جنبش سیاسی ترکمن ها، گذشته، حال، آینده ، (قسمت اول)
===================================================
توضیح یاغتی ترکمن صحرا: "جنبش سیاسی ترکمن ها، گذشته، حال، آینده" توسط اورمان نگارش یافته و برای اولین بار در شماره 2 نشریه تازه یول در تیر ماه 1369 منتشر شد. ما در اینجا عین مقاله را در چند بخش جهت اطلاع خوانندگان خود در وبلاگ یاغتی ترکمن صحرا درج می نماییم. با این امید که مورد توجه شان قرار گیرد. ===================================================
توضیح یاغتی ترکمن صحرا: "جنبش سیاسی ترکمن ها، گذشته، حال، آینده" توسط اورمان نگارش یافته و برای اولین بار در شماره 2 نشریه تازه یول در تیر ماه 1369 منتشر شد. ما در اینجا عین مقاله را در چند بخش جهت اطلاع خوانندگان خود در وبلاگ یاغتی ترکمن صحرا درج می نماییم. با این امید که مورد توجه شان قرار گیرد. ===================================================
جنبش سیاسی ترکمن ها می رود که دور جدیدی را آغاز نماید. این جنبش 12 سال قبل با خیزش عمومی مردم ترکمن متولد شد و طی این این مدت دوره های گوناگونی را از سر گذراند. آگاهی از وضعیت فعلی و شرایط شکل گیری اولیه این جنبش در سلامت شکل گیری نوین بی تاثیر نخواهد بود و راه را بر برخی ذهنی گرایی ها و انحرافات احتمالی خواهد بست. مطلب حاضر هر چند ناقص، تلاشی در این راستاست.
پر واضح است که این مهم زمانی کامل و پر بار می بود که تجارب دهه اخیر با نقد تجارب دهه های گذشته، و فرهنگ مبارزاتی مبارزین نسل های پیشین پیوند می یافت. اما با تأسف بایستی اعتراف نمود که برای آگاهی و شناخت از نقاط قوت وضعف جنبش سیاسی ترکمن ها در گذشته، چه در عرصه اندیشه و چه در زمینه اشکال مبارزاتی و تجارب عملی هیچ سند مدون و قابل اتکایی در دست نیست. این کمبود تأثیرات خود را همواره بر جنبش ترمن ها برجای گذاشته است. ضرورت غلبه بر این کمبود و انجام این مهم از سوی مبارزین نسل کنونی ترکمن مکررا مورد تاکید قرار گرفته ولی متأسفانه اقدام عملی و جدی در این راستا صورت نگرفته است.
سیمای کنونی
در جنبش سیاسی ترکمن ها اکنون سه گروه نسبتا متشکل وجود دارد. ما در اینجا وضعیت عمومی آن ها را از نظر می گذرانیم:
گروه اول، کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن است. این گروه بطور عملی در سال 1365 از اتحاد بخشی از فدائیان اکثریت و توده ای ها شکل گرفت و در اردیبهشت ماه 1366 با انتشار بیانیه ای بمناسبت 63مین سالگرد تأسیس جمهوری ترکمنستان ایران اعلام موجودیت نمود. این گروه در بیانیه خود اعلام می کند که: "نبود سازمان مستقل انقلابیون ترکمن و مالا تمکین و دنباله روی آن ها از سازمان های دیگر را شاید بتوان از نقاط اساسی ضعف این جنبش تلقی کرد." بیانیه، جنبش ملی ـ دمکراتیک خلق ترکمن را بخش تفکیک ناپذیر جنبش دمکراتیک خلق های ایران می داند و مسأله رهایی خلق ترکمن را از ستم ملی را اساسی ترین خواست این خلق ارزیابی می کند. بیانیه مذکور تاکید می نماید که: "برقراری پیوند تنگاتنگ جنبش انقلابی این خلق(ترکمن) با جنبش سراسری خلق ها بویژه با جنبش کارگران دارای اهمیتی حیاتی است. شکل غیر اصولی و مکانیکی این پیوند که با جنبش طرفداران طبقه کارگر تا کنون ادامه یافته است، صدمات و لطمات بزرگی بر جنبش این خلق وارد ساخته است، یعنی در درجه اول خصلت دمکراتیک این جنبش و استقلال تشکیلات سیاسی آن نادیده گرفته شده است." و نتیجه می گیرد که: "کانون سیاسی ـ فرهنگی خلق ترکمن در عمل به زائده تشکیلاتی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تبدیل شده و به مشایل جنبش انقلابی خلق ترکمن و امر رهبری سیاسی آن به عنوان بخشی از تشکیلات سازمان اکثریت نگریسته می شود."
این گروه بر پایه چنین تحلیلی استقلال کانون را از سازمان اکثریت اعلام نمود و با انتشار نشریه ترکمنستان که در سر لوحه آن شعار" دمکراسی برای ایران و خودمختاری شورائی برای ترکمن صحرا" قرار داشت، به فعالیت پرداخت.
علیرغم نکات درست در تحلیل این گروه، اشکالات جدی نیز در نگرش این گروه وجود داشت، بهمین خاطر نتوانست به یک نیروی جدی تبدیل شود. از جمله اشکالات آن اولا دست اندر کاران این گروه از فعالین سازمان اکثریت و حزب توده بودند، بدون اینکه کمترین کاری در نقد سیاست و اندیشه گذشته حاکم بر این دو جریان صورت دهند، صرفا بنا به مسایل تشکیلاتی و بخشا ملی گرایانه از آن جدا می شوند. و جالبتر اینکه تا روز اعلام موضع رسمی شان در تأیید و حمایت از "جناح راست اکثریت" فعال بودند. ثانیا درکی از استقلال ارائه می دهند وآن را در عمل بکار می گیرند که صرفا مبتنی است بر استقلال تشکیلاتی. ثالثا نوعی برخورد شیفته گرایانه نسبت به جمهوری ترکمنستان شوروی در شکل گیری این جریان بی تأثیر نبوده است. رابعا بی توجهی به مسایل اخلاقی و قرار گرفتن برخی از افراد فاقد صلاحیت اخلاقی در رهبری این گروه.
گروه دوم، هیأت باز سازی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن نام دارد. این گروه نیز با انتشار بیانیه ای در اواخر سال 1366 موجودیت خود را اعلام نمود. بیانیه این گروه تقریبا عین بیانبه گروه اول با برخی اضافات و یک صفحه توضیحی است. از جمله در همین صفحه توضیحی آمده است که "بیانیه فروردین 1366 پس از تصویب هیأت باسازی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن ایران آماده انتشار گردیده بود ولی به دلیل عملکرد ضعف هایی که متأسفانه مجموعه نیروهای انقلابی و مترقی ایران نیز از آن رنج می بردند، بیانیه مذکور با زیر پا گذاشته شدن ایندایی ترین اصول...منتشر شد. عنوان و امضای هیأت بازسازی کانون فرهنگی خلق ترکمن ایران از سند مذکور حذف و با درج امضا کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن! " بطور الساعه" کانون نیز تشکیل شده اعلام گردید...اعلام تشکیل یک شبه کانون به صورتی که ذکر شد تنها می تواند نشانگر درجه دوری از واقعیات و عدم برخورد جدی به مسایل و احساس مسئولیت و تعهد در قبال مسایل خلق ستم دیده مان باشد."
بیانیه گروه اول ودوم به لحاظ فکری و نوع نگرش چارچوب تقریبا واحدی دارند و تفاوت کیفی با یکدیگر ندارند. تفاوت عمده آنها در این است که گروه دوم خواهان تشکیل کانون "از طریق مشارکت دادن، جلب همکاری و همفکری حتی الامکان هرچه وسیعتر مبارزین ترکمن است." و این تقطه در عین حال نقطه قوت این گروه نیز به حساب می آید.
فعالین گروه دوم اخیرا با انتشار گاهنامه های "ایل گویجی ـ واحد عشق آباد" و "بیرلشیک" اعلام کرده اند که "یکی از راههای عملی برون رفت از وضعیت انفعال و بلاتکلیفی کنونی این است که در هر منطقه جغرافیایی، ضمن ادامه بحث های سازنده در راستای تفاهم و وحدت هرچه بیشتر نیروها وارد پراتیک مشترک در چارچوب کلی کانون ف.و.س.خ.ت. و در جهت اهداف شناخته شده آن گردند. در پروسه چنین کار مشترکی نمایندگان واقعی هر منطقه جغرافیایی انتخاب شوند و سپس مجمعی از نمایندگان مناطق مختلف، امر هماهنگی ووحدت عمل کلیه مناطق را بر عهده گیرند."
گروه سوم متشکل از فعالین سابق (و بعضا فعلی) سازمان اکثریت است که طی اجلاسی در فروردین ماه 1369 با عنوان کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن اعلام موجودیت نمود. این اجلاس طی قرار های خود در تعریف کانون چنین می گوید: "از آنجایی که تاکنون، چه در دوره اسارت کانون در چارچوب سیات های فرصت طلبانه و سلطه جویانه سازمان اکثریت و چه در دوران پس از آن هیچ تعریف مشخصی از کانون...ارائه نگردیده است تا بر اساس آن چارچوب های لااقل کلی و خط مشی سیاست های کانون تعیین گردد، اجلاس ضمن تاکید بر ضرورت این تعریف ... تعریف زیر را به اتفاق آرا به تصویب رسانید: کانون ف.س.خ.ت. به مثابه تبلور جنبش نوین خلق، نهادیست مستقل ملی، دمکراتیک و فراگیرنده تمامی نیروهای آزاد و ترقی خواه ترکمن که در راه تحقق آرمان های فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن و در چارچوب دمکراسی برای ایران و حق تعیین سرنوشت برای خلق ترکمن مبارزه می کند."
اجلاس مذکور برگزاری کنفرانس سراسری کانون با شرکت "نمایندگان تمام نیروهای آزاده و ترقی خواه ترکمن" را مورد تاکید قرار داده و تارک آن را به شورای موقت هماهنگی منتخب خود واگذار کرده است. همچنین اجلاس بر ادامه انتشار "ایل گویجی" (قدرت خلق) نشریه کانون ف.س.خ.ت. تاکید کرده است. این گروه نیز موجودیت خود را در رهایی از سلطه "اکثریت" و با کسب استقلال کانون اعلام می کند و خواهان وحدت ترکمن ها زیر لوای کانون است. بی آنکه رهایی خود را در عرصه نظری ـ سیاسی توضیح دهد، بی آنکه درک خود را از مفهوم استقلال روشن سازد و بی آنکه راهی را به طور مشخص به شیوه ای دمکراتیک، جهت دستیابی برای اتحتد ترکمن ها نشان دهد.
خلاصه کنیم، سیمای کنونی گروههای سیاسی ترکمن بر این واقعیت آشکار صحه می گذارد که ترکمن های مبارز در تلاش بوجود آوردن تشیلات سیاسی خاص خود بوده و تحقق این مهم را از طریق گرد آوردن مجموعه نیروهای ترکمن می دانند.
تلاش روشنگران و روشنفکران ترکمن حاکییست که آن ها تحقق اهداف خود را در حیطه مناسبات تشکیلاتی و آن هم در پدیده ای خاص به نام "کانون فرهنگی سیاسی ترکمن" جستجو کرده و خلاصه می نمایند
پی جویی و راه یابی جهت به وجود آوردن تشکیلات سیاسی مستقل، امروز با توجه به تحولات بین المللی و نحولات در مبانی فکری ـ سیاسی جریانات مترقی و دمکراتیک ایران و رشد احساسات ملی گرایانه بر اثر تشدید ستم ملی بر خلق ترکمن، به ضرورت مشص تبدیل شده است.اما بخاطر اینکه این بار به سلامت به منزل مقصود برسد، مبارزین ترکمن نیاز مبرمی دارند که یک دوره تلاش و جدل فکری ـ سیاسی مستقلانه را پیرامون مسایل گذشته، نیازهای کنونی و چشم اندازهای آتی جنبش خلق ترکمن، و رابطه آن با جنبش سراسری مردم ایران بشکل کاملا دمکراتیک و فراگیر و بدور از انحصارطلبی گروهی و فرقه ای سازمان دهند. و از این طریق محصولی عاید می شود که می تواند پشتوانه مناسب و پایداری برای اهداف مورد نظرشان باشد.
مروری بر گذشته
در اوایل دهه پنجاه تعدادی از روشنفکران ترکمن با گرایشات چپ و ملی گرایانه محفلی تشکیل دادند. بحث و فحص های این محفل عمدتا حول مسایل فرهنگی ترکمن دور می زد. این محفل در راستای این امر نیز تلاش هایی را آغاز نمود. ولی هنوز کار به پله دوم نکشیده بود که توسط ساواک، محفل مذکور دستگیر گردیده عملا از هم پاشید.
گام بعدی به فعالیت های روشنفکران ترکمن در خارج از محدوده ترکمن صحرا مربوط می شود. این روشنفکران که دانشخو و یا در شهرهای دیگر مشغول تحصیل و یا کار بودند در فعالیت های محلی شرکت نموده و از این طریق با عناصر گروه های سیاسی ارتباط یافتند. برخی از آنها در اثر فعالیت های سیاسی در دانشگاه دستگیر وروانه زندان شدند. شیرمحمد درخشنده توماج قهرمان ملی ترکمن و همرزم او طواق واحدی از جمله آن ها بودند. در این هنگام بخشی از فعالین سیاسی ترکمن در تهران با ایجاد هسته ای علاوه بر شرکت در فعالیت های صنفی ـ سیاسی دست به فعالیت در میان ترکمن های ساکن تهران زدند، و به متشکل ساختن آنها در گروه های کوه، محافل شعر و کتاب خوانی، محافل بحث های ادبی، فرهنگی و اجتماعی پرداختند.طی مدت زمانی نسبتا کوتاه اکثریت ترکمن های ساکن تهران در این محافل که ظاهری خودبخودی داشت متشکل شدند. دامنه این کار بتدریج به میان روشنفکران ترکمن که در شهرهای دیگر بسر می بردند گسترش یافت.
طراح و سازمانگر اصلی امر فوق قربان شفیقی (آرقا) یکی از مبارزان بر جسته و لایق مردم ترکمن بود. شهید گرگان بهلکه نیز در پیشبرد این امر شرکت فعالی داشت.
شایان ذکر است که هسته مذکور از هوداران سازمان چریک های فدائی خلق ایران بودند، و در کنار فعالیت های یاد شده اعلامیه ها و آثار سازمان را نیز تبلیغ و پخش می کردند. دامنه فعالیت های مذکور در اواخر سال 1356 به ترکمن صحرا کشیده می شود. در ترکمن صحرا از طریق سازمان دادن گروه های کوهنوردی طی مدت کوتاهی بخش قابل ملاحظه ای از معلمین و دانش آموزان در گنبد را متشکل می سازد. در ادامه این روند بخشی از فعالین سیاسی و مبارزین ترکمن که در دیگرنقاط بسر می بردند و یا اینکه به تازگی از زندان آزاد شده بودند با یکدیگر تماس پیدا می کنند، و از این طریق بر نیروی فعالین متشکل افزوده می شود. در مهر ماه 1357 نمایشگاه کتابی در گنبد و دیگر نقاط ترکمن صحرا برپا می شود که با استقبال کم نظیری از سوی مردم روبرو می شود. در پی آن نمایشگاه کتاب، عکس و نمایش فیلم و ... در سراسر ترکمن صحرا برگزار می گردد.
در این هنگام هسته یاد شده به اتفاق تعدادی از مبارزین ترکمن از جمله آنه گلدی گوگلانی (آنین) قهرمان مقاومت مردم ترکمن، گروهی را تشکیل می دهند. اعضای این گروه از آنجا که همگی هوادار "سچفخا" بودند خود را گروه سوالونی (یکی از شهدای سچفخا) هودار سازمان نام می گذارند. این گروه علاوه بر تبلیغ مواضع سازمان در ترکمن صحرا موضع فعالی نسبت به مسایل منطقه از خود نشان می دهند، و تقریبا تمام فعالین ترکمن صحرا زیر پوشش رابطه و اتوریته این گروه قرار می گیرد. این گروه مدتی بعد اسم خود را به " فدائیان ترکمن" تغییر می دهد.
گروه متشکل هواداران سچفخا در ترکمن صحرا، نخستین تظاهرات ضد دیکتاتوری را در گنبد در آبان ماه 1357 براه می اندازد که چند هزار نفر از مردم در آن شرکت می کنند. در تظاهراتی هم که از سوی نیروهای هوادار خمینی برگزار می شود، گروه فوق الذکر مردم را به شرکت دعوت می کند. البته با حفظ شعارهای خود. شعارهای این گروه در آن زمان "مرگ بر شاه"، "استقلال، آزادی، حکومت مردمی"، "استرداد زمین های غصبی"، "خط و مکتب به زبان ترکمنی" بود.
گروه دیگری از هواداران سازمان نیز در این منطقه فعالیت می کردند که عمدتا از فعالین غیر ترکمن تشکیل شده بود. در جریان حوادث بعدی این دو گروه یکی شدند.
در ترکمن صحرا علاوه بر "فدائیان ترکمن" هواداران برخی از گروه های سیاسی دیگر نیز سعی داشتند فعالیت هایی را سازمان دهند. از جمله آنها "جوانان دمکرات" هواداران حزب توده ایران و "جوانان مبارز ترکمن" هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر بود.عمده ترین کار اینها باز تکثیر و پخش اعلامیه های سازمان شان و ایجاد چند محفل کتاب خوانی بود. سازمان مجاهدین خلق نیز در ترکمن صحرا در میان اهالی غیر ترکمن فعال بودند.
در 20 بهمن 1357 هواداران سلطنت به رهبری آنا قلیچ آخوند نقشبندی با همکاری و هدایت همه جانبه ساواک با تکیه بر باورهای مذهبی و تحریک احساسات ملی روستائیان ترکمن به بسیج آن ها پرداخته و توطئه شومی را در گنبد سازمان دادند، که محصول این توطئه قربانی شدن تعدادی زن ومرد و کودک غیر ترکمن در محله ترک آباد گنبد شد.
با شروع قیام مسحانه در تهران و سقوط پیاپی پادگان ها و مراکز نظامی در روزهای 20، 21، و 22 بهمن، عناصر ارتجاعی و ساواکی ها با هراس از نفوذ و قدرت گیری نیروهای چپ در گنبد، وحشت زده شده و شب 22 بهمن ژاندارمری و شهربانی گنبد را به کمیته هواداران خمینی تحویل دادند. صبح روز بعد مردم ترکمن برای خلع سلاح شهربانی و ژاندارمری به آنجا می روند که در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرند. و زمانی که خواستار مشارکت در انتظامات و کنترل شهر و مسلح شدن می گردند مسئول کمیته مستقر در شهربانی می گوید که باید تائید یه ای از آنا قلیچ آخوند بیاورند. و این درست دو روز بعد از توطئه شوم نفاق افکنانه آنا قلیچ آخوند است. جالب تر از آن آینکه آنا قلیچ آخوند بلافاصله با کمیته اعلام همبستگی نموده و خود را نماینده خلق ترکمن جا می زند و با خمینی ملاقات و با او بیعت می کند.
در دیگر مناطق ترکمن صحرا وضع به گونه ای دیگر بود. بطور مثال در بندر ترکمن هوادارن سازمان براحتی و بدون اینکه نیروهای مذهبی حساسیت خاصی از خود نشان دهند مراکز نظامی را خلع سلاح کرده و کنترل شهر را به دست خود گرفته بودند.
فدائیان ترکمن با توجه به اوضاع واحوال آن روزها و فضای حاکم بر آن شرایط، تصمیم می گیرند که که یکی از اماکن دولتی را گرفته و آن را به محلی برای تماس گیری علنی و سازماندهی مبارزات مردم تبدیل نمایند. بدین منظور با بسیج مردم کتابخانه عمومی شهر را در اختیار خود می گیرند و عنوان کانون سیاسی و فرهنگی خلق ترکمن را بر آن می نهند.
نکته جالب در این رابطه پیرامون اسم گذاری این دفتر است که جر و بحث شدیدی میان گرایشات سیاسی مختلف صورت می گیرد. فدائیان ترکمن پیشنهاد کانون ف.س.خ.ت. را می کنند. طرفداران حزب توده و برخی روشنفکران ملی گرا بر "کانون فرهنگی" تاکید می کنند، از آنجایی که مردم نیز در صحنه بودند اکثرا بر نظر پیشنهادی اول صحه می گذارند و به این ترتیب کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن متولد می شود.
پر واضح است که این مهم زمانی کامل و پر بار می بود که تجارب دهه اخیر با نقد تجارب دهه های گذشته، و فرهنگ مبارزاتی مبارزین نسل های پیشین پیوند می یافت. اما با تأسف بایستی اعتراف نمود که برای آگاهی و شناخت از نقاط قوت وضعف جنبش سیاسی ترکمن ها در گذشته، چه در عرصه اندیشه و چه در زمینه اشکال مبارزاتی و تجارب عملی هیچ سند مدون و قابل اتکایی در دست نیست. این کمبود تأثیرات خود را همواره بر جنبش ترمن ها برجای گذاشته است. ضرورت غلبه بر این کمبود و انجام این مهم از سوی مبارزین نسل کنونی ترکمن مکررا مورد تاکید قرار گرفته ولی متأسفانه اقدام عملی و جدی در این راستا صورت نگرفته است.
سیمای کنونی
در جنبش سیاسی ترکمن ها اکنون سه گروه نسبتا متشکل وجود دارد. ما در اینجا وضعیت عمومی آن ها را از نظر می گذرانیم:
گروه اول، کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن است. این گروه بطور عملی در سال 1365 از اتحاد بخشی از فدائیان اکثریت و توده ای ها شکل گرفت و در اردیبهشت ماه 1366 با انتشار بیانیه ای بمناسبت 63مین سالگرد تأسیس جمهوری ترکمنستان ایران اعلام موجودیت نمود. این گروه در بیانیه خود اعلام می کند که: "نبود سازمان مستقل انقلابیون ترکمن و مالا تمکین و دنباله روی آن ها از سازمان های دیگر را شاید بتوان از نقاط اساسی ضعف این جنبش تلقی کرد." بیانیه، جنبش ملی ـ دمکراتیک خلق ترکمن را بخش تفکیک ناپذیر جنبش دمکراتیک خلق های ایران می داند و مسأله رهایی خلق ترکمن را از ستم ملی را اساسی ترین خواست این خلق ارزیابی می کند. بیانیه مذکور تاکید می نماید که: "برقراری پیوند تنگاتنگ جنبش انقلابی این خلق(ترکمن) با جنبش سراسری خلق ها بویژه با جنبش کارگران دارای اهمیتی حیاتی است. شکل غیر اصولی و مکانیکی این پیوند که با جنبش طرفداران طبقه کارگر تا کنون ادامه یافته است، صدمات و لطمات بزرگی بر جنبش این خلق وارد ساخته است، یعنی در درجه اول خصلت دمکراتیک این جنبش و استقلال تشکیلات سیاسی آن نادیده گرفته شده است." و نتیجه می گیرد که: "کانون سیاسی ـ فرهنگی خلق ترکمن در عمل به زائده تشکیلاتی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تبدیل شده و به مشایل جنبش انقلابی خلق ترکمن و امر رهبری سیاسی آن به عنوان بخشی از تشکیلات سازمان اکثریت نگریسته می شود."
این گروه بر پایه چنین تحلیلی استقلال کانون را از سازمان اکثریت اعلام نمود و با انتشار نشریه ترکمنستان که در سر لوحه آن شعار" دمکراسی برای ایران و خودمختاری شورائی برای ترکمن صحرا" قرار داشت، به فعالیت پرداخت.
علیرغم نکات درست در تحلیل این گروه، اشکالات جدی نیز در نگرش این گروه وجود داشت، بهمین خاطر نتوانست به یک نیروی جدی تبدیل شود. از جمله اشکالات آن اولا دست اندر کاران این گروه از فعالین سازمان اکثریت و حزب توده بودند، بدون اینکه کمترین کاری در نقد سیاست و اندیشه گذشته حاکم بر این دو جریان صورت دهند، صرفا بنا به مسایل تشکیلاتی و بخشا ملی گرایانه از آن جدا می شوند. و جالبتر اینکه تا روز اعلام موضع رسمی شان در تأیید و حمایت از "جناح راست اکثریت" فعال بودند. ثانیا درکی از استقلال ارائه می دهند وآن را در عمل بکار می گیرند که صرفا مبتنی است بر استقلال تشکیلاتی. ثالثا نوعی برخورد شیفته گرایانه نسبت به جمهوری ترکمنستان شوروی در شکل گیری این جریان بی تأثیر نبوده است. رابعا بی توجهی به مسایل اخلاقی و قرار گرفتن برخی از افراد فاقد صلاحیت اخلاقی در رهبری این گروه.
گروه دوم، هیأت باز سازی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن نام دارد. این گروه نیز با انتشار بیانیه ای در اواخر سال 1366 موجودیت خود را اعلام نمود. بیانیه این گروه تقریبا عین بیانبه گروه اول با برخی اضافات و یک صفحه توضیحی است. از جمله در همین صفحه توضیحی آمده است که "بیانیه فروردین 1366 پس از تصویب هیأت باسازی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن ایران آماده انتشار گردیده بود ولی به دلیل عملکرد ضعف هایی که متأسفانه مجموعه نیروهای انقلابی و مترقی ایران نیز از آن رنج می بردند، بیانیه مذکور با زیر پا گذاشته شدن ایندایی ترین اصول...منتشر شد. عنوان و امضای هیأت بازسازی کانون فرهنگی خلق ترکمن ایران از سند مذکور حذف و با درج امضا کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن! " بطور الساعه" کانون نیز تشکیل شده اعلام گردید...اعلام تشکیل یک شبه کانون به صورتی که ذکر شد تنها می تواند نشانگر درجه دوری از واقعیات و عدم برخورد جدی به مسایل و احساس مسئولیت و تعهد در قبال مسایل خلق ستم دیده مان باشد."
بیانیه گروه اول ودوم به لحاظ فکری و نوع نگرش چارچوب تقریبا واحدی دارند و تفاوت کیفی با یکدیگر ندارند. تفاوت عمده آنها در این است که گروه دوم خواهان تشکیل کانون "از طریق مشارکت دادن، جلب همکاری و همفکری حتی الامکان هرچه وسیعتر مبارزین ترکمن است." و این تقطه در عین حال نقطه قوت این گروه نیز به حساب می آید.
فعالین گروه دوم اخیرا با انتشار گاهنامه های "ایل گویجی ـ واحد عشق آباد" و "بیرلشیک" اعلام کرده اند که "یکی از راههای عملی برون رفت از وضعیت انفعال و بلاتکلیفی کنونی این است که در هر منطقه جغرافیایی، ضمن ادامه بحث های سازنده در راستای تفاهم و وحدت هرچه بیشتر نیروها وارد پراتیک مشترک در چارچوب کلی کانون ف.و.س.خ.ت. و در جهت اهداف شناخته شده آن گردند. در پروسه چنین کار مشترکی نمایندگان واقعی هر منطقه جغرافیایی انتخاب شوند و سپس مجمعی از نمایندگان مناطق مختلف، امر هماهنگی ووحدت عمل کلیه مناطق را بر عهده گیرند."
گروه سوم متشکل از فعالین سابق (و بعضا فعلی) سازمان اکثریت است که طی اجلاسی در فروردین ماه 1369 با عنوان کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن اعلام موجودیت نمود. این اجلاس طی قرار های خود در تعریف کانون چنین می گوید: "از آنجایی که تاکنون، چه در دوره اسارت کانون در چارچوب سیات های فرصت طلبانه و سلطه جویانه سازمان اکثریت و چه در دوران پس از آن هیچ تعریف مشخصی از کانون...ارائه نگردیده است تا بر اساس آن چارچوب های لااقل کلی و خط مشی سیاست های کانون تعیین گردد، اجلاس ضمن تاکید بر ضرورت این تعریف ... تعریف زیر را به اتفاق آرا به تصویب رسانید: کانون ف.س.خ.ت. به مثابه تبلور جنبش نوین خلق، نهادیست مستقل ملی، دمکراتیک و فراگیرنده تمامی نیروهای آزاد و ترقی خواه ترکمن که در راه تحقق آرمان های فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن و در چارچوب دمکراسی برای ایران و حق تعیین سرنوشت برای خلق ترکمن مبارزه می کند."
اجلاس مذکور برگزاری کنفرانس سراسری کانون با شرکت "نمایندگان تمام نیروهای آزاده و ترقی خواه ترکمن" را مورد تاکید قرار داده و تارک آن را به شورای موقت هماهنگی منتخب خود واگذار کرده است. همچنین اجلاس بر ادامه انتشار "ایل گویجی" (قدرت خلق) نشریه کانون ف.س.خ.ت. تاکید کرده است. این گروه نیز موجودیت خود را در رهایی از سلطه "اکثریت" و با کسب استقلال کانون اعلام می کند و خواهان وحدت ترکمن ها زیر لوای کانون است. بی آنکه رهایی خود را در عرصه نظری ـ سیاسی توضیح دهد، بی آنکه درک خود را از مفهوم استقلال روشن سازد و بی آنکه راهی را به طور مشخص به شیوه ای دمکراتیک، جهت دستیابی برای اتحتد ترکمن ها نشان دهد.
خلاصه کنیم، سیمای کنونی گروههای سیاسی ترکمن بر این واقعیت آشکار صحه می گذارد که ترکمن های مبارز در تلاش بوجود آوردن تشیلات سیاسی خاص خود بوده و تحقق این مهم را از طریق گرد آوردن مجموعه نیروهای ترکمن می دانند.
تلاش روشنگران و روشنفکران ترکمن حاکییست که آن ها تحقق اهداف خود را در حیطه مناسبات تشکیلاتی و آن هم در پدیده ای خاص به نام "کانون فرهنگی سیاسی ترکمن" جستجو کرده و خلاصه می نمایند
پی جویی و راه یابی جهت به وجود آوردن تشکیلات سیاسی مستقل، امروز با توجه به تحولات بین المللی و نحولات در مبانی فکری ـ سیاسی جریانات مترقی و دمکراتیک ایران و رشد احساسات ملی گرایانه بر اثر تشدید ستم ملی بر خلق ترکمن، به ضرورت مشص تبدیل شده است.اما بخاطر اینکه این بار به سلامت به منزل مقصود برسد، مبارزین ترکمن نیاز مبرمی دارند که یک دوره تلاش و جدل فکری ـ سیاسی مستقلانه را پیرامون مسایل گذشته، نیازهای کنونی و چشم اندازهای آتی جنبش خلق ترکمن، و رابطه آن با جنبش سراسری مردم ایران بشکل کاملا دمکراتیک و فراگیر و بدور از انحصارطلبی گروهی و فرقه ای سازمان دهند. و از این طریق محصولی عاید می شود که می تواند پشتوانه مناسب و پایداری برای اهداف مورد نظرشان باشد.
مروری بر گذشته
در اوایل دهه پنجاه تعدادی از روشنفکران ترکمن با گرایشات چپ و ملی گرایانه محفلی تشکیل دادند. بحث و فحص های این محفل عمدتا حول مسایل فرهنگی ترکمن دور می زد. این محفل در راستای این امر نیز تلاش هایی را آغاز نمود. ولی هنوز کار به پله دوم نکشیده بود که توسط ساواک، محفل مذکور دستگیر گردیده عملا از هم پاشید.
گام بعدی به فعالیت های روشنفکران ترکمن در خارج از محدوده ترکمن صحرا مربوط می شود. این روشنفکران که دانشخو و یا در شهرهای دیگر مشغول تحصیل و یا کار بودند در فعالیت های محلی شرکت نموده و از این طریق با عناصر گروه های سیاسی ارتباط یافتند. برخی از آنها در اثر فعالیت های سیاسی در دانشگاه دستگیر وروانه زندان شدند. شیرمحمد درخشنده توماج قهرمان ملی ترکمن و همرزم او طواق واحدی از جمله آن ها بودند. در این هنگام بخشی از فعالین سیاسی ترکمن در تهران با ایجاد هسته ای علاوه بر شرکت در فعالیت های صنفی ـ سیاسی دست به فعالیت در میان ترکمن های ساکن تهران زدند، و به متشکل ساختن آنها در گروه های کوه، محافل شعر و کتاب خوانی، محافل بحث های ادبی، فرهنگی و اجتماعی پرداختند.طی مدت زمانی نسبتا کوتاه اکثریت ترکمن های ساکن تهران در این محافل که ظاهری خودبخودی داشت متشکل شدند. دامنه این کار بتدریج به میان روشنفکران ترکمن که در شهرهای دیگر بسر می بردند گسترش یافت.
طراح و سازمانگر اصلی امر فوق قربان شفیقی (آرقا) یکی از مبارزان بر جسته و لایق مردم ترکمن بود. شهید گرگان بهلکه نیز در پیشبرد این امر شرکت فعالی داشت.
شایان ذکر است که هسته مذکور از هوداران سازمان چریک های فدائی خلق ایران بودند، و در کنار فعالیت های یاد شده اعلامیه ها و آثار سازمان را نیز تبلیغ و پخش می کردند. دامنه فعالیت های مذکور در اواخر سال 1356 به ترکمن صحرا کشیده می شود. در ترکمن صحرا از طریق سازمان دادن گروه های کوهنوردی طی مدت کوتاهی بخش قابل ملاحظه ای از معلمین و دانش آموزان در گنبد را متشکل می سازد. در ادامه این روند بخشی از فعالین سیاسی و مبارزین ترکمن که در دیگرنقاط بسر می بردند و یا اینکه به تازگی از زندان آزاد شده بودند با یکدیگر تماس پیدا می کنند، و از این طریق بر نیروی فعالین متشکل افزوده می شود. در مهر ماه 1357 نمایشگاه کتابی در گنبد و دیگر نقاط ترکمن صحرا برپا می شود که با استقبال کم نظیری از سوی مردم روبرو می شود. در پی آن نمایشگاه کتاب، عکس و نمایش فیلم و ... در سراسر ترکمن صحرا برگزار می گردد.
در این هنگام هسته یاد شده به اتفاق تعدادی از مبارزین ترکمن از جمله آنه گلدی گوگلانی (آنین) قهرمان مقاومت مردم ترکمن، گروهی را تشکیل می دهند. اعضای این گروه از آنجا که همگی هوادار "سچفخا" بودند خود را گروه سوالونی (یکی از شهدای سچفخا) هودار سازمان نام می گذارند. این گروه علاوه بر تبلیغ مواضع سازمان در ترکمن صحرا موضع فعالی نسبت به مسایل منطقه از خود نشان می دهند، و تقریبا تمام فعالین ترکمن صحرا زیر پوشش رابطه و اتوریته این گروه قرار می گیرد. این گروه مدتی بعد اسم خود را به " فدائیان ترکمن" تغییر می دهد.
گروه متشکل هواداران سچفخا در ترکمن صحرا، نخستین تظاهرات ضد دیکتاتوری را در گنبد در آبان ماه 1357 براه می اندازد که چند هزار نفر از مردم در آن شرکت می کنند. در تظاهراتی هم که از سوی نیروهای هوادار خمینی برگزار می شود، گروه فوق الذکر مردم را به شرکت دعوت می کند. البته با حفظ شعارهای خود. شعارهای این گروه در آن زمان "مرگ بر شاه"، "استقلال، آزادی، حکومت مردمی"، "استرداد زمین های غصبی"، "خط و مکتب به زبان ترکمنی" بود.
گروه دیگری از هواداران سازمان نیز در این منطقه فعالیت می کردند که عمدتا از فعالین غیر ترکمن تشکیل شده بود. در جریان حوادث بعدی این دو گروه یکی شدند.
در ترکمن صحرا علاوه بر "فدائیان ترکمن" هواداران برخی از گروه های سیاسی دیگر نیز سعی داشتند فعالیت هایی را سازمان دهند. از جمله آنها "جوانان دمکرات" هواداران حزب توده ایران و "جوانان مبارز ترکمن" هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر بود.عمده ترین کار اینها باز تکثیر و پخش اعلامیه های سازمان شان و ایجاد چند محفل کتاب خوانی بود. سازمان مجاهدین خلق نیز در ترکمن صحرا در میان اهالی غیر ترکمن فعال بودند.
در 20 بهمن 1357 هواداران سلطنت به رهبری آنا قلیچ آخوند نقشبندی با همکاری و هدایت همه جانبه ساواک با تکیه بر باورهای مذهبی و تحریک احساسات ملی روستائیان ترکمن به بسیج آن ها پرداخته و توطئه شومی را در گنبد سازمان دادند، که محصول این توطئه قربانی شدن تعدادی زن ومرد و کودک غیر ترکمن در محله ترک آباد گنبد شد.
با شروع قیام مسحانه در تهران و سقوط پیاپی پادگان ها و مراکز نظامی در روزهای 20، 21، و 22 بهمن، عناصر ارتجاعی و ساواکی ها با هراس از نفوذ و قدرت گیری نیروهای چپ در گنبد، وحشت زده شده و شب 22 بهمن ژاندارمری و شهربانی گنبد را به کمیته هواداران خمینی تحویل دادند. صبح روز بعد مردم ترکمن برای خلع سلاح شهربانی و ژاندارمری به آنجا می روند که در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرند. و زمانی که خواستار مشارکت در انتظامات و کنترل شهر و مسلح شدن می گردند مسئول کمیته مستقر در شهربانی می گوید که باید تائید یه ای از آنا قلیچ آخوند بیاورند. و این درست دو روز بعد از توطئه شوم نفاق افکنانه آنا قلیچ آخوند است. جالب تر از آن آینکه آنا قلیچ آخوند بلافاصله با کمیته اعلام همبستگی نموده و خود را نماینده خلق ترکمن جا می زند و با خمینی ملاقات و با او بیعت می کند.
در دیگر مناطق ترکمن صحرا وضع به گونه ای دیگر بود. بطور مثال در بندر ترکمن هوادارن سازمان براحتی و بدون اینکه نیروهای مذهبی حساسیت خاصی از خود نشان دهند مراکز نظامی را خلع سلاح کرده و کنترل شهر را به دست خود گرفته بودند.
فدائیان ترکمن با توجه به اوضاع واحوال آن روزها و فضای حاکم بر آن شرایط، تصمیم می گیرند که که یکی از اماکن دولتی را گرفته و آن را به محلی برای تماس گیری علنی و سازماندهی مبارزات مردم تبدیل نمایند. بدین منظور با بسیج مردم کتابخانه عمومی شهر را در اختیار خود می گیرند و عنوان کانون سیاسی و فرهنگی خلق ترکمن را بر آن می نهند.
نکته جالب در این رابطه پیرامون اسم گذاری این دفتر است که جر و بحث شدیدی میان گرایشات سیاسی مختلف صورت می گیرد. فدائیان ترکمن پیشنهاد کانون ف.س.خ.ت. را می کنند. طرفداران حزب توده و برخی روشنفکران ملی گرا بر "کانون فرهنگی" تاکید می کنند، از آنجایی که مردم نیز در صحنه بودند اکثرا بر نظر پیشنهادی اول صحه می گذارند و به این ترتیب کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن متولد می شود.
ادامه دارد
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home