخشم تمام به اعتراض پرداخته و شدیدا درج اینگونه مطالب توهین آمیز را محکوم نموده است گویا مسئولین مربوطه این روزنامه نیز همانطور که از قبل برنامه ریزی نموده بودند با حذف این مطلب و به احتمال یقین با ترتیب دادن مراسم عذرخواهی! قال قضیه را خواهند کند. اما جدای از شیوه های محاسبه گرایانه و تجسسی بکار رفته آیا حکومت اسلامی هدف دیگری از بکارگیری چنین ترفندهایی خواهد داشت؟ به نظر من آری! چرا که یکی از تلاش های مذبوحانه حکومت های سرکوبگر و غیر دموکراتیک که اعتقادی به واگذاری قدرت به صاحبان آن یعنی مردم ندارند در واقع حربه و تدبیری غیر از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن نیست. راه اندازی اختلاف های از قبیل شیعه و سنی و یا ترک و فارس و یا عرب و عجم و غیرذالک! مدتهای مدیدی است که در کشور ایران برای حکام سرکوبگر که هنری غیر از توطئه و اعمال زور ندارند به سیاست روز تبدیل گردیده است. اصولا هدف تفرقه اندازی چیزی غیر از بلوکه و یک شکل کردن تمامی پایگاه های کذایی قدرت نیست. و حکام می خواهند با این شیوه تمامی فارس ها را در مقابل ترک زبان ها قرار بدهند!. ترفندی که بوسیله آن برخی از دیکتاتوران برای عدم پاسخگویی به نیازهای واقعی و دموکراتیک مردم با ایجاد شبهه و توهم در آنها به ابداع دشمن فرضی می پردازند و اگر توانستند جنگ هایی داخلی و یا خارجی را نیز راه می اندازند!. جنگ بی حاصل ایران وعراق که اتلاف سرمایه های انسانی و مالی غیرقابل جبرانی را سبب گردید از نمونه های آن می باشد.
با توجه به درجه رشد و آگاهی مردم و ملیت ها در ایران که جملگی با چوب مذهب حکومتی زده شده اند به نظر نمی آید آزمایش و تکرار ایجاد تفرقه مذهبی در بین مردم نتایج پر حاصلی برای رژیم داشته باشد ولی بالعکس سرمایه گذاری درزمینه هایی چون تفاوت های فرهنگی و یا اتنیکی در نوع خود می تواند اگر از جانب مجموعه نیروهای دموکراتیک و عدالت خواه با وظیفه و مسئولیت انسانی برخور نگردد مشکلات جدی را سبب گردد. اکنون با رشد و تعالی تعارضات ملی گرایانه در ایران هیچ ملیتی به داشتن حق وحقوقی کم تر از فدرالیسم و یا خودگردانی محلی قانع نیست و قطعا با شیوه قدیمی "یک کشور- یک زبان" نمی توان ایران کثیرالملله را اداره نمود. و آنطور که سیر تحولات سیاسی در این دو دهه نشان داده است برچیدن بساط دیکتاتوری در یک کشور مطلقا بدون پرداختن به پایه های کلیدی و سرنوشت ساز آن یعنی ایجاد فضای باز و تقسیم قدرت و حاکم کردن اقتدار مردم با در نظر گرفتن ویژه گی های ملی و فرهنگی در آن کشور هرگز عملی نخواهد بود. جدای از مصلحت و منافع ننگین دیکتاتور های شیعه مذهب حاکم در ایران که ترفندی غیر از ایجاد " تفرقه و توطئه و ترور" ندارند این وظیفه مشخص و حیاتی اپوزوسیون ایرانی خواهد بود تا با صراحت و شفافیت تمام مدل و نوع سیستم حکومتی آینده ایران را تصویر بنمایند. مدلی عادلانه و دموکراتیک که از طریق آن به تمامی تبعیض ها و تحقیر های ملیت های ایرانی غیر فارس پایان داده شود. به زبانی ساده تر ایران فردا صاحب نوع حکومتی گردد که در آن جایی برای تبعیض های اتنیکی و فرهنگی و مذهبی وجود نداشته باشد. آیا این معضل با دخالت نظامی ابرقدرت ها ممکن می گردد و یا نه؟ موضوعی خواهد بود کاملا در فرع!.
روند حوادث در کشورهای همسایه چون افغانستان و عراق که اساسی ترین دلیل نا آ رامی های آن مستقیما ریشه در حکومت ترور و تبعیض ها و نابرابری های ملی و مذهبی و فرهنگی و... در آن کشورها را داشته است و بدین منظور نیز بهانه ای بوده برای دخالت و لشکر کشی قدرت های بزرگ! اکنون با تمام دردها و ضایعات دوران گذار خود حکایت ازآن ندارد که بسوی تجزیه و تلاشی پیش برود. اما بالعکس سماجت های ناشیانه قدرتمندان و بی توجهی و یا ناتوانی روشنفکران یک کشور از درک دینامیسم اجتماعی و التزامات تاریخ سبب سقوط روشنفکر می گردد و به جای نقشی خلاق و تاریخ ساز او را همراه دیکتاتور می نماید. شاعران و نویسندگان و روزنامه نگارانی که در وقایع فروپاشی " یوگوسلاوی" در کنار میلوسویچ و ناسیونالیست های صرب قرار گرفتند از این دسته می باشند. روشنفکرانی که نه تنها افتخاری برای ملت خود نیافریدند بلکه بخشی یا به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه گردیده اند و یا نیز از جانب ملت خودی مچاله شده و به زباله دان تاریح انداخته شده اند. واقعیات مذکور می بایستی درس خوبی باشد برای آندسته از روشنفکران فارس تبار ما که هنوز هم هنوز است سر در خم یک کوچه گیر کرده اند و....
موضع گیری دوپهلوی بسیاری از شخصیت ها و جریانات سیاسی ایرانی ( اعم از مذهبی و یا غیر) در مورد واقعیت "چند ملیتی" بودن ایران و عدم ا رائه آلترناتیوی برای حل آن درحال حاظر نه تنها عمر این حکومت ظالم را بیشتر می نماید و بلکه همسویی و هماهنگی با فشارهای بین المللی را که بساط جبارترین حکومت های دیکتاتوری را دربرخی از نقاط جهان برچیده است با هاله ای از ابهام مواجه می سازد.
ت.آتابای
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home