پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۸

جنبش حقوق بشر آینده ایران را رقم خواهد زد
امروز جنبشی بنام جنبش حقوق بشر درحال شکل گیری است که نه ماهیت سیاسی دارد ونه دارای حزب و رهبری میباشد جنبشی که رنگین کمان هم هست چرا که دربرگیرنده فراگیرترین جنبشهای اصیل مردمی میباشد واز همه مهمتر جنبشی است قائم به نیروهای داخل ایران و به چراغ سبز دیگران نیز احتیاجی ندارد . حقوق انسانی و فردی انسان که جهانشمول است از خواستهای این جنبش نانوشته است وکسب قدرت سیاسی از اهداف آن بشمار نمی آید و بسیار واقعه بینانه است چرا که درشرایط کنونی هیچ نیروی سیاسی تعیین کننده ای درجامعه موجود نیست ونیروهای موجود نیز به چنان بلوغ سیاسی وفرهنگی نرسیده اند که بتوانند با بی طرفی کامل ماهیت نظام سیاسی آینده را دریک انتخابات سالم وآزاد درآینده تامین کنند.
اوضاع کنونی جهان ، زد و بندهای پشت پرده بگونه ای است که قدرت مانور را از نیروهای اپوزیسون ایرانی درجلب حمایت نیروهای بین المللی حتی در عرصه های کم اهمیت نیز سلب کرده است و این ارتباط مستقیم با بحران گلوبال کنونی دارد بدین معنی که تا زمانی که ایرانیان درک نکنند که مبنای هر حرکتی در روابط بین المللی بر اساس منافع دولتها اتخاذ میشود، دچار سردرگمی خواهند بود . متاسفانه سرمایه و سود جهت گیری دولتها را تنظیم میکند بنابرین در شرایط فعلی داشتن توقع حتی ازدموکراتیک ترین دولتهای جهان مبنی برچشم پوشی از منافع خود وحمایت ازخواستهای مردم ایران، تصوری بسیار ساده انگارانه خواهد بود ودست یافتن به این نتایج ازسوی دیگر خودباوری درمیان ایرانیان را دامن خواهد زد .
از سوی دیگر بن بست موجود در خروج از شرایط اسفبار موجود چنان دامن پوزیسیون و اپوزیسیون را فرا گرفته است که کلمه سرگیجه گویاترین توصیف برای بیان آن است . در هر دو جبهه ی غالب و مغلوب ، نیروها به مرحله فرسودگی تمام عیار وارد شده اند و هیچ چشم انداز نوید بخشی در کوتاه مدت قابل تصور نیست البته سوای آنانی که هنوز خود را پهلوان خیالی « پهلوان پنبه» میدانند و از باور داشتن حقایق و تن دادن به عواقب آن پرهیز دارند . اولین نشانه تن دادن به واقعیتها، خود را و باورهای خود را بی امان نقد کردن است که داشتن چنین توانی، ازهنرهای زندگی میباشد و نیروهای مدعی فعلی غالبا فاقد چنین حسنی هستند.
اماعلیرغم فاکتورهای بدبینانه فوق ، چشم انداز ایران درطول تاریخ هیچوقت چون امروز دارای افق های روشنی نبوده است واین دلایل عدیده ای دارد که بصورت فشرده به آن اشاره میشود.
ایدئولوژیها ، در حال رنگ باختن هستند و این فرصتی بینظیر برای آینده ایران ومردمان آن فراهم آورده است تا به باز تعریف خود اقدام کرده و انسان ایرانی خود را از سایه های سنگین آن رها ساخته وضمن تعریف نوین از خود درجهان گلوبال، هویت جهانشمول را جایگزین رفتار واندیشه سنتی خود خود سازند واین مورد درآگاه ترین بخش جامعه درحال سامانیابی میباشد که بشارتی بس گرانمایه برای ایرانیان میباشد چرا که ایرانیان اولین بار است که میخواهند بدور از رفتار احساسی وفارغ از اراده خدایان وشاهان، حال وآینده خود را رقم بزنند . ملتی که اساس رفتارهای او را شور و احساسات ناشی از خود خواهی تامین کند ملتی خود باخته و از خود بیگانه خواهد بود .
ازجانب دیگر آنانی که داعیه پدری ملت ازهر قسمی که باشد را دارند درحال فروپاشی بنیانهای فکری خود هستند اینان نتوانستند مسیر کنونی جهان را بدرستی دریابند و کعبه آنان یا راهکارهای مرسوم و متداول بوده است که شیفته و مرعوب آن شده اند و یا اینکه در اسارت خود شیفتگی برگرفته از خودبرتری اختلال آمیز بوده است که چنین جریانها و افراد در حال باختن تمام صحنه های بازی خود هستند و اگر تامین گر منافع دیگران که سود جویان ماهر هستند نمیباشند پس آتش بیاران معرکه ای هستند که جهل عنصر اصلی رفتار اینان را تشکیل میدهد..
از همین منظر هم میتوان به عینه مشاهده کرد که یک جنبشی در حال شکل گرفتن است که معادلات موجود این جریانها را و حامیان سودجوی جهانی آنان را در حال برهم زدن است و
هرچقدر این جنبش پرتوان میشود هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون ناکارآمد و حامیان سوداگر جهانی آنها هرچه بیشتر به هم نزدیکتر میشوند مختصاتی که هیچوقت چنین عریان خود را بروز نداده است.
تاکنون رژیم وبخشی از بظاهر مخالفان تغذیه گر آن، تلاش خودرا براین اساس بنا نهاده بودند که با ایجاد اختلافات بین نیروهای کارساز جامعه، مانع پیدایش یک جنبش فراگیر شوند وبا اتخاذ راهکار یا ما یا نابودی ایران به حیات پارازیتی خود ادامه دهند و موفق هم بوده اند ، اما امروز این مرزبندیها نیز درحال فروپاشی هستند وبهمان ترتیب ماهیت مخرب این نیروها درحال عیان شدن است قدرت این جریانها دربهرمندی از امکانات تبلیغی وماهواره ای واین قبیل است و ریشه طبیعی درجامعه ایران ندارند و تاثیرات آنی و گذری بیش بر روند حوادث نخواهند داشت همانطوری که بمب اتمی اسلامی مانع فروپاشی رژیم اسلامی نخواهد بود بهمان ترتیب نیز موج سواری احساسی ملهم ازسرکوفت تاریخی مانع افشای این بدخواهان ایران نخواهد بود.
امروز جنبشی بنام جنبش حقوق بشر درحال شکل گیری است که نه ماهیت سیاسی دارد ونه دارای حزب و رهبری میباشد. جنبشی که رنگین کمان هم هست چرا که دربرگیرنده فراگیرترین جنبشهای اصیل مردمی میباشد واز همه مهمتر جنبشی است قائم به نیروهای داخل ایران وبه چراغ سبز دیگران نیز احتیاجی ندارد. حقوق انسانی و فردی انسان که جهانشمول است از خواستهای این جنبش نانوشته است و کسب قدرت سیاسی ازاهداف آن بشمار نمی آید وبسیار واقعه بینانه است چرا که درشرایط کنونی هیچ نیروی سیاسی تعیین کننده ای در جامعه موجود نیست و نیروهای موجود نیز به چنان بلوغ سیاسی و فرهنگی نرسیده اند که بتوانند با بی طرفی کامل ماهیت نظام سیاسی آینده را در یک انتخابات سالم و آزاد در آینده تامین کنند و اعمال این نیروها در حال حاضر بدون در نظر گرفتن شعارهای مترقی شان بیشتر جانب واپس گرایانه دارند هرچند که ماهیت خود را زیر شعارهای مدرن تقلیدی از جهان مدرن پنهان ساخته اند اما در تمامیت خواهی از رژیم اسلامی چیزی کم ندارند در نظر داشته باشید که این نیروها حتی در انتخاب اخبار حقوق بشری نیز تبعیض را سرلوحه رفتار ژورنالیستی و خبر رسانی خود قراردادند آیا توقع انتخابات بیطرفانه از اینان عبث نیست ؟ الگو ومنبع الهام این جریانات فرسوده خارج نشین وطنی، نسخه های محل اقامت اینان میباشد که دیری است این راهکارها به تاریخ پیوستند هر چند که جوجه مقلدان وطنی از درک آن عاجز هستند.
کم ظرفیتی این نیروها ومقلد بودن آنها سبب شده است که هواداران جنبش حقوق بشر خواهان انتخاباتی باشند که مستیقما زیر نظر فعالان حقوق بشر ایران ومجامع بی طرف جهانی حقوق بشر صورت گیرد ومهمتر ازهمه خواهان این باشند که تا رسیدن به وضع مورد قبول دموکراتیک، قوانین جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های مربوط به آن به عنوان منبع و قانون اساسی مورد استفاده قرار گیرد. چرا که جنبش حقوق بشر و رهروان آن از تبدیل شدن این حراف امروزی به ناقضین حقوق بشر احتمالی آینده بیمناک میباشند و این بیم با توجه به روحیه استبدای جامعه منطقی و قابل درک میباشد. در نظر داشته باشید که بخشی از اولترا نالسیونالیستها فعلی ، سالیان دراز مقیم خارج بوده اند وحتی از آداب طرز سخن گفتن ونوشتن کشورهای میزبان خود نیز بی بهره بوده اند .
درچنین شرایطی این نیروهای مخل سامانیابی جنیش سراسری ومردمی را به حال خود رها کردن وتمام توان را متوجه حمایت ازجنبشهای موجود داخل ایران ساختن ازضرورتهای زمان کنونی میباشد که جنبش حقوق بشر ازبرجسته ترین وعملی ترین این جنبشها میباشد.%
قویدل ) خبرنگار مستقل
برگرفته ازسایت ایران گلوبال :

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home