جمعه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۴

به نقل: از روزنامه سوئدی داگنس نی هتر

عنوان مقاله: مانیفستی دیگر برای روشنگری

انسان دارای حقوقی است پایه ای که نمی توان آنرا به خاطر ملاحظات دینی و یا فرهنگی از او گرفت و یا تغییر داد. این را هم سلمان رشدی و هم آیان هیرسی علی و هم تسلیما نسرین و بسیاری از روشنفکران دیگر طی بیانیه ای که در چند روز اخیر در فرانسه منتشر گردید اعلام نموده اند با این عبارات "... ما نویسندگان و روزنامه نگاران و روشنفکران سکولار حاظر تمامی بنیادگرایان توتالیته مذهبی را در راه استقرار جامعه ای آزاد و تامین آزادیهای فردی از برای همه انسانها..... به مبارزه می طلبیم

سلمان رشدی و آیان هیرسی علی و تسلیما نسرین و نه نفر دیگر از روشنفکران در یک اقدام قاطعانه که در چند روز اخیر در نشریه فرانسوی " چارلی هب دو" منتشر گردید ضمن داشتن مروری بر کاریکاتورهایی که نشریه دانمارکی "جی لاندس-پستن" چاپ نموده بود این چنین موضع گیری می نمایند
بسیاری از کسانی که زیر مانیفست را امضا نموده اند خود دارای اصل و نسب مسلمان بوده و به دلیل انتقادات و یا اظهارات خود که از بیرون متوجه مناسبات بسته و غیر دموکراتیک در جوامع اسلامی بوده است با عدم تحمل شدید مسلمانان افراطی روبرو گردیده و هرکدام در ابعاد ی مختلف با عکس العمل هایی از قبیل.... تعقیب و یا فتوای قتل و..روبرو گردیده اند. نوع انتقاداتی که در جوامع سکولار غربی در شدیدترین و افراطی ترین شکل خود با مکانیزمی بسیار ساده قابل حل میباشد. این عده تاکید می نمایند که مسائل و مناقشات جاری نه ربطی به تقابل های مدنیت های شرق و غرب دارد و نه مبارزه ای است در بین نظام های موجود بلکه دقیقا تعارضی است جهانی مابین دموکراسی و تئوکراسی. بیانیه مذکور صرفا عموم مناسبات حقوقی انسانها را در جوامع انسانی که در آن گروههای انسانی با داشتن تفاوتهای فرهنگی از همدیگر متمایز می شوند مورد نظر دارد و بر اساس آن دقیقا در یک شرایط عمومی مشترک است که حقوق پایه ای مستقل انسانی در مرکز توجه قرار می گیرد. حقوقی که نه می تواند تابع مکان باشد و نه تابع زمان! و هرگز نمی توان آنرا با هر نوع توجیه و یا بهانه ای از آدمها سلب نمود و یا مورد معامله قرار داد!. رعایت این اصل است که شرایط ایجابی یک جامعه دموکراتیک و مداوم را رقم می زند. رعایت حقوق فردی نه به وضعیت قدرت و نه به نوع حکومت در یک کشور بستگی دارد و نمی توان آنرا وسیله ای برای بازیهای سیاسی نمود!. دموکراسی یک قرارداد اجتماعی است که مناسبات ما بین آدمها را تنظیم می نماید

در یک افق جهانی و بین المللی می توان مشاهده نمود که چگونه "لیبرال دموکراتی" در حال پیشرفت است. بعضا درج بعضی سرمقاله ها در نشریات نیز می تواند سرعت زیادی به تحقق آن بدهد.بر اساس موسسه "فریدوم هاوس" که بطور منظم سطح پیشرفت دموکراسی را در سطح جهان بررسی و مقایسه می نماید هم اکنون به مقیاس بالایی مردم جهان هم به سطح رشد سیاسی بالاتری دسترسی یافته اند و هم اینکه از قید و بند های زیادی رهایی یافته و آزادتر گردیده اند. بنا به مقیاس و گزارش سازمان ملل در مورد حقوق بشر نیز امروزه بیش از نیمی از جمعیت کره زمین در یک نرم قابل پذیرش دموکراتیک بسر می برند. آماری که پیوسته در حال افزایش می باشد. اما علیرغم این واقعیت واکنش های بازدارنده بسیاری نیز هم درشکل اسلام گرایانه افراطی و هم در شکل بنیادگرایانه مذهبی کماکان موجود می باشد. برای مبارزه با این پدیده لازم است که حکومت های دموکراتیک موجود هم درمقابل تهاجم نیروهای توتالیته ایستادگی کرده و هم از موضع دموکراسی و آزادی های فردی و حقوق انسانی دفاع بنمایند و هم نهادهای دموکراتیک را درآنجا حمایت بنمایند. متاسفانه در خیلی مواقع کشورهای آزاد به خاطر حفظ منافع اقتصادی و یا تحقق علائق و منافع سیاسی خود جا خالی می نمایند و بدتر از همه اینکه آنان با طرح " احترام و متانت در مقابل فرهنگ و اعتقاد دیگران" به جای مقابله مستقیم تسلیم خواسته های آنان می شوند. اما مسئله یک روی دیگر نیز دارد چرا که افراطیون و ملاها و آخوندهای متعصب همواره پیروان خود را از میان نارضایان و عناصر پر واهمه و مضطرب و بویژه از میان آدمهایی که به شکلی در این جوامع تحقیر شده و دوچار یاس شده اند جستجو می نمایند. اگر بخواهیم که افراطیون و بنیادگرایان ایزوله شوند و نقشی در سرنوشت این آدمها نداشته باشند قبل از هر چیز! می بایستی آن نوع احساسات و عوارض منفی بوجود آمده ازبین برده شود و برای آن عده دیگر نیز که به طور جدی دارای مسئله می باشند با احساس مسئولیت و جدیت بیشتر برخورد شود
اما " اسلاموفوبی" که ظاهراهمانند " مانیفست" روشنگرایی را در نظر دارد ولی برداشتی دارد ناقص و ناموفق و به جای انتقاد ازعملکرد اسلام همه مسلمانان را با یک چوب می زند و به نفی کلی آن می رسد. اما به هر لحنی هم ابراز گردد تغییری در وضعیت موجود ایجاد نمی نماید چرا که هم تبعیض وجود دارد و هم خارجی ستیزی و هم غرض و دشمنی! که دقیقا متوجه اقلیت های مسلمان در کشورهای اروپایی می باشد. البته حساب آن کشورهایی که بسیار دموکراتیک تر و سکولارتر اند جداست چرا که در آنجا نه فقط اسلام گرایان بلکه همه گونه احساسات و گرایشات مذهبی از حمایت برخوردار می باشند. این مسئله بدین معنا هم نیست که کشورهای سکولار موظف باشند تا بر هر گرایش و اعتقادی صحه بگذارند و به خواسته های آنان گردن نهند! بنا بر این طبیعی است که در نظر گرفته می شود که کدام نوع اعتقاد قابل قبول است و کدام نیز غیر قابل هضم!. به عنوان مثال در کشور دانمارک رئیس سیاسی سابق حکومت یعنی همان لیبرال خستگی ناپذیر و انسانگرای مشهور با نام هربرت پوندیک برای احداث یک مسجد برای مسلمانان دانمارکی اقدام می نماید. یکی از دلایل تلاش ایشان این بوده است تا از نفوذ بیشتر مقامات سعودی (به بهانه احداث مسجد) بر روی مسلمانان آن کشور کاسته شود. بنا بر این می شود گفت که برای پرداختنن به مسائلی از این قبیل شیوه ها و تاکتیک های روشنگرایانه دیگری نیز وجود دارد و می شود بکارگرفت

رئیس هیئت تحریریه د.ان. نیکلاس اک دال مترجم: قایلی


1 Comments:

At ۱۲/۱۲/۸۴ ۱۹:۵۶, Anonymous ناشناس said...

سلام یاغتی.آرما آلله قوات! این مقاله ترجمه شده در واقع از دید یک غربی به موضوع نگاه مرده است . نمی تواند صحیح باشد.می دانی در بین غربی ها به نظر من دیگر تابویی نمانده است و آنها نمی توانند چون تمام تابوهای خود را شکسته اند به عقاید و نظرات دیگران به دلیل مغایرت داشتن با نظر خودشان اهانت کنند.این نظر شخصی من است

 

ارسال یک نظر

<< Home