سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۵

خرد و خرافات

در سالهای اخیر در کنار سایر ناهنجاری های اجتماعی در کشورمان شاهد رواج چشمگیر خرافات به ویژه خرافات مذهبی هستیم. به عنوان مثال یک سایت اینترنتی از پناه آوردن سگی گریان به حرم امام هشتم شیعیان در مشهد خبر داده بود که معلوم شد توسط عده ای از کارکنان حرم برنامه ریزی شده بود. قبل از آن در برخی نشریات خبر خون آمدن از شاخه قطع شده درختی در خراسان به چاپ رسیده بود. داستان خون گریستن هر ساله درختی درحوالی قزوین در روز عاشورا نیز به طور مفصل از جمله توسط نهادی که مرکز آن در قم است و سازمان یافته جزم گرایی وخرافات را ترویج می کند، تبلیغ می شود.

به تازگی منطقه ترکمن صحرا نیزـ شاید هم برای عقب نماندن از قافله، به این روند پیوسته است. چندی پیش در سایت " دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن " گزارش شده بود که صاحب یک مرغ داری در اطراف آق قلا اعلام کرده است که بر تخم مرغ مرده ای کلمه محمد به طور طبیعی حک شده است. این خبر توسط صدا و سیما هم منعکس می گردد. جالب اینکه گزارشگر هم افزوده است که این حادثه " ...حقانیت رسول اکرم را به ثبوت می رساند". نشریه صحرا هم در شماره 178 خود از حک شدن نام الله و محمد بر دو تکه یک سیب زمینی قاچ شده در گنبد خبر می دهد. نشریه صحرا از قول "علما" می نویسد که " ... این یک معجزه الهی است و باید با چاپ آن به تمام ابرقدرت های جهان نشان داد که خدای محمد(ص) در همه جا حاضر و ناظر است. "

روشن است که باور به خرافات در بیشتر جوامع صرف نظر از عقب مانده یا پیشرفته وجود دارد و اغلب هم مورد سوء استفاده عناصر و گروه های سود جو قرار می گیرد. اما آنچه این امر را در کشور ما برجسته تر می کند بی تفاوتی و حتی ترغیب مقامات و نهادهای حکومتی و یا نزدیک به آن، به رواج و اشاعه خرافات و مسموم کردن فضای اندیشگی جامعه است. حتی خرافات در سال های اخیر به میزان زیادی جنبه سیاسی و مذهبی به خود گرفته است. نمونه های آن فکر اتوبان سازی از غرب کشور به تهران (راهی که محافلی معتقدند امام زمان موقع ظهورش طی خواهد کرد!) و یا تصور وجود هاله نورانی به دور سر خود از جانب محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی در سخنرانیش در سازمان ملل متحد و ...!

در این نوشته قصد آن نیست که علل وریشه های خرافات مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد ـ که به نظر می رسد لازم است در این برهه از زمان به آن هم پرداخت ـ ولی ضروری به نظر می رسد که یک نکته بدیهی را در میان گذاشت. آن هم اینکه رسانه های مترقی و مستقل؛ روشنفکران و دانشجویان خردمند، نه تنها به اشاعه و رواج خرافات یاری نمی رسانند بلکه با جهل و خرافات و آنچه نشانه بی خردی است به مقابله می پردازند.

در مورد خبرهای منتشر شده در سایت های ترکمنی یاد شده اگر فقط درج خبر می بود شاید می شد به نوعی از کنار آن گذشت، هر چند به طور کلی می توان گفت که نشر چنین خبرهایی به معنی تایید و تلقین آن به دیگران است. ولی مسئله این است که مثلا خبرنگار سایت دانشجویان ترکمن همان طور که مشاهده میکنیم تفسیری را هم چاشنی خبر مذکور می نماید که به معنی تایید ضمنی آن است. ویا در نشریه صحرا ازعلمای بی نامی نقل قول می شود که وضعیت درونی آن سیب زمینی را معجزه الهی می نامند (غافل از اینکه پیامبر اسلام اعلام کرده بود که آخرین معجزه قران است و پس از آن هم هیچ معجزه ای نخواهد بود) ؛ که در ذهن خواننده شبهه باور خود نشریه را به این امررا ایجاد می نماید!

چرا چنین خبرهایی در رسانه های شناخته شده و محبوب ترکمنی انتشار می یابد؟ در مورد احتمال های مختلف می توان تنها دست به گمانه زنی زد.

از جمله احتمال می رود که این خبرها به همین صورت که دیده میشود از جانب ارگان های معینی برای انتشار به این سایت ها فرستاده می شود که چاپ نکردن آن می تواند برای دست اندرکاران این رسانه ها مسئله ساز شود! در این صورت آیا امکان این نیست که یک بحث سالم و علمی را حول این موضوعات ایجاد نمود؟

یک احتمال می تواند باور مسئولین سایت های یاد شده به آن چه که در این خبرها آمده است باشد. در این حالت پرسیدنی است که برای اثبات اندیشه و ایمان خود، بدینگونه متوسل شدن به سیب زمینی، تخم مرغ، بادمجان و...آیا خردمندانه است؟

احتمال دیگراین است که مسئولین این سایت ها چاپ این خبرها را برای افزایش تیراژ نشریه خود موثر میدانند. در این صورت این پرسش پیش می آید که آیا درست است که به بهای ابتذال و افزایش تیراژ یک نشریه در کوتاه مدت، کیفیت و ارزش علمی آن را در دراز مدت به مخاطره افکند؟ آیا یک سایت جدی و مترقی در جهت روشنگری و ارتقاء آگاهی های علمی تلاش می کند یا اینکه به اشاعه خرافات می پردازد؟

7 فروردین 1385
اشه

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home