سه‌شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۶

منافع ملی... حقوق ملی
منافع فرد ... حقوق فرد
ما ایرانیها همیشه تلاش کرده ایم در انتخاب بین منافع و حقوق، منافع را انتخاب کرده ایم که در پایان به نفع دیکتاتورهای رنگارنگ تمام شده است. ما نباید فراموش کنیم منظور از منافع ملی منافع حکومت کنندگان است و منظور از حقوق ملی حقوق حکومت شوندگان میباشد. در رابطه با منافع ملی صحبتهای فراوانی شده است و به مناسبت و یا بی مناسبت در مقالات گوناگون آمده است و تنها مقاله ای که از جانب ترکمنها در این رابطه نوشته شده به قلم ر. الف. جانی در سایت تورکمن صحرا مدیا میباشد..... نویسنده مقاله با وجود اینکه سراسر ایران را گشته ولی نشانه های منافع ملی را پیدا نمیکند، و دلیل نا موفق بودن خود را بر دوش ساختار ایران میندازد، و مینوسید منافع ملی نیز در زیر انبوهه ای از تابوها و پندارهای مذهبی و قومی مدفون مانده است
یعقوب: سایت ترکمن ایلیم

رهبران حکومت ایران ، احزاب سیاسی و بعضاً روشنفکران ایران علاقه ندارند در رابطه با حقوق ملی کلامی گویند، ولی به هر میزان که لازم باشد از منافع ملی ، امنیت ملی، منافع ایرانی و ایرانی بودن سخن میگویند، ما ایرانیها گویا عادت کرده ایم همیشه و همه روزه بر سهم ملی خود پا فشاری کنیم تا حقوق ملی خود را زیر سایه سهم ملی فراموش کنیم. ما به هر میزان که خود را با بحث منافع ملی درگیر کنیم به همان میزان نیز از حقوق ملی خود فاصله خواهیم گرفت و از جانب قدرت به حاشیه رانده خواهیم شد. زیرا که منافع را با مقایسه منافع دیگران میشود توضیح داد و منافع در خارج از اراده من و شما در درون خود با منافع دیگران چه به شکل ملی و چه به شکل فردی در تناقض میباشد، باید گفت منافع همان سهم است، به همین دلیل همیشه منافع ملی کشوری و یا ملتی و یا فردی با منافع ملی کشور و یا ملت و یا فرد دیگر میتواند مختلف، متناقض و یا متضاد باشد، ولی حقوق ملی هیچ کشوری، یا ملتی و یا فردی با حقوق ملی کشور، یا ملتی و یا فردی دیگر در تضاد نمیباشد. منافع ملی باید در چهارچوب حقوق ملی معنی دهد، اگر منافع فرد و یا منافع ملی در خارج از حقوق فرد و حقوق ملی معنی شود همیشه حقوق ملی را در زیر سایه خود کمرنگ خواهد کرد و خود را به شکل خطرناکی به نمایش خواهد گذاشت، در واقعیت امر بحث منافع ملی از جانب قدرتمندان آگاهانه طرح و دامن زده میشود تا بحث حقوق ملی را به کنار زنند و یا از شفافیت آن بکاهند، در رابطه با ایران رهبران کشور به خوبی توانستند مقوله منافع ملی را به جای حقوق ملی در میان مردم و روشنفکران ایران جا بیندازد. به همین دلیل مخالفان رژیم زمانی با شدت به حکومت ایران حمله میکنند که فکر میکنند رژیم ایران سهم ملی ایران را بر باد داده است و فراموش میکنند رژیمی که حقوق ملی مردم را بر باد میدهد صحبت از سهم ملی بی معنی خواهد بود. ( بحث تقسیم دریای خزر) هیچکس نمیتواند از منافع ملی در خارج از حقوق ملی تعریف روشن و شفافی ارائه دهد به هر میزان هم تلاش کند جز تناقض گوئی جای دوری نخواهد رفت، زیرا که در هیچ کنوانسیون جهانی صحبت از منافع فرد، گروه، ملت و یا کشوری نمیشود، ولی با شفافیت تمام و به کمال در رابطه با حقوق فرد، گروه، ملتها و کشورها، کنوانسیونهای مختلف بین المللی وجود دارد. این منافع مشترک نیست که انسانها را به با هم زیستن دعوت میکند بلکه حق مشترک و برابر است که آنها را در با هم و برای هم زیستن کمک میکند، منافع انسانها، در دست یابی به حقوق مشترک خود میباشد. در عرصه حقوق ملی همه ایرانیها در زیر یک سقف و برابر هم هستند و هر جای ایران که باشند از نظر حقوق ملی، به عنوان یک انسان، حق تعیین سرنوشت خود را خواهند داشت و بنا به همین حق، این طبیعی است که به زبان خود بنویسند، محل زندگی خود را اداره کنند و به روش خود زندگی کنند و احزاب سیاسی خود را تشکیل دهند ...و غیره... بیشتر اختلافاتی که بین گروههای سیاسی ایرانیها با گروههای ملی وجود دارد در عدم تمیز دادن منافع ملی با حقوق ملی میباشد. تا بحث مسئله ملی پیش می آید همه ی توجه ها به سوی اقلیتهای ملی متمرکز میشود گویا دفاع از حقوق ملی تنها بر دوش اقلیتهای ملی استوار است و دیگر شهروندان ایرانی به حقوق ملی خود دست یافته اند و به عنوان یک شهروند ایرانی مشکل حقوقی ندارند و میتوانند سرنوشت خود را خود تعیین کنند. ما ایرانیها همیشه تلاش کرده ایم در انتخاب بین منافع و حقوق، منافع را انتخاب کرده ایم که در پایان به نفع دیکتاتورهای رنگارنگ تمام شده است. ما نباید فراموش کنیم منظور از منافع ملی منافع حکومت کنندگان است و منظور از حقوق ملی حقوق حکومت شوندگان میباشد. در رابطه با منافع ملی صحبتهای فراوانی شده است و به مناسبت و یا بی مناسبت در مقالات گوناگون آمده است و تنها مقاله ای که از جانب ترکمنها در این رابطه نوشته شده به قلم ر. الف. جانی در سایت تورکمن صحرا مدیا میباشد که من در زیر برای کامل شدن نوشته خود بر خورد کوتاهی با مقاله جانلی میکنم، فکر میکنم خارج از مصلحت نباشد. جانلی در مقاله منافع ملی مینویسد: منافع ملی مقوله ای است که تعریف ثابتی از آن ارائه نشده است. نویسنده در ادامه مینویسد: منافع ملی رابطه مستقیمی با هویت ملی دارد. برای من درک این مسئله مشکل است، چیزی که نمیشود از آن تعریف ثابتی ارائه داد چگونه میتواند با هویت ملی رابطه مستقیم داشته باشد. از نظر من منافع ملی نه تنها با هویت ملی ارتباطی ندارد، بلکه منافع ملی هویت ملی ملتها را خدشه دار میکند. دولتهای آمریکا با نام دفاع از منافع ملی، کشورهای نفت خیز را در چنگ خود دارد و حقوق ملی کشورها و ملتها را خدشه دار میکند، اگر آنها با نام دفاع از حقوق آمریکائیها در این کشورها از دیکتاتورها دفاع میکردند همه دنیا به دولتهای آمریکا میخندید، زیرا که آمریکا در کشورهای نفت خیز حقوق ملی ندارد و در هیچ کنوانسیون جهانی اینچنین حقوقی برای آمریکائیها در نظر گرفته نشده است. هر گاه قدرتمندان و دیکتاتورها هر جا را غارت کنند و یا هر جا به انسانها محدودیت ایجاد کنند، سریع شمشیر منافع ملی و امنیت ملی را از رو میبنددند و کشورهای خود و یا دیگر کشورها را غارت میکنند و انسانها را در اسارت خود نگه میدارند. به همین دلیل هم قدرتها همیشه تلاش میکنند داستان منافع ملی را بزرگ کنند تا حقوق ملی را به حاشیه برانند و منافع ملی را عصای دست خود میکنند. اگر نویسنده مقاله چگونگی رابطه منافع ملی را با هویت ملی مشخص میکرد بسیار جالب میشد. نویسنده مقاله در ادامه مینویسد: منافع ملی یک مفهوم مجرد و گنگ نبوده بلکه دارای مؤلفه هایی است از جمله، علیرغم این که یک مفهوم کلی و به هم پیوسته است، در امور مادی، فرهنگی، سیاسی تجلی خود را نشان می دهد، دربر گیرنده منافع تک تک شهروندان است و هیچ استثنایی را بر نمی تابد، بر خلاف نظر جانلی منافع ملی نه تنها یک مفهوم مجرد و گنگی میباشد، بلکه منافع ملی به علت گنگ و مجرد بودنش عصای دست قدرتمندان و حاکمان کشورها و جدل بر انگیز و متناقض میباشد، آنچه که در امور مادی، فرهنگی و سیاسی خود را تجلی میدهد حقوق ملی است نه منافع ملی و منافع ملی هیچوقت در برگیرنده منافع تک تک شهروندان نبوده بلکه منظور از منافع ملی منافع حکومت کنندگان میباشد که با نام منافع ملی، حقوق ملی مردم را نیست و نابود میکنند، منافع یعنی نفع است نفع من همیشه در مقابل نفع شما معنی میدهد و نفع هر دو تای ما قطعاً متفاوت است، اگر صحبت از منافع مشترک هم باشد این منافع چون در درون خود متناقض است همیشه سیال بوده و همیشه در حال گریز از هم میباشند، ما هر کدام منافع متفاوتی را دنبال میکنیم ولی در حقوق ملی همه برابر هستیم و استثنائی نمیشناسیم. جانلی در ادامه مقاله خود مینویسد: منافع ملی ناظر بر دستیابی به جایگاه مناسب و مطلوب در روایط بین المللی به منظور مشارکت مؤثر در تصمیم گیری های منطقه ای و جهانی است. من نمیدانم جانلی این تئوری را چگونه و با تکیه به کدام قانون ملی و یا بین المللی پیدا کرده است، زیرا آنچه که ما میدانیم روابط کشورها حقوقی است و از قانون بین المللی پیروی میکنند، همانگونه که گفتم منافع همیشه در رابطه منافع دیگران معنی میدهد، در نتیجه در روابط بین المللی اگر کشورها به جای حقوق برابر و متقابل بر منافع خود پافشاری کنند و حقوق خود و دیگران را دور زنند این توافقات پایدار نخواهد بود و عاقبت خوبی را در پی نخواهد داشت. دفاع از منافع ملی نیست که سیاست خارجی کشوری را به جایگاه مناسب و مطلوب میرساند بلکه دفاع از حقوق ملی و بین المللی خود است که کشور را به جایگاه مناسب میرساند. نویسنده مقاله در ادامه مینویسد: یافتن نشانه های منافع ملی در ایران بسیار دشوار است. در ایران به دلیل ناقص و عقب مانده بودن ساختارهای ملی، منافع ملی نیز در زیر انبوهه ای از تابو ها و پندارهای مذهبی و قومی مدفون مانده است. نویسنده مقاله با وجود اینکه سراسر ایران را گشته ولی نشانه های منافع ملی را پیدا نمیکند، و دلیل نا موفق بودن خود را بر دوش ساختار ایران میندازد، و مینوسید منافع ملی نیز در زیر انبوهه ای از تابوها و پندارهای مذهبی و قومی مدفون مانده است. حق با جانلی است که در ایران نمیتواند نشانه های منافع ملی را پیدا کند، ولی عدم دست یابی شما به منافع ملی در ایران ربطی به ساختار ایران و یا مذهبی و غیر مذهبی بودن ایران ندارد، شما نمیتوانید منافع ملی را در کشورهای پیشرفته و با ساختارهای بسیار دمکراتیک و غیر مذهبی هم پیدا کنید، زیرا که منافع ملی ساخته و پاخته قدرتهاست و شمشیری است در مقابل حقوق ملی، حقوق ملی نیز ساختاری نمیشناسد، بلکه در هر ساختار انسانها دارای حق طبیعی خود هستند که با خود انسان زاده میشود، من آن را حق تعیین سرنوشت انسانها میگویم و در تمامی کنوانسیونهای جهانی نیز پذیرفته شده و با رشد توانائی انسانها دامنه آن گسترش پیدا میکند. منافع ملی برای هر شهروندی در دست یابی به حقوق ملی میباشد. نویسنده در ادامه مینویسد: قانون اساسی جمهوری اسلامی علیرغم برخی مفاد مثبت آن، سند وفاق و اتحاد شهروندان و ملیت های ساکن ایران نیست. این سند اساسا بیانگر منافع یک قشر مذهبی، شیعه اثنی عشری، و در رأس آن ولی فقیه است. در قانون اساسی دنبال منافع گشتن به هیچکس جواب مثبتی نخواهد داد، زیرا قانون اساسی باید بازتاب دهنده حقوق ملی شهروندان کشور باشد نه منافع ملی، در قانون اساسی به هر میزان که حقوق ملی بازتاب یافته باشد به همان میزان نیز منافع قدرتمندان و حاکمان ضعیف تر و کم رنگتر خواهد شد، در کشوری که قانون اساسی آن بر حسب منافع این گروه و یا آن گروه نوشته شده باشد قطعاً باید باور کنید در آن کشور حقوق ملی مردم به بدترین شکل زیر پا گذاشته میشود و مردم حق ندارند سرنوشت خود را خود تعیین کنند. قانون اساسی هیچ کشوری بیانگر میزان منافع ملی کشور نمیباشد، بلکه بازتاب دهنده میزان حقوق مردم میباشد. اگر قانون اساسی ایران بازتاب کننده منافع رهبران مذهبی شیعه ایران باشد قطعاً باید بدانیم در چنین سیستمی حقوق شهروندان به بدترین شکل زیر پا گذاشته میشود، حالا این مردم شیعه هستند و یا سنی و یا.... هر کدام به درجات مختلف بی حقوق میباشند. جانلی در ادامه مقاله خود نا خواسته میپذیرد که منافع امری بسیار متفاوت و جنجال بر انگیزمیباشد و یادآور میشود: امروز احزاب، سازمان ها و رهبران و شخصیت های مختلف هر یک بنا به ظرفیت های سیاسی و فکری، درک و شعور اجتماعی خود تعریفی از مقوله منافع ملی ایران ارائه می دهند که منطبق بر امیال و آرمان های گروهی و حزبی و فکری شان است. به همین دلیل است که در ایران به تعداد احزاب سیاسی و گروه های قومی و فرقه های مذهبی، منافع ملی وجود دارد. به نظر من در ایران نه تنها به تعداد احزاب، گروهها، سازمانها، رهبران و شخصیتها منافع وجود دارد، بلکه به تعداد تمامی شهروندان ایران منافع متعددی وجود دارد و وجود خواهد داشت و بسیار طبیعی است، زیرا منافع انسانها بسیار متفاوت و بی نهایت میباشد. هیچکس نمیتواند متفاوت و بی نهایت بودن منافع انسانها را کتمان کند و یا منافع انسانها را فقط در چهار چوب احزاب و سازمانها و شخصیتها و قدرتها خلاصه کند، ما به تعداد هر فرد منافع داریم
کلام آخر
منافع چیز نا محدودی است، انسان طبیعتاً همیشه به دنبال منافع خود و یا بهتر است بگوئیم دنبال سهم بیشتر بوده است، انسان در قدرت، برای این که به منافع بیشتر دست یابد حقوق ملی شهروندان را زیر پا میگذارد و مجبور است منافع قدرت را همیشه به نام منافع ملی معرفی کند تا بتواند بر گرده مردم سوار بماند، به همین دلیل مبارزه هر شهروند ایرانی متعلق به هر ملیتی که باشند مبارزه برای دستیابی به حق و حقوق ملی میباشد، همان حقوقی که در کنوانسیونهای جهانی به تصویب رسیده و در بر گیرنده تمامی حقوق شهروندان یک کشور میباشد و آزادی و حقوق بشر جوهره اصلی این حقوق میباشد، در دنیای مدرن و امروزی، احزاب و گروههای سیاسی را نمیتوان بر حسب منافع این گروه و یا آن گروه اجتماعی سازماندهی کرد، بلکه این تشکلها برای بهتر به جا آوردن حق و حقوق ملی شهروندان کشوری و یا منطقه ای تشکیل خواهند شد و با این مشخصات این گروهها توان تماس با مردم را به گسترده ترین شکل پیدا خواهند نمود
13 اسفند 1386

0 Comments:

ارسال یک نظر

<< Home