دوشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۶

بررسی مناسبات حکومت اسلامی با امریکا و اتحادیه اروپا، از دو جهت گوناگون

الف-آیا تضادهای جمهوری اسلامی با امریکا و غرب آشتی پذیر می باشد؟

آنچه که ظاهرا به نظر می آید، امریکا و قدرت های بزرگ با دستاویز قرار دادن خطر تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت اتمی منطقه ای، تمامی تلاش های خود را برای بوجود آوردن تحریم اقتصادی کارسازتر و همه جانبه تر آماده می نمایند. اگر موافقت چین و روسیه در این روند با اقدامات امریکا و اتحادیه اروپا، همساز می گردید، آنموقع شرایط جمهوری اسلامی برای برون رفت از این بحران بمراتب مشکل تر می گردید. انتخاب خط قرمز یعنی تدارکات حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران نیز که مرتبا از جانب کارشناسان بین المللی هشدار داده می شود، علیرغم پی آمدهای فاجعه آمیز آن در صورت وقوع، موضوعی نیست که کاملا نفی گردیده باشد
از طرفی وضعیت حکومتگران جمهوری اسلامی، هم برای مردم ایران و هم برای مجامع بین المللی کاملا روشن می باشد. جمهوری اسلامی با پیش بردن پروژه انرژی هسته ای و اعلام کردن بی ترمز بودن قطار این تدارکات هسته ای، دهن کجی خود را هم به ایرانیان مضطرب و هم به مردم جهان نشان داده است. در کنار این ماجراجویی بی سابقه، دخالت رژیم اسلامی در درگیری های داخل عراق، حمایت مالی و لژستیکی از حزب الله لبنان و جنبش اسلامی حماس در فلسطین اشغالی، و حمایت های پنهانی از بسیاری از سازمان های تروریستی در ممالک اسلامی دیگر، گویای این مسئله است که صدور اسلام و شاخ به شاخ شدن با قدرت های بزرگ و بویژه ایالات متحده امریکا، بخش اصلی سیاست های بین المللی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد و تا مادامی که این امکان وجود دارد که با حمایت و همراهی برخی قدرت های اتمی چون چین و روسیه (که هر کدام منافع سرشاری را به برکت این سیاست ِجمهوری اسلامی در ایران صاحب شده اند) در مسیرمسلح شدن به سلاح اتمی فرازهایی را پیمود، کماکان و بدون درنگ به راه خود خواهد رفت. راه پر پیچ و خمی که سالیانی است که تداوم داشته است

از دیدگاه برخی از استراتژیست های غربی، موفقیت جمهوری اسلامی در دستیابی به انرژی اتمی، تمامی معادلات فعلی تقسیم بندی قدرت را در عرصه جهانی تغییر خواهد داد. به زعم آنان جمهوری اسلامی با چاشنی کردن شعار دنیای آزاد و یکپارچه اسلامی، که بیش از یک میلیارد نفوس مردم جهان و تا حدود 80 درصد منابع نفتی و گازی را در اختیار دارند، می تواند منافع امریکا و هم پیمانانشان را مورد خطر جدی قرار بدهد. بی جهت نیست که برخی از ممالک اسلامی منطقه، چون عربستان و امارات متحده عربی حساسیت های شدیدی را در قبال تحولات انرژی اتمی در ایران بروز میدهند. اگر امکان تغییر رژیم در کشور اتمی پاکستان را که به مرکز فعالیتی القاعده ای ها در آمده است و از ثبات سیاسی قابل اعتمادی برخوردار نمی باشد، به این پارامتر بیافزائیم آنوقت می توان نگرانی امریکا و دیگر قدرت های ذینفع را به شفافیت تمام درک نمود

گسترش فعالیت های اسلامیست های افراطی و با ایده ئولوژی ضد اسرائیلی و به خطر افتادن موقعیت برخی از کشورهای اسلامی، که یا به لحاظ موقعیت استراتژیکی و یا به لحاظ تامین انرژی و مواد نفتی، اهمیتی حیاتی برای امریکا دارند، یکی از فاکتورهای موثر دیگر برای حساسیت و واکنش این قدرت ها می باشد. بر اساس این دیدگاه، اگر وضعیت بدین منوال بگذرد و جمهوری اسلامی به برنامه های اتمی و با ظرفیت غنی سازی آن دستیابی بنماید، صلح جهانی به خطر افتاده و رقابت های هسته ای دامن بسیاری از کشورهای کوچکتر منطقه را خواهد گرفت. راه افتادن راکتورهای اتمی در آینده ای نزدیک در کشور همسایه ایران یعنی جمهوری ترکیه را آنان بدون ارتباط با این روند تلقی نمی نمایند

طرفداران این نظریه (که به طور کلاسیک در راس آن بازهای امریکایی قرار دارد) در رابطه با واکنش قدرت های بزرگ در قبال این مسئله، چنین اعتقاد دارند که قبل از اینکه این جوجه "قدرت ها" به کرکس تبدیل گردند، می بایستی با ایجاد شرایط مغتنم، به سراغ آنها رفت و نابود ساخت. همان تاکتیکی که در جهت ساقط کردن رژیم های طالبان و صدام حسین بکار گرفته شده است، با این تفاوت که در رابطه با ایران مرکز ثقل سیاست های امریکا را در نحوه آماده سازی حمله نظامی، بکارگیری یک سیاست بین المللی ِ تحریم همه جانبه تشکیل خواهد داد
. در رابطه با این موضع گیری، همانطور که چندی پیش شاهد آن بوده ایم، صدر اعظم آلمان یعنی خانم انجلا مرکر، خیلی شفاف اعلام نموده است که: همه حکومت های جهان می بایستی خط تحریم همه جانبه علیه ایران را در دستور قرار بدهند. این موضع گیری صریح و از جانب قدرتی که بیشترین مناسبات تجاری را با کشور ایران داشته است، معنای خاص خود را دارد. چندی پیش نیز جرج بوش رئیس جمهور امریکا ضمن رد اظهارات احمدی نژاد، دال بر پیروز شدن جمهوری اسلامی در اتخاذ سیاست اتمی خود، صراحتا اعلام نمود که: جمهوری اسلامی ایران ضمن گزارش دادن فعالیت های اتمی چند ساله خود، می بایستی برای مسدود کردن این فعالیت ها، به پای میز مذاکرات بین المللی کشیده شود. تهدید بوش به مرحله بعدی تحریم همه جانبه علیه حکومت در ایران حکایت از آن دارد که اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا از سیاست مشترکی برای به زانو در آوردن حکومت اسلامی پیروی می نمایند
" اگر این قدرت ها بتوانند تحریمی همه جانبه را بر علیه جمهوری اسلامی سازمان دهند، حکومتی که اخیرا بخاطر نگرانی از سیاست های رادیکال جرج بوش، واحد پولی یورو را جایگزین دلار نموده است، در کشوری که بیشترین معاملات تجاری و ارتباطات فنی و تکنولوژیکی را با کشورهای اتحادیه اروپا دارد، به نظر نمی آید آینده خوبی را امیدوار بود. بویژه برای کشوری که بیشترین صنایع و منسوجات فنی را از خارج وارد می کند و به لحاظ ناتوان بودن بنیه تکنولوژیکی خود، حتی قادر به تولید بنزین برای مصرف کنندگان داخل خود هم نمی باشد ( میزان مصرف بنزین در ایران 80 میلیون مترمکعب است و میزان تولید داخلی کمتر از 55 میلیون مترمکعب میباشد.) این تحریم ها چه بسا می تواند کمرشکن باشد
بر اساس این نظریه، حتی اگر بکارگیری تحریم کامل علیه جمهوری اسلامی ایران نتواند نتیجه بخش وکارساز باشد و جمهوری اسلامی با وابستگی بیشتر به اقتصاد چین و روسیه، مدخلی برای ارتزاق و بقای اسفناک خود بیابد، به نظر نمی آید که قدرت های برتر دنیا، جمهوری اسلامی را براه خود بگذارند و به شکل گیری قدرتی ایدئولوژیک و اتمی در مقابل خود گردن نهند

در باره عکس العمل های جمهوری اسلامی و استقبال آن از فشارها و واکنش های جاری، تاکنون تحلیل های ضد و نقیضی در سایت های ایرانیان ارائه گردیده است. برخی بر این نظر می باشند که خط قرمز یعنی تدارکات حمله نظامی به ایران باعث چرخشی در سیاست های به اصطلاح ضد استکباری حکومت فعلی خواهد گردید و به محض اینکه اقدامات جدی و همه جانبه بر علیه رژیم اسلامی صورت پذیرد، دولتمردان و فقهای میانه رو و مداراگرا که در راس آن رفسنجانی و خاتمی و برخی مشارکتی ها قرار دارند، وارد میدان گردیده و در پای میز مذاکره و با هدف تجدید نظر در برنامه های اتمی ایران خواهند نشست
تئوری دیگری نیز مطرح بوده است که چنین می پندارد: مسائل دنیای اسلام و تحولات بی سابقه دهه های اخیر که به رادیکالیزه شدن بسیاری از جنبش های اسلامی منجر گردیده است، در عمل به صحنه رقابت القاعده ای ها ( تندروان سنی مذهب ) با کارگزاران جمهوری اسلامی( شیعه ها) تبدیل گردیده است. گزینه خط سازش از جانب دولتمردان اسلامی با امریکا می تواند موقعیت رقیب را در داشتن نفوذ و میزان تاثیرگزاری ها در دنیای اسلام به حداکثر برساند. بر اساس این استدلال، موقعیتی که جمهوری اسلامی در لبنان و فلسطین( به برکت حمایت از حزب الله و حماس ) و در مقابله با رژیم صهیونیستی کسب نموده است، امتیازی نیست که با ریسک همزیستی و کرنش با امریکا و اسرائیل برباد داده شود
بر اساس این تحلیل ماشین جنگی جمهوری اسلامی یعنی سپاه پاسداران و ارتش اسلامی که خود با داشتن بزرگترین بنیه مالی، به دولتی در داخل حکومت اسلامی تبدیل شده است، تصمیم نهایی را گرفته و به جهاد علیه امریکا دست خواهد زد و وقوع جنگ سرنوشت ساز عنقریب خواهد بود

سازش با امریکا، آنسوی دکترین سیاسی فقهای اسلامی

حوادث تاریخی سپری شده به ما آموخته است که تحلیل ها و فرضیه های حتی پیچیده ترین و معتبرترین منابع خبری دنیا، از آنچه که در پنهان می گذرد می تواند متفاوت باشد. فیلمی که اخیرا آقای مایکل مور از روابط پنهانی جرج بوش با خانواده بن لادن تهیه نمود، قسمت هایی از حقایق پشت پرده می باشد. عکس ها و گزارشاتی که از رفتار سربازان و افسران امریکایی در زندان های بغداد به بیرون درز نمود، نمی تواند بدون ارتباط با اخلاقیات حاکم بر پرنسیب های ارتش امریکا باشد. اصرار امریکا در متهم جلوه دادن صدام حسین در داشتن بمب اتمی و پافشاری های جرج بوش دال بر داشتن اسناد محرمانه و موثق در این مورد (که دروغ محض بوده است) محلی برای حسن نیت بر آنچه که از جانب این قطب های قدرت عنوان می گردد، باقی نمیگذارد و با منطقی ساده می توان اظهارات آقای بوش را زیر سوال برد
اگر سفر پنهانی مک فارلین به تهران و مذاکرات سری هیئت امریکا با مقامات طراز اول جمهوری اسلامی در سال 63 به عنوان یک واقعیت انجام یافته در نظر گرفته شود. اگر توافق نامه های سری بین مقامات امریکایی و انگلیسی با فقهای اسلامی در ایران، قبل از لشکرکشی این قدرت ها به افغانستان و عراق ( که البته افکار عمومی از مفاد آن اطلاع دقیقی ندارند) جلوی چشم ما باشد و... پیشگویی دقیق تر از چگونگی نقشه های آمریکا در منطقه و خواندن دست طرفین، نمی تواند ساده باشد

از طرفی دیگر، رهبران جمهوری اسلامی نیز هیچوقت با مردم ایران و جهانیان رو راست و صادق نبوده اند. آنان به قوانین و مقرراتی که از کانال نهادهای رسمی خود، چون مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی تصویب نموده اند، هرگز پای بند نبوده اند. برای سرکوب مخالفین نظام اسلامی دست به هر اقدام غیر انسانی و غیر اخلاقی زده و به هدف خود رسیده اند. جتی مجریان قتل های زنجیری را که جملگی از عوامل سازمان اطلاعاتی بوده اند، برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود، با ترتیب دادن سناریویی مضحک چون ...ضد نظام اسلامی، خود سر، عوامل نفوذی بهائیان در سپاه و غیر قربانی می نمایند
رهبران جمهوری اسلامی که خود را مجری اسلام مورد نظر خود می دانند، اصل را بر حفظ قدرت قرار داده اند، این رهبران ثابت نموده اند که برای آنان هیچ مسئله غیر مجازی وجود ندارد. زمانی جنگ با عراق و رسیدن به کربلا مقدس می شود و زمانی نیز پذیرش صلح و نوشیدن جام زهر!
برای آنان امریکا در عین حال که شیطان بزرگ است، در همان عین نیز اگر مصلحت نظام ایجاب بنماید، می تواند مصاحب و طرف مذاکره و معامله باشد. بر طبق اخبار جاری، امریکا و جمهوری اسلامی که از 6 ماه پیش سلسله مذاکراتی را در حد سفرا و فرستاده های ویژه خود در عراق انجام داده اند، در آینده نزدیکی با ارتقاء سطح مذاکرات در حد وزرا، هر کدام برای رسیدن به هدفی مورد دلخواه، به مذاکره خواهند پرداخت. اگر برای امریکائیان تثبیت موقعیت نیروهای خود در سطح منطقه در اولویت بوده باشد، برای جمهوری اسلامی نیز که اصل بر حفظ قدرت است، این فرصت گرانبها کماکان با غنایمی گرانبها همراه بوده است
مگر؟ غیر از این است که با حذف رژیم صدام در عراق و جایگزینی یک حکومت شیعی در آن کشور، وعده رسیدن به کربلا و نجف برای فقهای شیعه برآورد شده است؟.
آیا حذف حکومت طالبان در افغانستان که در اتحاد با پاکستان، سیاستی خلاف میل رهبران جمهوری اسلامی را تعقیب می نمود، مگر به نفع جماران نبوده است؟

نظریه ای که با استناد بر این فاکتورهای روشن تاریخی به تحلیل حوادث منطقه خاورمیانه می پردازد، جنگ و دعواهای ....امریکا و غرب را.... با جمهوری اسلامی.... از نوع "زرگری" ارزیابی می نماید و معتقد است که فقهای اسلامی در ایران که رذیلانه برای بقای ننگین حکومت خود دست و پا می زنند، با پذیرفتن خواست های قدرت های برتر دنیا ساکت خواهند شد

ت. آتابای آذر ماه 86

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home