سه‌شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۸


دروغهای شاخداری از: فارس نیوز
بخوانید و قضاوت بکنید!!
اظهارات تكان دهنده يك نويسنده غربي
نحوه تامين مالي و برنامه هاي آمريكا براي ايجاد اغتشاش و انقلاب رنگي در ايران
خبرگزاري فارس: يك نويسنده آمريكايي خبر داد مدير اجرايي "بنياد دموكراسي ايران تصريح كرده كه ميليون‌ها دلار طي دهه اخير براي ايجاد انقلاب رنگي شبيه به اوكراين، با آموزش فعالان سياسي در ايران هزينه شده و برخي از پول‌ها ظاهرا به دست گروه‌هاي حامي موسوي رسيده است كه روابطي نيز با سازمان‌هاي غيردولتي خارج از ايران داشتند.
به گزارش فارس، "لرد بالتيمور "، نويسنده غربي طي مقاله تحليلي طولاني كه در پايگاه خبري "خانه شفاف‌سازي اطلاعات " در رابطه با دخالت رسانه‌هاي غربي در وقايع پس از انتخابات ايران نوشت: رسانه‌هاي غربي بطور روشن در قضاياي اخير ايران موضع‌گيري كرده و توانسته‌اند مخاطبان از همه جا بي‌خبر خود را بوسيله گزارش‌هاي خبري مربوط به اعتراضات خياباني بعد از انتخابات ايران، به نتيجه دلخواه خود برسانند و تصريح كنند كه " مخالفان در يك اقدام بي‌سابقه از زمان انقلاب 1979 ايران، شجاعت، مقاومت و قدرت مردمي را عليه دولت نشان دادند. " اما اين تحليلگر غربي در ادامه با انتقاد از تلاش رسانه‌هاي غربي براي بزرگ‌نمايي اغتشاشات اخير تهران نوشت: اما چيزي كه ما طي هفته‌هاي اخير ديديم، خيلي از آنچه كه 56 قبل و يا حتي 30 سال قبل روي داد فاصله دارد. بالتيمور با اشاره به اقدامات مداخله‌جويانه آمريكا قبل از انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 مي‌نويسد: در سال 1953، دولت آمريكا به دستور انگليس، سازمان سيا را مامور كرد تا " كرميت روزولت " و " دونالد ويلبر "، دو مامور اين سازمان را براي سرنگون ساختن دولت قانوني ايران كه بطور دموكراتيك از سوي مردم انتخاب شده بود، اقدام كنند تا به روند ملي‌سازي صنعت نفت كه محمد مصدق، نخست‌وزير وقت ايران آن را پيگيري مي‌كرد، پايان دهند. اين نويسنده غربي سپس با اشاره به اهداف انگليس در سرنگون ساختن دولت مصدق نوشت: ملي‌‌سازي صنعت نفت موجب شد تا انگليس كه حق انحصاري استعمار نفت‌ ايران را از " شاه فاسد " خريده بود عصباني شود. از سوي ديگر آمريكايي‌ها نيز مي‌ترسيدند كه ادامه اين روند ملي‌گرايي در ايران موجب تشويق چپ‌گرايان در ديگر نقاط دنيا شود. اين نويسنده سپس با اشاره به چگونگي كودتاي 28 مرداد و فساد و رشوه‌گيري اغلب تاثيرگذاران حكومتي نوشت: روزولت، رهبران اوباش خياباني تهران را خريده بود و از آنها براي ايجاد جو ناامني و اين احساس كه دولت قادر به كنترل مردم نيست، بهره مي‌گرفت. بطوريكه به گفته " استفن كينزر "، خبرنگار و نويسنده كتاب " تمام مردان شاه "، " روزولت به گروهي از اوباش پول داده بود تا با حركت در خيابان‌هاي تهران هر عابر پياده‌اي را كه مي‌ديدند مضروب كنند و شيشه‌هاي مغازه‌ها را بشكنند و با شليك به سمت مساجد فرياد بزنند كه ما مصدق و كمونيسم را دوست داريم. " بالتيمور سپس به تشريح ديگر اقدامات كودتاچيان براي آماده‌سازي فضا به منظور سقوط دولت مصدق پرداخته و در ادامه مي‌نويسد: پس از سقوط مصدق به وسيله يك كودتاي نظامي، محمد‌رضا‌ پهلوي كه وابسته به غرب بود به قدرت رسيد و حكومت ستمگرانه و ديكتاتورانه خود را كه از سوي آمريكا حمايت مي‌شد براي مدت 26 سال ادامه داد تا اينكه در 1979 (1357شمسي)، مردم ايران با انقلاب خود، لطف و رحمت را بازگرداندند. اين تحليل‌گر غربي در ادامه گزارش خود با طرح اين سوال كه " و اما بايد ديد طي هفته‌هاي اخير در ايران چه گذشته است؟ "، به بررسي رخدادهاي هفته‌هاي اخير ايران مي‌پردازد: اگرچه شواهد بسيار اندكي از بروز تقلب در انتخابات ايران كه موجب انتخاب مجدد رييس‌جمهور احمدي‌نژاد شد، وجود دارد اما خيابان‌هاي تهران با مداخله رسانه‌هاي غربي شاهد برخي اغتشاشات در حمايت از نامزد مورد حمايت غرب بود. وي در ادامه با بازبيني برخي اقدامات دولت آمريكا براي ايجاد شكاف ميان مردم و دولت ايران نوشت: سال 2005، دولت ايالات متحده اقدام به تامين مالي گرو‌هايي مي‌كرد كه به عنوان سازمان‌هاي تروريستي از سوي آمريكا براي ايجاد خشونت و حمله در داخل ايران، معين شده بودند تا موجب بي‌ثبات‌سازي دولت ايران شوند. سال 2007، شبكه تلوزيوني " اي‌بي‌سي نيوز "، گزارش داد: جرج بوش يك " حكم رياست‌جمهور " پنهاني را امضا كرده كه سازمان جاسوسي آمريكا را مامور " ايجاد يك عمليات سياه پنهاني براي بي‌ثبات‌سازي دولت ايران "، مي‌كرد. كه اين عمليات‌ها بر اساس گفته مقامات اطلاعاتي كنوني و يا سابق، شامل " يك ستاد هماهنگ از بنگاه‌هاي خبرپراكني و تبليغاتچي، تهيه و تنظيم مقالات روزنامه‌هاي مخالف و دست‌كاري و تغيير در پول در گردش ايران و تراكنش‌هاي بانكي بين‌المللي " بود. بالتيمور مي‌افزايد: در ماه مي سال 2007، روزنامه "ديلي تلگراف "، چاپ لندن گزارش كرد: جان بولتون فاش كرد كه حمله نظامي آمريكا به ايران " گزينه آخري است كه پس از شكست تحريم‌هاي اقتصادي و تلاش براي ايجاد يك انقلاب در ايران وجود دارد ". اين در حالي بود كه دو هفته پس از انتشار اين خبر، روزنامه ديلي تلگراف بطور مستقل گزارش شبكه تلوزيوني اي‌بي‌سي را تاييد كرد كه در رابطه با امضاي اسنادي از سوي بوش بود كه به سيا ماموريت مي‌داد از طريق ايجاد جنجال‌هاي تبليغاتي و انتشار اطلاعات دروغ موجبات براندازي دولت ايران را فراهم كند. اين نويسنده غربي در ادامه با اشاره به سرمايه‌گذاري 400 ميليون دلاري آمريكا براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران نوشت: " دانيل مك‌آدامز "، مي‌گويد: هم زمان با دستور بوش به سازمان سيا، "رئيس‌جمهور با "گروه 8 نفره " سران سناي و مجلس نمايندگان آمريكا ديدار كرده و مامورين آمريكايي اجازه استفاده از 400 ميليون دلار را علاوه بر ديگر مسايل مطرح شده، داد. بطوريكه واشنگتن پست نيز از "فعاليت‌هاي آمريكا از جاسوسي در برنامه هسته‌اي ايران تا حمايت از گروه‌هاي شورشي مخالف هيئت حاكمه ايران " خبر داد. بنابراين گزارش، " اندرو كاكبرن "،‌ نيز اوايل ماه مي سال 2008 ميلادي با انتشار گزارش در نشريه كانترپانچ اقدام به افشاي برخي اطلاعات كرد كه تصريح مي‌كرد: "بوش سند مخفي را امضا كرده است كه به مامورين آمريكايي اجازه ايجاد يك حركت تهاجمي و مخفي عليه رژيم ايران را مي‌داد بطوريكه با مقايسه محتواي اين دستور با موارد مشابه، چنين حركتي در حوزه خود بي‌سابقه محسوب مي‌شود. " بالتيمور در تشريح دستور بوش براي براندازي حكومت ايران مي‌نويسد: حكم سري بوش اقدامات و فعاليت‌ها را در يك حوزه جغرافيايي عظيم پوشش مي‌داد. يعني از لبنان تا افغانستان. و انواع عمليات‌هاي اجازه شده در اين راستا نيز به حدي جامع بود كه شامل ترور برخي مقامات هدف نيز مي‌شد. با توجه به اين حوزه كاري وسيع، براي مثال آمريكا حمايت كامل و جامعي را از نيروي نظامي مجاهدين خلق [گروهك منافقين] به عمل مي‌آورد و اين در حالي است كه مجاهدين خلق در ليست گروه‌هاي تروريستي وزارت خارجه آمريكا قرار داشت. اين تحليل‌گر مسايل سياسي سپس با اشاره به حمايت‌هاي مالي آمريكا از گروهك تروريستي جندالله مي‌نويسد: بطور مشابه،‌ وجوه پنهاني بطور نامحدود به جندالله كه يك گروه تروريستي ايراني است، پرداخت مي‌شود. همچنين ديگر عوامل از جمله ملي‌گرايان كُرد و برخي تجزيه‌‌طلبان جنوب ايران نيز از توصيه‌ها و حمايت‌هاي آمريكا بهره‌مند مي‌شوند. بالتيمور با اشاره به ادعاي مقامات آمريكا در رد حمايتشان از گروه‌هاي تروريستي مي‌نويسد: البته مقامات آمريكايي هرگونه "حمايت مالي مستقيم " به جندالله را رد كرده‌اند اما روابط منظم با " عبدالمالك ريگي "، رهبر گروهك تروريستي جندالله از سال 2005 تاكنون را پذيرفته‌اند. كسي كه به دليل مشاركتش در قاچاق هرويين از افغانستان مشهور است. اين در حالي است كه حمايت مالي به اين گروهك تروريستي از از طريق برخي تبعيديان ايراني مرتبط با اروپا و برخي كشورهاي حوزه خليج فارس، انجام مي‌شود. اين نويسنده در ادامه مي‌نويسد: به علاوه موارد گفته شده، در 29 ژوئن 2008، " سيمور هرش "، در نشريه نيويوركر با تاييد تمامي گزارشات پيشين نوشت: " سال گذشته كنگره با درخواست بوش براي حمايت مالي از يك عمليات پنهاني عليه ايران موافقت كرد. و بر اساس منابع كنوني و سابق نظامي، اطلاعاتي و كنگره‌اي، اين عمليات كه رئيس‌جمهور 400 ميليون دلار براي آن درخواست كرده و به عنوان يك حكم رياست‌جمهوري امضا شده است، براي بي‌ثبات سازي رهبري مذهبي ايران طراحي شده است. "هرش با نقل قول از برخي فعالين سياسي افزود: "جمع‌آوري اطلاعات در رابطه با برنامه هسته‌اي ايران، تحليل بردن توانايي‌هاي هسته‌اي ايران، و تلاش براي تضعيف دولت ايران از طريق كار بر روي گروه‌هاي مخالف و ارايه پول به آنها به منظور تغيير رژيم در ايران " از جمله اقدامات تصويب شده در دستور بوش بود. تحليلگر غربي سپس با تاكيد بر اينكه تلاش‌هاي آمريكا براي براندازي حكومت ايران توسط اوباما نيز ادامه يافت مي‌نويسد: اما در ايالات متحده عليه ايران با روي كار آمدن اوباما،‌ وقفه‌اي نيفتاد. بطوريكه هيچ مدركي دال بر اينكه بودجه 400 ميليون دلاري امضا شده توسط بوش در راه ديگري ( به غير از براندازي دولت ايران)، استفاده شده باشد. در همين رابطه اوايل ژوئن 2008،‌ " جاستين ريموندو "، در پايگاه خبري " آنتي‌وار " نوشت: " اوباما با مطرح كردن مسئله صلح با ايران، از يك ماسك خندان براي فعاليت‌هاي شديدا نفرت‌اگيز خود استفاده كرد. دولت آمريكا ادعا مي‌كند كه در حال جنگ با تروريسم است، اين در حالي است كه آمريكا از گروه‌هايي حمايت مي‌كند كه در مساجد بمب‌گذاري مي‌كنند، توريست‌ها را مي‌دزدند و يا اينكه پليس‌هاي ايراني را مي‌دزدند. اين تحليلگر غربي در ادامه با اشاره به وقايع پيش از انتخابات ايران نوشت: چند روز قبل از برگزاري انتخابات ايران، بر اثر يك عمليات بمب‌گذاري انتحاري در يك مسجد شيعيان در شهر زاهدان، دست‌كم 25 نفر كشته و 125 نفر ديگر زخمي شدند. و گروهك شورشي جندالله كه با آمريكا در ارتباط است مسئوليت اين انفجار را پذيرفت،‌ انفجاري كه بلافاصله با حمله به بانك‌ها، تاسيسات آبي و ديگر تاسيسات كليدي زاهدان و همچنين يكي از شعبات محلي ستادهاي احمدي‌نژاد، دنبال شد. اخيرا نيز يك بمب‌گذاري در يكي از هواپيماهاي ايران كه از شهر اهواز پرواز كرده بود صورت گرفت كه در نهايت رويدادهاي اخير را مي‌توان ارجاعي به "طغيان‌گري كوچك مقياس " دانست كه در استان‌هاي جنوبي ايران در حال ايجاد بود. بالتيمور مي‌افزايد: كاخ سفيد و وزارت خارجه آمريكا بلافاصله حملات رخ داده در ايران را محكوم كرده و هرگونه مشاركت خود را با آنچه آنها " حملات تروريستي اخير در داخل ايران " خواندند، رد كردند. به علاوه گزارش‌هايي نيز مبني بر تصميم اوباما براي قرار دادن جندالله در ليست گروه‌هاي تروريستي منتشر شد. اما اين در حالي بود كه " اتيو وايسمن "، تحليلگر در يادداشتي نوشت: دولت بلافاصله از موضع تروريستي ناميدن جندالله و يا هر اقدام ديگري كه موجب توقف فعاليت‌هاي كمپين بي‌ثبات سازي مي‌شد، برگشت " اين نويسنده غربي در بخش ديگري از مقاله‌اش با اشاره به برنامه‌ريزي قبلي آمريكا براي انقلابي موسوم به انقلاب سبز در ايران مي‌نويسد: ظاهرا " كنت تيمرمن "، مدير اجرايي "بنياد دموكراسي ايران " كه سرويس فارسي زبان شبكه " صداي آمريكا " است، يك روز قبل از انتخابات ايران به مك‌آدامز گفته بود كه "صحبت‌هايي در رابطه با يك انقلاب سبز در تهران در جريان است. " از سوي ديگر مك‌آدامز تصريح كرد كه تيمرمن پيش از اين نوشته بود: "ميليون‌ها دلار طي دهه اخير براي ايجاد انقلاب رنگي شبيه به اوكراين، با آموزش فعالان سياسي ، هزينه شده است. " تيمرمن ادامه داد: "برخي از پول‌ها ظاهرا به دست گروه‌هاي حامي موسوي رسيده است كه روابطي نيز با سازمان‌هاي غيردولتي خارج از ايران داشتند. " اين نويسنده غربي با بيان اين مطلب كه طبيعي است تيمرمن به دليل حضور در بنياد دموكراسي ايران كه براي براندازي دولت ايران تلاش مي‌كند،‌ به درستي از مسايل پشت پرده آگاه باشد، به چگونگي سازمان‌دهي اعتراضات خياباني اخير تهران اشاره كرد و نوشت: بسياري از معترضين ايرني كه شامل جواناني است كه به سبك غربي لباس پوشيده‌اند، پلاكاردهايي را در دست داشتند كه بر روي آنها به انگليسي نوشته شده بود‌ كه يكي از آنها شعار " راي من كجاست؟ " بود. بالتيمور سپس اين سوال را مطرح مي‌كند كه اگر راي دهندگان جوان ايراني كه به خيابان‌ها آمده بودند قصد داشتند كه اعتراضات خود را به دولت ايران بيان كنند، چرا به زبان اين كشور سخن نگفتند؟ اين نويسنده در ادامه با تاكيد بر اين موضوع مهم نوشت: معترضاني كه در بسياري از تصاوير ويديويي يوتيوب و يا مصاحبه‌هاي تلوزيوني شبكه‌هاي آمريكايي سخن مي‌گويند، به خوبي انگليسي صحبت مي‌كنند. وي با ذكر مثالي از جوسازي‌هاي تبليغاتي رسانه‌هاي غربي مي‌نويسد: پس از انتخابات ايران پيامي از طريق يك شبكه اجتماعي اينترنتي به " شوراي ملي ايرانيان آمريكايي " ارسال شد و بلافاصله در رسانه‌هاي آمريكايي منتشر شد كه ادعا مي‌شد از سوي يك ايراني حاضر در تهران ارسال شده است. متن اين پيام بدين شرح بود: "من در تهران هستم، ساعت 3:40 صبح است. من با گذشتن از فيلتر با شما ارتباط برقرار كردم. اينجا شديدا شلوغ شده است. مردم از خانه‌هايشان فرياد مي‌زنند: مرگ بر ديكتاتور، آنها در حال ايجاد يك دولت نظامي هستند. هيچ كس جرات ندارد بيرون برود. هيچ كس موسوي را امروز نديده است. شايعه شده است كه وي دستگير شده است. من ايميلي ندارم اما باز هم با شما ارتباط خواهم گرفت. ما را كمك كنيد. " بالتيمور در ادامه با ترديد در درستي پيام مذكور مي‌نويسد: با دانستن اين نكته كه هر ايراني از تاريخ دراز مداخله آمريكا در امور ايران آگاه است، التماس به يك مخاطب آمريكايي و درخواست كمك، نكته‌اي شك‌برانگيز است. اين تحليل‌گر مسايل سياسي سپس با اشاره به مطالب دروغيني كه در رسانه‌هاي آمريكايي به نقل از ايرانيان منتشر مي‌شد به طرح‌هاي آمريكا براي ايجاد ناامني در ايران اشاره كرده و مي‌نويسد: بر اساس گزارش‌هاي سرويس‌هاي اطلاعاتي، يك گروه تروريستي مرتبط با آمريكا كه در نظر داشت بيست انفجار در تهران انجام دهد كشف شد. اما با اين وجود يك انفجار در نزديكي مرقد بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران رخ داد. بالتيمور در بخش پاياني گزارش خود با اشاره به حمايت‌هاي آمريكا از برخي فعاليت‌هاي اينترنتي ضد ايراني، به سخنان مداخله جويانه اوباما اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: اوباما در روزهاي ابتداي اعتراضات گفت: "اشاره به تاريخچه روابط ايران و آمريكا به منظور نشان دادن مداخله آمريكا در مسئله انتخابات ايران، اقدام سازنده‌اي نيست. " اين نويسنده غربي سپس با مضحك ارزيابي كردن اين ادعاي اوباما مي‌نويسد: با اين تفاصيل آيا منطقي است كه بپذيريم آمريكا در امور ايران مداخله نكرده است؟ آمريكا كشوري است كه مسئول 30 سال تحريم ايران و طراحي عمليات‌هاي پنهان و آشكاري است كه به منظور تضعيف تنها كشوري كه پيروزمندانه در برابر امپرياليسم آمريكا ايستاده، صورت گرفته است. انتهاي پيام
بافتن ِ کمی دروغ + کمی حقیقت، همیشه مساوی است با دروغی شاخدار!!
دروغگو هم دشمن خداست!

یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۸

تقلب و به کارگیری قوه قهر، شیوه های حکومتی امام و شورای نگهبان و اصول گرایان بنیادگرا می باشد. پس آیا می شود با انتخاب سیاست اصلاح طلبی و جستجوی راههای قانونی؟ بر این زورگویان قدرت پرست پیروز گردید؟؟؟.

شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۸


موسوی تبریزی: اقدامات میرحسین در چارچوب قانون است

آیت الله موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در زمان امام خمینی و نخست وزیری موسوی که اکنون دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دبیرکل خانه احزاب است و در انتخابات از موسوی حمایت کرده بود، با روزنامه "جوان" که حامی احمدی نژاد گفت وگویی انجام داده است. متن این گفت وگو به نقل از این روزنامه در ادامه می آید:
- آقاى موسوى تبريزى آيا افراد و گروه ها مى توانند مطالبات خود را از طريق غيرقانونى پيگيرى كنند؟ من اولاً بايد بدانم منظور شما از خلاف قانون چيست، بعداً پاسخ مى گويم. - آقاى موسوى ادعايى دارند كه آن را با برگزارى راهپيمايى و تجمع هواداران پيگيرى مى كنند كه منجر به اغتشاش مى شود آيا اين موضوع را تاييد مى كنيد؟ هيچ كس اغتشاش را تاييد نمى كند آن وقت من تاييد كنم؟ كدام اغتشاش؟ مردم مى آيند حق خود را درخواست مى كنند آيا اين اغتشاش است؟ راهپيمايى ساده اى كه حتى شعار هم نمى دهند، اغتشاش است يا آنها كه مردم را مى زنند، اغتشاش است؟ - الان به هر حال رهبرى، روز جمعه خواستار متوقف شدن تجمعات شدند؟ من كارى به آنها ندارم. از من فقط قانون را بپرسيد، رهبر هر چه گفته خودش مى داند، من قانون را مى گويم. - پس شما بيانيه اخير آقاى موسوى را تاييد مى كنيد؟ بله تاييد مى كنم، براى اينكه مردم بايد حقشان را بگيرند. اين انقلاب هم از همين حرف ها درآمده، شاه هم به اينها مى گفت اغتشاشگر. من جريان ۲۹ بهمن تبريز را مى دانم، جريان ۱۹ دى قم را نيز من ايجاد كردم! وقتى در تبريز مردم بيرون آمدند، شاه، آموزگار و مجلس او گفتند كه اينها از آن طرف مرز آمده اند اينها اغتشاشگرند. - شما خود يك مبارز انقلاب هستيد، رژيم طاغوت را نمى توان با نظام اسلامى مقايسه كرد؟ قطعاً مى شود، رژيم طاغوت مگر آدم نبود؟ رژيم شاه به خاطر اينكه همين حرف ها را مى زد طاغوتى بود، اگر اين حرف ها را نمى زد و حق مردم را مى داد كه طاغوت نبود. فرقى نمى كند هر كس حق مردم را بخورد، طاغوت است. - خب چرا از راه قانونى مطالبه خود را پيگيرى نمى كنند؟ قانون همين است (!)، مردم مى آيند تظاهرات مى كنند و حق خود را مى گيرند. شوراى نگهبان بى طرف نيست، بايد يك افراد بى طرفى را بگذارند تا موضوع را بررسى كنند. - بر فرض ادعاى شما كه مى گوييد شوراى نگهبان بى طرف نيست درست باشد. اما اين شورا اعلام كرده كه حاضر به بازشمارى آرا در حضور نمايندگان نامزدهاست؟ همين مقدارى كه من صحبت كردم، اينها را در روزنامه مى نويسيد يا فقط با من بحث مى كنيد؟ - بله مى نويسم. من مى گويم وقتى شوراى نگهبان از چند ماه پيش بى طرفى خود را نقض كرده، آيا مى تواند حكم باشد؟ امكان ندارد. آن وقت چه كسى حكم مى شود، نماينده نامزدها يا شوراى نگهبان. همين حرف ها را با حضور افراد بى طرف بررسى كنيد و يكى از آنها هم شوراى نگهبان باشد. وقتى شوراى نگهبان برخلاف نص صريح قانون اعلام مى كند كه بازرسى كل كشور نمى تواند در رابطه با انتخابات نظارت كند، چه انتظارى است؟ - آقاى موسوى تبريزى در كدام قانون آمده است كه بازرسى كل كشور مى تواند ناظر انتخابات باشد؟ هم در قانون اساسى و هم درقانون بازرسى كل كشور كه ما خودمان آن را تصويب كرديم. بازرسى كل كشور مى تواند در تمام امور حتى در نهادها و وزارتخانه ها بازرسى كند كه يكى از آن وزارتخانه ها، وزارت كشور است. وزارت كشور كارش اجراى انتخابات است. بازرس مى خواهد بر اجراى انتخابات نظارت كند كه چطور انجام مى شود و هميشه هم بوده است.اما شوراى نگهبان برخلاف حق و قانون مى گويد بازرسى كل كشور نمى تواند نظارت كند و وزارت كشور هم مى گويد كه ما اطلاعات به بازرسى نمى دهيم. مگر سفارت انگليس است كه اطلاعات نمى دهند. - سازمان بازرسى در تخلفات ادارى وزارتخانه مى تواند دخالت كند اما ما در قانون انتخابات جايگاهى براى نظارت بازرسى كل كشور نداريم؟ انتخابات و اجرا كردن، كار وزارت كشور است. بازرسى مى خواهد ببيند، تخلف دارد يا خير؟ من حاضرم با تمام اعضاى شوراى نگهبان مناظره علمى و حقوقى كنم و به آنها بگويم كه سازمان بازرسى مى تواند نظارت كند. - حاج آقا ما قانون داريم، در قانون انتخابات چيزى به نام بازرسى كل كشور وجود ندارد. قانون همين است (!) قانون انتخابات مى گويد، نظارت بر انتخابات بر عهده شوراى نگهبان است. آنها هم مى گويند بازرسى در همه جا مى تواند، نظارت كند. - پس جنابعالى اقدامات و بيانيه آقاى ميرحسين را تاييد مى كنيد؟ بله تاييد مى كنم براى اينكه از حق دفاع مى كند. از حقوق مردم دفاع مى كند. اقدامات آقاى موسوى تا حالا حقوقى و قانونى بوده وقتى مى گويد به شوراى نگهبان اطمينان ندارم خيلى از مردم اين عقيده را دارند! - اما شوراى نگهبان براى بازشمارى آرا با حضور نمايندگان كانديداها اعلام آمادگى كرده است؟ بله گفته اند از هر ده صندوق يك صندوق را بازشمارى مى كنيم. اكنون در حوزه شهررى ۲۰۱ درصد راى دارد. محسن رضايى نيز در شبكه دو اعلام كرد در ۱۷۰ حوزه، حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ درصد راى داشته ايم. - به هر حال ما شهرهاى مهمانپذير نيز داريم. از اين خلاف ها ما هم شنيده ايم؛ مهمانپذير نداريم (!) چطور تا حالا در طول تاريخ انقلاب اينها مهمانپذير نبودند (!) حالا شدند؟

جمعه، تیر ۰۵، ۱۳۸۸


میرحسین در بیانیه شماره هشت خود تاکید کرد؛ آمادگی دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتی خون مردم را بر زمین ریختند

میرحسین موسوی با بیان اینکه از پاسخگویی در برابر اتهامات واهمه ای ندارد، تاکید کرد: آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریب‌گری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند. به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه شماره هشتم مهندس میرحسین موسوی به این شرح است: بسمه تعالی مردم هوشیار و شریف ایران طی روزهای اخیر، صدا و سیما، خبرگزاری های دولتی، برخی روزنامه های دولتی و سایت های اینترنتی وابسته به دولت و روزنامه کیهان، بخش عمده ای از فضای خود را به وارونه جلوه دادن آنچه قبل، حین و پس از برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران رخ داد، اختصاص داده اند. آنها با استفاده از امکاناتی که متعلق به شماست، نه تنها به پنهان ساختن تخلفات و حوادث دلخراشی که در ایام اخیر اتفاق افتاد، می پردازند بلکه مسوولان مستقیم و غیرمستقیم آن را کسی معرفی می کنند که تنها شما را در مسیر احقاق حقی که داشته اید، همراهی کرده است. واقعیتی که آنان بیهوده تلاش می کنند نادیده انگارند آن است که در این انتخابات تقلبی بزرگ اتفاق افتاده و پس از آن، معترضان به این وضعیت به گونه ای غیرانسانی مورد هجوم قرار گرفته و کشته، زخمی و یا بازداشت شده اند. اگر با مسببین جنایت کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 به گونه ای مناسب و قانونی برخورد می شد، امروز شاهد تکرار آن فجایع در ابعادی وسیع تر و وارونه جلوه دادن واقعیت ها به گونه ای جسورانه تر نبودیم. همان ها هستند که هنوز با اتکاء به امکاناتی که متعلق به عموم مردم است در راستای منافع گروهی خود بی پروا به دروغ گویی و پرونده سازی برای دیگران ادامه می دهند و افعالی را که خود عامل آن هستند را به بنده نسبت می دهند. آنان غافلند که موسوی با این ترفندهایی که ماهیت آن برای همه مردم روشن شده است، از صحنه بیرون نمی رود. آنچه در این روزها رخ داد اصل نظام جمهوری اسلامی را که میراث امام بزرگوار و شهدای گرانقدرمان است هدف قرار داده و این چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذاشت و با طرح اتهاماتی اینگونه و تهدید به محاکمه از آن صرف نظر نمود. من نه تنها از پاسخگویی در برابر این اتهامات واهمه ای ندارم بلکه آمادگی دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتی در کنار مسببان اصلی اغتشاشات اخیر قرار گرفتند و خون مردم را بر زمین ریختند و اکنون کوشش می کنند، صحنه هایی را که صدها شاهد و ده ها تصویر آن را گواهی می دهند به گونه ای دیگر جلوه دهند؛ آماده ام تا نشان دهم چگونه کسانی که عملشان در راستای ایجاد هرج و مرج در کشور، تضعیف نظام و منافع بیگانگان است، تلاش نمودند به بهانه تخریب‌گری های عناصری نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگری و وابسته به بیگانه معرفی کنند؛ ولی حاضر نیستم به خاطر مصالح شخصی و هراس از اینگونه تهدیدها از ایستادگی در سایه شجره سبز استیفای حقوق ملت ایران که امروز به خون به ناحق ریخته شده جوانان این کشور آبیاری شده است، لحظه ای صرف‌نظر نمایم. از مجموع آرای ریخته شده در صندوق ها تنها یک رأی متعلق به من است و شما به خوبی می دانید که مشکل آنها با میلیون ها رأیی است که جوابی برای سرنوشت آنها ندارند. باز هم از عموم ملت شریف ایران متواضعانه درخواست می کنم با حفظ آرامش و پرهیز از ایجاد تنش، در دام بدخواهان که کوشش می کنند این حرکت گسترده اجتماعی را شورش و اغتشاش و وابسته به بیگانه قلمداد کنند، نیفتند و با زیرکی و هوشیاری که ویژگی ممتاز شماست این توطئه ها را مهار نمایند. تداوم اعتراض در چارچوب قانون و با رعایت اصول و مبانی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی، راهبرد اصلی است که ضامن تداوم و دسترسی به اهداف شماست. دشمن خارجی با همراهی یاران جاهل و طماع خود در داخل بر آنست که مطالبات این حرکت عظیم خودجوش را به خوارج بیرون از نظام نسبت دهد و حتی الله اکبرهای از دل برآمده شما را چون قرآن های سر نیزه معرفی کند. بر ماست که با رفتار و گفتار خود این توطئه شوم را خنثی نماییم. برادر و خدمتگزار شما - میرحسین موسوی چهارم تیر 1388

پنجشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۸

ایران: سرکوب خشونت آمیز معترضان گسترده می شود
نیروهای امنیتی به صورت خودسربه کشتاردست می زنند، اتهام های ساختگی مهیا می کنند: دادستان بدنام مسوول تحقیقات است
چهار شنبه ۳ تير ۱۳۸۸ - ۲۴ ژوين ۲۰۰۹


(نیویورک، ۲۳ ژوپن ۲۰۰۹)- سازمان دیده بان حقوق بشر امروز گزارش داد که سعیدمرتضوی، دادستان بدنام ایرانی در اثنای سرکوب فزآینده وگسترده امنیتی در ایران که بعد از انتخابات سوال برانگیز دوازدهم ژوئن آغاز شد، مسوول تحقیقات از رهبران و مقامات حزبی اصلاح طلبان است.مرتضوی که نام او درپرونده های شکنجه، بازداشت های غیرقانونی و اخذ اعترافات اجباری بارها آمده است، طی هفته گذشته هنگامی که نیروهای قدرتمند امنیتی ایران به سرکوب تجمعات بعد از انتخابات انتخابات اقدام کردند، باردیگر نقش خود را آشکار کرد.سارالی ویتسون مدیربخش خاورمیانه وشمال آفریقای سازمان دیده بان حقوق بشر درهمین زمینه گفت: ایران در معرض سرکوب خودسرانه معترضانی است که هم اکنون جانشان را برسر راه گذاشته و به دستگیری بیش از هزار نفر انجامیده است. نقش سعیدمرتضوی در این سرکوب ها نشان می دهد که مقامات ایرانی خود را برای ارایه اتهامات ساختگی علیه مخالفان خود آماده می کنند.پس از آن که آیت الله علی خامنه ای رهبرایران در خطبه های نماز جمعه روز ۱۹ ژوئن طی اقدامی غیرمصالحهجویانه دستور داد اعتراضات به نتایج سوال برانگیز انتخابات ریاست جمهوری باید پایان بپذیرد و اینکه در صورت بروز هرگونه خشونتی این رهبران اصلاح طلب هستند که سرزنش خواهند شد، ماموران امنیتی ایران سرکوب گسترده ای را برعلیه تجمعات عمومی که از بیستم ژوئیه شروع شده بود، آغاز کردند.تعداد خیره کننده ای از نیرهای مخصوص پلیس ضدشورش، سپاه پاسداران و اعضای گروه شبه نظامی بسیج به سراسر پایتخت و دیگر شهرهای کشور گسیل شدند تا از تجمع کردن معترضان جلوگیری کردند. آنان تلاش تجمع کنندگان برای گسترده تر کرده دامنه اعتراضات خود را به صورت خشونت آمیز پاسخ گفتند.درنتیجه درگیریهای بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان غیرمسلح، شاهدان عینی گفتند که نیروهای امنیتی از سلاح هایی مانند گاز آشک آور و گلوله های ساچمه ای به منظور متفرق کردن مردم استفاده کردند. حداقل ده تن براثر این درگیری ها در روز بیستم ژوئن کشته شدند و حداقل یک صد تن نیز زخمی شده اند.درمیان کشته شدگان نداآقاسلطان دختر جوان بیست وهفت ساله و دانشجوی فلسفه دیده می شود که هنگامی که در خیابان کارگر به تماشای تظاهرات مشغول بود با شلیک گلوله ای به سینه اش به قتل رسید. بر اساس گفته های اعضای خانواده وشاهدان عینی در هنگام شلیک گلوله او جزو تظاهرات کنندگان نبود بلکه با ماشین شخصی خود درحالی که راهی میدان آزادی بود در چندکیلومتری مقصد در میان ترافیک معطل می شود، ماشین خود را متوقف می کند واز آن خارج می شود. چندین شاهد بیان کرده اند که در نقطه ای که او مورد اصابت گلوله قرار گرفت هیچ درگیری بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی وجود نداشت.ویدئوی مرگ آقاسلطان توسط یک تلفن همراه گرفته شد و درسراسرجهان پخش گردید. با جلوگیری از تحقیقات در این زمینه مقامات ایرانی از خانواده وی خواستند که به سرعت او را دفن کنند وخانواده او را همچنین از برگزاری مراسم ختم برحذر داشتند.خشونت ها در روز بیست و دوم ژوئن نیز ادامه یافت زمانی که نیروهای ضدشورش و نیروهای شبه نظامی بسیجی که بسیاری از آنها موتورسیلکت می راندند مانع از تجمع معترضان در میدان هفت تیر و دیگر مناطق تهران شدند. شاهدان عینی از دستگیری های دیگر در این منطقه خبرداده اند.سازمان دیده بان حقوق بشرامروز اعلام کرد که کشتن معترضان غیرمسلح باید به سرعت و توسط گروهها و افرادی مستقل مورد تحقیق قرار گیرد و کسانی که مسوول مرگ کشته شدگان هستند، ازجمله کسانی که دستورها را داده اند، باید مورد شناسایی قرار گرفته وتحت تعقیب قانونی قرار گیرند.سارالی ویتسون درهمین زمینه گفت: جمهوری اسلامی ایران به جای اینکه خود را در خصوص آنچه که در خیابان های تهران در روز بیستم ژوئن رخ داد پاک کند، به شدت مشغول است تا از مسوولیتی که نیروهای امنیتی برای کشتن معترضان داشتند شانه خالی کنند. این بسیار روشن است که رهبرایران پیام قوی ای به نیروهای امنیتی فرستاده که صرف نظر از سطح خشونتی که اعمال می کنند به اعتراضات خاتمه بدهند.نیروهای امنیتی همچنین دامنه دستگیری های مخالفان سیاسی خود را درسراسر کشور گسترده کردند. براساس اعلام رسانه های دولتی حداقل ۴۵۷ تظاهرکننده در جریان خشونت های روز شنبه ۲۰ ژوئن در تهران دستگیر شدند اما شمار افراد دستگیر شده در سراسر کشور براساس یافته های فعالان اجتماعی منتقد دولت به چندین هزارتن می رسد.سازمان دیده بان حقوق بشر مطلع شده است که علاوه بر دستگیری هایی که در جریان تظاهرات صورت گرفته است، ماموران امنیتی به دستگیری سیاستمداران مطرح اصلاح طلب و نیز روحانیون ، رهبران دانشجویی، روزنامه نگاران ملی و محلی، مقامات حزبی اصلاح طلب، وکلای حقوق بشر، فعالان اجتماعی و وب لاگ نویسان درتهران و شهرهای دیگر ادامه داده اند.سازمان دیده بان حقوق بشر با بستگان سه تن از افرادی که پس از انتخابات سوال برانگیز دوازدهم ژوئن دستگیر شده اند صحبت کرده است. آنها تایید کردند که تحقیقات صورت گرفته از این افراد توسط مرتضوی دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران هدایت می شود. سازمان دیده بان حقوق بشر پیش از این تحقیقاتی را در خصوص نقش مرتضوی در بازداشت های غیر قانونی، شکنجه واخذ اعتراف های اجباری به انجام رسانده است. در آوریل سال ۲۰۰۰، مرتضوی که آن زمان قاضی دادگاه عمومی شعبه ۱۴۱۰ بود، با دستور بستن بیش از ۱۰۰ روزنامه ومجله، هدایتگر سرکوب به منظور ساکت کردن مخالفان درایران بود.در ماه ژوپن سال ۲۰۰۳، زهرا کاظمی روزنامه نگار-عکاس ایرانی- کانادایی هنگامی که در بازداشت قوه قضاییه وماموران امنیتی تحت نظر مرتضوی بود درگذشت. وکلای خانواده وی اظهار داشته اند که روی بدن او آثار شکنجه از جمله جراحت هایی در سر وی دیده می شود و همچنین اینکه مرتضوی به صورت مستقیم در بازجویی از وی دخالت داشته است.درسال ۲۰۰۴، مرتضوی بازداشت خودسرانه بیش از ۲۰ وب لاگ نویس و روزنامه نگار را سازمان دهی کرد و آنان را در زندان های مخفی نگهداشت. تحقیق سازمان دیده بان حقوق بشر این نکته را مطرح می کند که مرتضوی در آزار واذیت زندانیان از جمله نگهداشتن آنها در سلول های انفرادی برای مدت زیاد و وادار کردن آنها برای امضای اعترافات اجباری دست داشته است.این اعترافات اجباری بعدا درمقابل دوربین های تلویزیونی نیز تکرار شد. به گفته سارالی ویتسون نقش مرتضوی در سرکوب های های تهران باید زنگ های خطر را برای کسانی که با سابقه وی آشنا هستند به صدا در بیاورد .براساس گفته های بستگان افرادی که با دیده بان حقوق بشر صحبت کرده اند، بسیاری از بازداشت شدگان درزندانهای انفرادی هستند بودن اینکه به خانواده و یا وکلای خود دسترسی داشته باشد و بدون اینکه اتهام مشخصی علیه آنها اقامه شده باشد. موضوعی که در نقض آشکار قوانین بین المللی حقوق بشری است که ایران نیز تابع آن است.بستگان زندانیان یاد شده همچنین گفته اند که حداقل ارتباطی که بین زندانیان و خانواده های خود از زندان اوین وجود داشته نیز کاملا قطع شده است. اصول بازداشت تدوین شده توسط سازمان ملل مقرر میدارد که هر کسی که زندانی می شود باید توسط خانواده های خود از دستگیری ومحل بازداشت مطلع شود وحق ارتباط با وکیل خود را داشته باشد.فرزند یکی از افراد اصلاح طلب زندانی به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت:بازداشت ضربتی افراد سرشناس اصلاح طلب به خصوص اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نشان می دهد که این دستگیریها پیش از انتخابات طراحی شده بود و مقامات رسمی از شلوغیهای بعد از انتخابات به عنوان بهانه استفاده کردند تا به این بازداشت ها دست بزنند. ما عمیقا نگران هستیم که مقامات مسوول آنها را به نوشتن اعترافنامه های اجباری مبنی بر اینکه در تظاهرات های اخیر نقش داشته اند وادار کرده و برای این منظور تحت فشار بگذارند.بسیاری از افراد دستگیر شده استراتژیست ها و اعضای کمپین انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب ریاست جمهوری بوده اند. سازمان دیده بان حقوق بشر از دستگیری یکی از این افراد مطلع شد به نام امیرحسین شمشادی از افراد بانفوذ ستاد جوانان میرحسین موسوی درتهران. او از آن زمان در زندان به سر برده است. براساس گفته های پدر او از هشت روز قبل وی هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است: ما نمی دانیم او کجاست. کسی به تقاضاهای ما پاسخ نمی دهد، وقتی که او را دستگیر کردند یک برگه دستور بازداشت نشانمان دادند اما نگفتند که جرم وی چه بوده است. من به زندانهای متعددی سر زده ام اما هیچ کجا او را پیدا نکرده ام.همسر یکی از شخصیت های موثر اصلاح طلب که در روز ۱۳ ژوئن دستگیر شد به دیده بان حقوق بشر گفت که طی این مدت از اینکه با همسرش صحبت کند محروم بوده است و وکیل او نیز قادر نبوده است که با وی دیدار کند. او به دیده بان حقوق بشر توضیح داد که او نگران است که همسرش برای قبول کردن اتهامات واهی تحت فشار قرار گیرد.

Thu / 25 06 2009 / 6:21
پيام آيت الله العظمی منتظری در اعتراض به عملكرد نامناسب مسئولان و سركوب مردم
‏ ‏‏ ‏بسم الله الرحمن الرحيم ‏ ‏(الملك يبقی مع الكفر و لا يبقی مع الظلم )‏ ‏‏ ‏ملت بزرگوار و فهيم ايران ‏ ‏سلام و تحيت به پيشگاه شما مردم غيور و فداكار، كه يك بار ديگر همچون‏ ‏گذشته‌های پر افتخارتان در صحنه سياسی و اجتماعی كشور، رشادت و‏ ‏بلوغ فكری خويش را به اثبات رسانديد و برای احقاق حقوق از دست‏ ‏رفته خود، صبورانه سختی‌ها را تحمل نموديد; ولی مسئولين امور با آن كه به‏ ‏يقين می‎دانند كه همه منصب و مقامشان ثمره جانفشانی‌ها و از‏ ‏خود گذشتگی‌های شما ملت عزيز و بزرگوار است ، با كمال تأسف در برابر‏ ‏خواسته به حق شما مردم عزيز روشهايی اتخاذ نموده و به اعمالی دست زدند‏ ‏كه در باور هيچ انسان منصفی نمی گنجد.‏ ‏اينجانب كه در حد توان خويش ، در مبارزات عليه رژيم گذشته و برقراری‏ ‏جمهوری اسلامی نقش داشته‌ام ، ضمن اظهار تأسف و ناراحتی از اين‏ ‏برخوردها و رفتارهای چند روز گذشته ، در برابر مردم احساس شرمندگی‏ ‏می‎نمايم و صراحتا اعلام می‎دارم كه اسلام عزيز و سيره نبوی و منش‏ ‏علوی با رفتار حاكمان فعلی تفاوتی آشكار دارد. اين برخوردها و سياستها‏ ‏كه زير لوای حاكميت دينی انجام می‎شود به يقين موجب بدبينی اقشار‏ ‏وسيعی از مردم به اصل اسلام و حاكميت دينی خواهد شد و زحمات‏ ‏ارزشمند علمای اسلام را از بين خواهد برد.‏ ‏در كشور و نظامی كه به اسلاميت و شيعه بودن خويش می‎بالد چگونه در‏ ‏منظر و مرآی جهانيان و پس از گذشت فقط سی سال از پيروزی انقلاب و‏ ‏در حالی كه هنوز توده‌های مردم صحنه‌های پايانی رژيم گذشته را به ياد‏ ‏دارند، تهران و برخی شهرهای بزرگ ديگر را به يك پادگان بزرگ تبديل‏ ‏كرده‌اند و با سياستهای غلط خود برادران نظامی و انتظامی را در مقابل‏ ‏مردم قرار داده‌اند و با راه انداختن مأموران لباس شخصی كه خاطره ‏ ‏چماقداران شاه را در اذهان تداعی می‎كند، ناجوانمردانه به جان جوانان و‏ ‏مردان و زنان اين مرز و بوم تاخته و آنها را به خاك و خون می‎كشند. با‏ ‏انحصاری نمودن تمامی امكانات رسانه‌ای و تبليغاتی، روشنفكران و‏ ‏فرهيختگان و دانشجويان كه همگی چشم و چراغ و فرزندان اين ملت‌اند را‏ ‏وابسته به اجانب می‎خوانند و هر روز به بهانه ای واهی آنها را دستگير و‏ ‏زندانی می‎نمايند. اينان سرمايه‌های اين مملكت‌اند. چرا آمار فرار مغزها از‏ ‏كشور تا اين ميزان بالاست؟‏ ‏آيا اين گونه برخورد با مسائل موجب وهن اسلام و تشيع نمی‌شود؟! آيا‏ ‏روش و سيره پيامبر(ص) و حضرت علی (ع) كه ما افتخار پيروی از آنان را‏ ‏داريم همين گونه بوده است ؟! رسول بزرگوار اسلام (ص) و امير مومنان (ع)‏ ‏هيچ گاه مخالفان خود را دشنام نداده و به آنان تهمت نزدند، آنان را با شمشير‏ ‏ساكت ننموده و سياست ناپسند و نابخردانه خودی و غير خودی را در‏ ‏مورد مسلمين پياده ننمودند. اينكه عده ای نسبت به حكومت خودی بوده‏ ‏و بتوانند دست به هر جنايتی بزنند، به خوابگاه دانشجويان حمله نموده و آنها‏ ‏را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پايين پرتاب كنند،‏ ‏قتل‌های زنجيره ای را انجام دهند و فرهيختگان اين ملت را وحشيانه ترور‏ ‏نمايند و از مجازات مصون باشند، با هيچ دين و آئينی سازگار نيست ;‏ ‏خصوصا با شريعت مقدس اسلام كه پيغمبر آن (رحمة للعالمين) است و‏ ‏جانشين بر حق او به خاطر درآوردن خلخال از پای زن يهوديه می‎فرمايد:‏ ‏اگر كسی از اين غصه بميرد بر او ملامتی نيست .‏اينجانب برای كليه شهدا مخصوصا شهيدان چند روز گذشته علو درجات ، و‏ ‏برای بازماندگان غمديده آنان صبر جميل و اجر جزيل از خداوند متعال‏ ‏خواهانم .‏ ‏توصيه من به ملت عزيز و بزرگوار ايران آن است كه در كمال متانت و‏ ‏آرامش با آگاهی كامل خواسته‌های منطقی و بر حق خويش را پيگيری‏ ‏نمايند.‏ ‏به مسئولين و سردمداران حكومتی سفارش می‎كنم كه با برخوردهای تند و‏ ‏غير عقلايی بيش از اين موجب بی اعتمادی ملت به آنان و جدايی مردم از‏ ‏نظام نگردند و با دست برداشتن از لجاجت و اظهارات و عقايد اشتباه و‏ ‏تنگ نظری ، بين خود و مردم تفرقه ايجاد نكنند و نسبت به اشتباهات‏ ‏انجام شده از مردم عذرخواهی نمايند، و با تشكيل هيأتی بی طرف و دارای‏ ‏اختيارات تام ، انتخابات اخير را به سرانجامی قابل قبول برسانند، و باور‏ ‏داشته باشند كه مقامات دنيوی پايدار نبوده و ارزشی ندارد و آيه شريفه ‏ (تلك الايام نداولها بين الناس) را آويزه گوش كنند. اگر مردم شريف‏ ‏امروز خواسته‌های به حق خود را در اجتماعات آرام مطرح نكنند و‏ ‏مظلومانه سركوب شوند، عقده‌هايی شكل خواهد گرفت كه ممكن است‏ ‏بنيان هر حكومتی را هر چند مقتدر باشد بركند.‏ ‏در پايان حقيقت مرگ و قيامت را به خود و همگی افراد گوشزد نموده و از‏ ‏خداوند متعال می‎خواهم كه توفيق ايمان و باور به ( انا لله و انا اليه‏ ‏راجعون ) را به همه ما عنايت بفرمايد. آمين رب العالمين .‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .‏
‏۳ تير ماه ۱۳۸۸‏ ‏حسينعلی منتظری

چهارشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۸

چتم هواس مؤسسه ایست پراعتبار که نتایج ارا ئه شده تحقیقات آن در مورد مسائل گوناگون بارها در آژانس های خبری جمهوری اسلامی ایران منعکس شده است. مطالعه خلاصه شده آن مسائلی را مطرح میکند که بطور واضحی نشان میدهد که حقوق ملت ایران چه لر وچه تهرانی ، خوزستانی ویا آذربایجانی زیر پا گذاشته شده.
تحقیقات دانشگاه کلمبیا که آقای احمدی نژاد در آن سخنرانی کرده اند از طریق دیگری ولی کاملاً علمی ثابت کرده است که: تمام اين موارد به وقوع يک تقلب بزرگ و سازمان‌يافته اشاره دارند و بسياری از صاحبنظران احتمال می دهند که نتايج آرا به شکل پنهانی توسط وزارت کشور دستکاری شده است. البته علاوه بر شواهد مطرح شده ما می توانيم بر اساس جمع‌بندی و تحليل سيستماتيک از ارقام وجود تقلب را ثابت کنيمبالای صد در صد آراء در استانهای یزد و مازندران و 90 در صد به بالا در چندین استان دیگر نه از نظر تاریخی ونه از نظر آماری ممکن است و باعث بر محالات شده بگونه ای که آقای احمدی نژاد حتی آرای اصلاح طلبان را هم بدست آورده اند. این در زمانی ایست که وزارت کشور و شورای نگهبان اعلام کردند که بیش از سه میلیون رأی اضافه وجود دارد ولی شورای نگهبان و رهبری با وجود چنین اهمالکاری هنگفتی ، از نظر قضائی اثر جرمی که واضح است و قطعاً نشانه به ساختن و و پرداختن بیشتر میدهد مثل همیشه دلیل میآورد که لزومی به ابطال نیست بمانند اینکه بگویند دزد را گرفته ایم میدانیم دزد است ، ولی دلیلی به محاکمه دزد نیست.ملتی میگویند ما به عنوان اصلاح طلب و طرفداران اصلاح طلبان یا در مخالفت با آقای احمدی نژاد به ایشان رأی نداده ایم ، کارشناسان ایرانی و خارجی همه میگویند آرای ایشان ممکن نیست. زمانی که یک سازمانی و یا شورائی حقوقی به مانند شورای نگهبان نادرستی در یک حرکت و حقوق ملی میبیند آثار جرم را باید دلیل بداند و انحلال انتخابات را اعلام کند و یا حداقل تحقیقات حقوقی گسترده ای را شروع کند . آیا بیشتراز سه میلیون رأی اضافی کافی نیست . ولی از شورای نگهبان انتظار داشتن ،در شرایطی که خود را گذاشته اند، بمانند انتظار عدالت از شریک جرم است. آقایان که فقیه وحقوقدان هستند می دانند بی عدالتی چه نتایج وخیمی به بار خواهد داشتحفظ حقوق اولیه یک ملت باعث برحفاظت در ثروت ملی و اموال عمومی و مملکتی میشودکه بر اساس قانون اداره میشود. چوب بی قانونی گریبان دولتی را میگرد که در ادعا با فساد، گسترده ترین فساد اداری را در تاریخ ایران نوین را باعث شده. ما نه بره هستیم نه مقلد از حضور حق منبع حقیقت مطلق، جانمان امکان به سرور وسروش یافته است. ممکن نیست به این حکومت اجازه بدهیم حقوق ما را اینچنین ضایع کند. جان از اوست حق از اوست از او آمده ایم وبه او رجوع خواهیم کرد .انا لله و انا اليه راجعون. بار دیگر مسئولین امر را به هوشمندی دعوت میکنم.ما نه خیال انقلاب داریم و نه خیال مبارزه مسلحانه. چرا میگذارید برای حفظ مدیر نالایقی مثل آقای احمد نژاد کار به اینجا بکشد. چرا در واقیعت فرزندان نزدیک به انقلاب و امتحان پس داده شک دارید . بر کدامین پایه خواهید ایستاد که مافیای قدرت و فرصت طلب آقای احمدی نژاد آنرا به لجن نکشاند .. هم وطنان گرامی صدای ندا بمانند موجی الهی سراسر گیتی را در بر گرفته است. بگذارید حیات معصوم و فرشته وارش در ما ریشه های ایستادگی و اتحاد را جاودانه بگونه ای بدمد که حکومت حس کند ما هرگز ، لحظه ای از حق خود نخواهیم ،فرزانه و پرخرد بی باکیم ، روحمان جاودانه راهمان عشاقانه و در کنار استقامت قهرمانانه سید موسوی با هوشمندی وحرکتی مسالمت آمیز فصل دیگری را در تاریخ آزادی طلبی کشورمان بازخواهیم کرد.درود بر شما برگزیدگان پر افتخار ملت ایران
خلاصه گزارش چتم هاوس

چتم هاوس، موسسه غیر وابسته امور بین الملل بریتانیا در گزارشی به تحلیل نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بر مبنای آمار اعلام شده از سوی وزارت کشور پرداخته است.
این گزارش به سرپرستی علی انصاری، مدیر مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه سنت اندروز و با همکاری دانیل برمن و توماس رینتول از همین مرکز تهیه شده است.
این گزارش بر مبنای آمار استان به استان اعلام شده وزارت کشور در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری و آمار رسمی مرکز آمار ایران در سال 2006 تهیه شده است.
گزارش این موسسه تحقیقاتی بریتانیا می گوید که در دو استان مازندران و یزد که از آنها به عنوان دو استان محافظه کار یاد کرده، درصد مشارکت مردم بیش از صد درصد گزارش شده است.
در سطح استانی نیز هیچ ارتباطی میان افزایش مشارکت با چرخش آرا به سوی محمود احمدی نژاد دیده نمی شود که این مساله، تصور موجود مبنی بر پیروزی آقای احمدی نژاد با حضور گسترده اکثریت خاموش محافظه کار را با چالش مواجه می کند.
طبق این گزارش، در یک سوم استان ها، نتایج رسمی اعلام شده نیازمند آن است که آقای احمدی نژاد نه تنها آرا تمام محافظه کاران دور قبل، بلکه آرا میانه روها و تمام رای دهندگان جدید را علاوه بر 44 درصد آرا رای دهندگان اصلاح طلبان را به دست آورده باشد.
این گزارش می گوید در سال 2005، به مانند سال 2001 و سال 1997 کاندیداهای محافظه کار و به خصوص محمود احمدی نژاد آشکارا در مناطق روستایی فاقد محبوبیت بود. این که نواحی روستایی همواره به محافظه کاران رای می دهند، یک توهم است. این ادعا که امسال هم آقای احمدی نژاد بیشتر آرای مناطق روستایی را از آن خود کرد، بر خلاف این داده ها است.
بی نظمی ها در میزان مشارکت آرا
در دو استان میزان مشارکت فراتر از صد درصد است و در چهار استان نیز این میزان بالای نود درصد گزارش شده است. هیچ ارتباطی میان افزایش تعداد شرکت کنندگان و چرخش آرا به سمت آقای احمدی نژاد دیده نمی شود.
در سال 2005 و در انتخابات آن دوره، شکافی میان میزان مشارکت دیده می شد. در هفت استان ایران میزان مشارکت زیر شصت درصد و در ده استان بالای هفتاد درصد بود. در سال 2009 تنها دو استان زیر زیر هفتاد درصد است و 24 استان دیگر بالای هشتاد درصد گزارش شد. با این آمار تفاوت های منطقه ای در میزان مشارکت دیگر دیده نمی شود.
طبق گزاش چتم هاوس، ارتباط چشمگیری میان افزایش مشارکت مردم در انتخابات در یک استان و چرخش آرا به سمت آقای احمدی نژاد دیده نمی شود. فقدان این ارتباط باعث می شود تا این استدلال که آرا اکثریت محافظه کاران خاموش باعث پیروزی محمود احمدی نژاد شده، با مشکل رو به رو شود.
این گزارش می گوید در مورد آمار اعلام شده نیز نگرانی هایی وجود دارد. در دو استان یزد و مازندران، نتایج اعلام شده نشان می دهد که آرا به صندوق ریخته شده در روز انتخابات، بیشتر از میزان واجدان شرایط است و در چهار استان میزان مشارکت بیش از نود درصد است.
این گزارش می افزاید در کشوری که استفاده از رای مردگان مرسوم است، استفاده از شناسنامه متوفیان برای ریختن رای بیشتر به صندوق ها به صورت گسترده در جریان است. این امر مشکل ساز است اما غیر منتظره نیست. چنین مشکلی با احمدی نژاد شروع نشده است.
رای احمدی نژاد از کجا آمد؟
گزارش چتم هاوس می گوید طبق آمار رسمی اعلام شده، آقای احمدی نژاد در این انتخابات سیزده میلیون رای بیشتر از دوره پیش به دست آورده است.
با فرض اینکه او توانسته تمامی 11.5 میلیون رای سال 2005 خود را نگه دارد، این سیزده میلیون رای اضافی از سه منبع می تواند به دست آید.
حدود 10.6 میلیون شهروندی که در سال 2005 رای ندادند اما در این انتخابات شرکت کردند.
6.2 میلیون نفری که در انتخابات دور پیش به رفسنجانی رای دادند.
10.4 میلیون نفری که در دور پیشین انتخابات به نامزدهای اصلاح طلب رای دادند.
برای اینکه این آمار اعلام شده درست باشد، آقای احمدی نژاد باید تمام رای دهندگان جدید را به خود جذب می کرد، آرای هاشمی رفسنجانی را به خود اختصاص می داد و 44 درصد آرا رای دهندگان به اصلاح طلبان در دوره پیش را از آن خود می کرد.
طبق گزارش چتم هاوس، این نکته حائز اهمیت است که در برخی از استان ها، مهدی کروبی، روحانی اصلاح طلب در سال 2005 رای بالایی به دست آورد و آمار اعلام شده دولتی حاکی از آن است که حامیان دور پیشین او این بار به او یا آنگونه که انتظار می رفت به میرحسین موسوی رای نداده اند و به آقای احمدی نژاد متمایل شده اند.
برای بسیاری از اصلاح طلبان این وضعیت غیر محتمل است. مهدی کروبی یک اصلاح طلب شناخته شده و معروف است و دیدگاههایی بر خلاف آقای احمدی نژاد در مسایل سیاسی، فرهنگی، آزادی ها، مدیرین اقتصادی و سیاست خارجی دارد.
آیا مناطق روستایی نشین از احمدی نژاد حمایت می کنند؟
اگرچه بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که قبل و پس از انتخابات اخیر آقای احمدی نژاد در مناطق روستایی محبوب و پرطرفدار بوده اما آمار انتخابات سال 2005 این امر را نشان نمی دهد. بلکه آمار انتخابات دور پیش نشان می دهد که آقای احمدی نژاد رای خود را در آن سال عمدتا از مناطق شهری و حومه شهری به دست آورد.
طبق گزارش چتم هاوس، آمار نشان می دهد که بر خلاف آنچه رسانه های غربی می گویند روستانشینان، هوادار محمود احمدی نژاد نیستند. بسیاری از جمعیت روستایی ایران ترکیبی از اقلیت های قومی است. لرها، بلوچ ها، کردها و اعراب از جمله این اقوام هستند.
این قومیت های ایرانی یا معمولا به نفع نامزدهای اصلاح طلب رای داده و یا به فردی از قوم خود رای داده اند. رای آنها در انتخاب خاتمی در سال 1997 و 2001 مهم بود و در سال 2005 نیز عمدتا به مهدی کروبی و مصطفی معین رای دادند.
این گزارش می افزاید در این حال آمار سال 2009 نشاندهنده تغییر ناگهانی در این مساله است. این آمار نشان می دهد که آرا مهدی کروبی که در نواحی قومی پرطرفدار است از میان رفته و حتی در لرستان، زادگاه او آرا او از 440247 در سال 2005 به 44036 در سال 2009 رسیده است و 50.9 درصد آرا به سمت آقای احمدی نژاد چرخش یافته است و او 47.5 درصد آرا اصلاح طلبان در دور پیش را به خود اختصاص داده است.
Complete Report in EnglishPress Briefing: Iran's Election Turmoil Main Press Briefing: Iran's Election Turmoil Vido
خلاصه نتیجه تحقیقات دانشگاه کلمبیا.
آمار و روانشناسی؛ یک تحقیق علمی در بررسی «تقلب» در انتخابات ایران
برند ببر و الکساندر ساکو، دانشجویان مقطع دکترا در رشته علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده نتیجه یک تحقیق ریاضی را در مورد انتخابات ایران منتشر کرده‌اند. این تحقیق که در بسیاری از رسانه‌های غربی بازتاب پیدا کرد با روشی تحلیلی، نگاهی به آمار و نیز روان‌شناسی به مواردی اشاره می‌کند که می‌تواند دلیلی برای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران باشد. این مقاله تحلیلی با اتکا بر دو روش آزموده شده، نتایج انتخابات ایران را بررسی می‌کند و احتمال خطا در آن تقریبا نیم درصد است:از زمان اعلام پيروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات رياست جمهوری ايران اتهام ها در مورد تقلب بزرگ در رای گيری رو به افزايش بوده است. برخلاف نظرسنجی و پيش بينی ها او در شهرهای بزرگ از جمله تهران نيز که محبوبيت چندانی ندارد به پيروزی رسيد. حتی در تبريز و آذربايجان شرقی نيز که استان زادگاه ميرحسين موسوی است رای بالاتری به دست آورد.از موارد ديگرسوءظن به آرای ناچيز مهدی کروبی در زادگاه اش استان لرستان اشاره می شود. رای نامزد محافظه کاران در انتخابات سال ۲۰۰۵ در اين استان بسيار اندک بود ولی اين بار آقای احمدی نژاد حدود ۷۱ در صد آرا را در اين استان به دست آورده است. نکته مشکوک ديگر اين است که باوجود ترکيب متنوع آرا در استان های مختلف اين بار درصد رای محمود احمدی نژاد در تمام استان ها يکسان است. تمام اين موارد به وقوع يک تقلب بزرگ و سازمان‌يافته اشاره دارند و بسياری از صاحبنظران احتمال می دهند که نتايج آرا به شکل پنهانی توسط وزارت کشور دستکاری شده است. البته علاوه بر شواهد مطرح شده ما می توانيم بر اساس جمع‌بندی و تحليل سيستماتيک از ارقام وجود تقلب را ثابت کنيم.محور اول در اين سيستم تحليل ارقام مربوط به نتيجه اعلام شده در رای گيری است، شامل تعداد آرا هر نامزد در هر استان و به خصوص دو رقم آخر در هريک از اين اعداد است. به عنوان مثال اگر آقای کروبی در استان اصفهان ۱۴۵۷۹ رای به دست آورده ما در اين بررسی عددی فقط روی دو رقم آخر که ۷ و ۹ است تمرکز می کنيم. اين ممکن است کمی عجيب به نظر آيد چون معمولا دو رقم آخر در يک عدد چندين ده هزاری اهميت چندانی ندارد. اما نکته مهم اين است که در يک رای گيری قاعدتا شمار آرا هر حوزه و يا استان می بايست به ارقام متفاوتی ختم شود، مثلا ۱ يا ۲ ، ۳ ، يا هر عدد محتمل ديگر. به اين ترتيب اگر در يک انتخابات شمار آرا اکثر حوزه ها و استان ها به عدد ۵ ختم شود شک زيادی را در مورد تقلب بر می انگيزد.اما چرا رقم های تقلبی يا ساختگی هميشه متفاوت و عجيب هستند؟ دليل آن اين است که انسانها در جعل ارقام ناشيانه رفتار می کنند. در تحقيقات روانشناسی رفتاری ثابت شده که هر گاه از کسی بخواهيم که ارقامی را به طور نامنظم خلق کند هميشه از برخی اعداد بيشتر از اعداد ديگراستفاده خواهد کرد.با استفاده از اين سيستم چه نتيجه ای می توان از آرا در انتخابات ايران گرفت؟ در آمار رسمی که وزارت کشور ايران منتشر کرده است ميزان رای هريک ازچهار نامزد در ۲۹ استان اعلام شده که در مجموع می شود ۱۱۶ عدد. اين ۱۱۶ عدد بسيار مشکوک به نظر می آيند. در بسياری از موارد رقم آخر اين اعداد ۷ است در حالی‌که تعداد بسيار کمی عدد ۵ در رقم آخر ديده می شود. قاعدتا هر يک از اعداد ۰ تا ۹ بايد در رقم پايانی حدود ده درصد از شمار آرا پديدار شوند. در حاليکه آمار رسمی نشان می دهد که عدد ۷ رقم آخر ۱۷ درصد از اين ارقام است در حاليکه عدد ۵ فقط در ۴ درصد از آمارها رقم آخراست. احتمال بروز يک چنين تفاوتی در ميزان پديداری اعداد در رقم آخر ارقام در انتخاباتی سالم بسيار ناچيز است.به عنوان مثال در انتخابات رياست جمهوری آمريکا با نگاهی به آرا باراک اوباما و جان مک کين از هر ايالت می توان ديد که تکرار هر عدد در رقم آخر ميزان آرا هر ايالت حداکثر ۱۴ درصد و حداقل ۶ درصد بوده است. قاعدتا در ۷۰ درصد از انتخابات سالم اعداد مربوط به شمارش آرا بايد در يک چنين چارچوبی باشد.اما اين تمام ماجرا نيست. روانشناسان دريافته اند که انسان ها در خلق ارقامی که حاصل کنار هم گذاشتن دو عدد متناوب نباشد، مثل ۶۴ و يا ۱۷ بسيار ضعيف‌اند و بيشتر اعدادی را تکرار می کنند که دو رقم آن اعداد متناوب هستند مثل ۲۳ و يا ۶۷. برای سنجش اين موضوع ما دو رقم آخر اعدادی را که به عنوان شمارش آراء در هر استان اعلام شده است را بررسی کرده ايم. در حالت عادی که تقلبی نشده باشد و ارقام خود بخود شکل می گيرند قاعتا ۷۰ درصد از دو رقم آخر بايد حاصل کنار هم قرار گرفتن اعداد نامتناوب باشند. اما در ارقام اعلام شده از سوی وزارت کشور چنين چيزی نيست و فقط ۶۲ درصد از دو رقم آخر اعداد نامتناوب هستند. اين ممکن است با ميزان طبيعی که ۷۰ درصد است فاصله چندانی نداشته باشد اما بايد توجه کرد که يک چنين نتيجه ای فقط در ۴ و ۲ دهم در صد از رای گيری های سالم امکان پذير است.در آزمون اول ما که به تنوع رقم آخرين اعداد مربوط می شد آرای محسن رضايی از سايرين عجيب تر به نظر می آيد و در آزمون دوم که به فقدان اعداد نا متناوب در دو رقم آخر آمار مربوط می شود، آرای محمود احمدی نژاد ازهمه غير عادی تر به نظر می رسد. هريک از اين دو آزمون به طور جداگانه شواهدی ارائه می دهند حاکی از اينکه احتمالا آمار منتشر شده توسط وزارت کشور ايران ساختگی و يا دستکاری شده اند. ولی در نظر گرفتن نتايج هر دو سنجش تقريبا شکی باقی نمی گذارد. اين احتمال که در يک انتخابات سالم رقم آخر آمار تا اين حد تکرای باشد و همزمان دو رقم آخر آمارها فاقد ميزان معقولی از اعداد نامتناوب باشد تقريبا نيم درصد است. به عبارت ديگر احتمال سلامت رای گيری و درست بودن آمار تقريبا يک در دويست است.
The Devil Is in the Digits Columbia UniversityThe Devil Is in the Digits Columbia University WashingtonPost
نتیجه تحقیقاتی من رأی میدهم را مطالعه کنید.
توجه!!
اگر مایل نیستید از ما پست الکترونیک دریافت کنید. لطفاً اینجا را کلیک کنیدلطفاً پوزش ما را بپزیرید..
We are a none profit organization struggling for a great cause. The right of Iranians to leave in civil and democratic society.Please excuse us, If you do not wish to receive email from us. Click here to have your email removed from our listing.

دعوت به تجمع در مقابل مجلس
چهارشنبه سوم تیر آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد، تمامی اعضا و رؤسای ستادها به همراه خانواده خویش در مسالمت آمیزترین تجمع ممکن برای اعتراض به نتیجه انتخابات ساعت ۴ بعد از ظهر در مقابل مجلس شورای اسلامی در بهارستان تجمع خواهند کرد.
Wed / 24 06 2009 / 11:27چهارشنبه سوم تیر آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد، تمامی اعضا و رؤسای ستادها به همراه خانواده خویش در مسالمت آمیزترین تجمع ممکن برای اعتراض به نتیجه انتخابات ساعت ۴ بعد از ظهر در مقابل مجلس شورای اسلامی در بهارستان تجمع خواهند کرد. میرحسین موسوی ساعت ۵ بعد از ظهر سخنرانی خواهد داشت. لطفا همراه با خانواده ی خویش بیایید
.


نامه سرگشاده همسر محمدرضا جلایی پور خطاب به دادستان تهران

امروز: فاطمه شمس همسر محمدرضا جلایی پور با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به قاضی مرتضوی خواستار آزادی همسرش شد. متن کامل این نامه در ادامه می آید: بسم ‌الحق از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يا رب چقدر فاصله دست و زبان است ه. الف. سايه جناب آقای سعيد مرتضوی سلام همان‌ طور که حتما شما بهتر از من می‌ دانيد، همسرم به دستور شما شش روز است که بازداشت شده و از او هيچ خبری در دست نيست. حتی امکان يک تماس پنج‌ دقيقه ‌ای هم از او سلب شده است. در اين شبان و روزان جانکاه به راه‌ های زيادی برای يافتن خبری از او متوسل شدم. نامه‌ های زيادی نوشتم. پيگيری‌ های مکرری کردم. اما در اين حکومتی که داد عدالت‌گستری ‌اش گوش فلک را کر کرده است، دستم به هيچ جايی نرسيد. می ‌دانم سرتان اين روزها خيلی شلوغ است و شايد وقت خواندن اين خطوط را هم نداشته باشيد. اما گفتم از آنجايی که شايد شناختتان از همسرم محدود به کانال ‌های ارتباطی خاصی باشد که شديدا دچار توهم توطئه‌ هستند و از کاه کوه می‌ سازند، کمی از او برايتان بنويسم تا شايد شناختتان از او کامل ‌تر شود. همين بود که دست به قلم شدم و از خاطراتم برايتان نوشتم. اميدوارم اندکی قلم قضاوتتان را کنار بگذاريد و در اتهام ‌زنی درنگ کنيد. شايد خواندن اين نامه در شناختتان از همسرم موثر افتد. آقای مرتضوی بگذاريد همين اول اعتراف کنم نوشتن درباره کسی که هميشه برای دادخواهی ديگران دربند قلم می‌ زد و دوندگی می ‌کرد ودر ستاندن داد مظلومان هميشه پيشقدم بود کمی سخت است. به خصوص اگر اين فرد را نه فقط به عنوان يک شخصيت سياسی که به عنوان يکی از نزديکترين‌ عزيزانت با تمام گوشت و پوستت بشناسی و عمق ايمان و اعتقادش بر تو بی‌ پرده نمايان شده باشد. حتی بعد از گذشت بيش از ۱۰ سال ازاولين ديدارم با محمدرضا جلائی‌پور هنوز هم نوشتن از صفات و ويژ‌گی‌ های او دشوار است. به همين خاطر هم تصميم گرفتم فقط آنچه از او به ياد می‌ آورم و بر آن نام خاطره می ‌نهم را برايتان بنويسم. از آغاز شکوفايی علمی محمدرضا جلايی ‌پور او را می‌ شناسم. سال ۱۳۷۸ و پس از اعلام نتايج المپياد ادبی کشوری، من و او جز برگزيدگان مرحله نهايی بوديم. آن روزها در اوج سرخوشی نوجوانی از زادگاهم مشهد برای دوره ۱۸ روزه المپياد ادبی کشوری بار سفر بستم و به پايتخت آمدم. اولين بار محمدرضا جلائی پور را در باشگاه دانش‌ پژوهان جوان، مرکزی که المپيادی ‌های کشور در همه رشته ‌ها برای گذراندن دوره فشرده و رقابتی نهايی در آنجا جمع شده بودند، او را ديدم. آن روزها خيلی سريع گذشت. سريع ‌تر از آنکه تصوير چندان روشنی از او در ذهن داشته باشم. تنها سه صحنه را خوب به ياد دارم. يکی، آن لحظه‌ ها که داشت يواشکی قبل از ورود به کلاس وضو می‌ گرفت. همه می ‌گفتند جلائی‌ پور بدون وضو سر کلاس حاضر نمی‌ شود. جو کلاس چندان مذهبی نبود و کسی مثل او قاعدتا همراهان زيادی نداشت. اما با اين‌حال به طرز عجيبی ميان دوستانش محبوب بود و آن ميزان محبوبيتش هميشه برايم سوال برانگيز بود. صحنه ديگر آن لحظه‌ هايی بود که وقتی به دختران کلاس سلام می ‌داد از شرم سرخ می ‌شد و معصومانه نگاهش را از ما می‌ دزيد و در ميان خنده ‌ها و شيطنت ‌های ما گم می‌شد. اين شرم نوجوانانه‌ اش گاهی سر و گوشش را سرخ می ‌کرد، درست همرنگ پيراهن راه‌راه قرمزی که آن روزها به تن داشت. صحنه سوم هم ديدار او در روز اهدای مدال‌ های المپياد بود که با همان نگاه پر‌شرمش سلامی سريع کرد و رد شد و بالای سن رفت تا مدال طلای المپياد ادبی را به گردنش بيندازند. آن روزها طلا گرفتن محمدرضا جلايی‌پور و هوشش زبانزد همه بچه‌ های کلاس بود. رفت و گذشت و من هم به ديارم بازگشتم و روزهای پرتلاطم کنکور شروع شد. هرهفته کنکورهای آزمايشی قلم‌چی در کل کشور برگزار می ‌شد و هر بار نفرات اول تا دهم عکسشان در روزنامه‌ چاپ می‌شد. تقريبا هربار صورت آشنای هم‌کلاسی المپيادی‌ام بين نفرات اول تا سوم بود. کم کم داشتم حرف المپيادی ‌ها را درباره‌ هوش سرشارش باور می کردم. همان يک ذره شکی هم که مانده بود، روز اعلام نتايج کنکور سراسری برای هميشه از وجودم پاک شد وقتی چهره و نام او به عنوان رتبه نخست کنکور سراسری از اخبار ساعت ۱۴ اعلام شد. با بهت به صفحه تلويزيون خيره مانده بودم و داشتم سعی می ‌کردم باور کنم اين آدم را قبلا ديده ‌ام و می ‌شناسم. آن روزها شناختن رتبه نخست کنکور برايم حس خوبی بود. حسی آميخته با غرور که روزی با او هم کلاس بوده ‌ام. با هم‌کلاسی‌ های المپيادی آن روزها حرف انتخاب رشته بود. من تصميم را خيلی پيش‌ تر گرفته بودم، در همان دوره ۱۸ روزه المپياد. در رشته ادبيات دانشگاه تهران پذيرفته شدم و ساکن کوی خاطره‌ انگيز دانشگاه. سالی گذشت و خاک سرد آن دانشکده من را از عالم شعر و شاعری دور ساخت. آن ساختمان دوست‌ داشتنی برايم هيچ ثمری نداشت و حسرت روزهای خوب و پربار المپياد را به دلم گذاشت. روزی از همان روزهای ياس و ابهام‌‌ بود که تصادفا در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران به او برخوردم. محمدرضا جلائی ‌پور بود در هيئتی سپيد. تابستان آن سال زودتر از هر سال از راه رسيده بود و گرما همه را بی هيچ ابتذالی سپيدپوش کرده بود. کمی طول کشيد تا بشناسمش. بزرگ ‌تر از آن شده بود که در نگاه اول شناخته شود. سلام که کرديم گفت جامعه‌ شناسی می‌ خواند! مکثی کردم. گفته بودند رتبه‌ های اول هميشه حقوق می‌ خوانند. تب حقوق داغ بود و همه جوگير نام دهان‌ پرکن اين رشته. اما او اين بار هم ساختارشکنی کرده بود و جامعه ‌شناسی را انتخاب کرده بود. استدلالش هم اين بود که جامعه ‌شناسی خواندن در اين شرايط به حال کشور و مردمش مفيدتر است و بحث فقط علاقه و شهرت رشته تحصيلی نيست. به زودی فهميدم به خاطر مدال طلای المپياد و رتبه اول کنکور از بهترين دانشگاه‌ های جهان پذيرش گرفته است. اما نرفت. حتما روزهای جوانی را تجربه کرده ‌ايد و می‌ دانيد چقدر اين گونه موقعيت‌ ها وسوسه‌ انگيزند. تقريبا همه دوستان المپيادی آن روزها بار سفر بستند و عزم ديار غريب کردند. اما او در کمال ناباوری ماند. به دوستانش گفته بود کسی که جامعه‌ شناسی می‌ خواند اول بايد با درد مردمش و جامعه ‌اش آشناتر شود. گپ و گفت مختصر آن روز و ابراز خرسندی او از رشته جامعه‌ شناسی مرا واداشت تا به فکر تغيير رشته بيفتم. مدتی در کلاس‌ های جامعه‌ شناسی دانشکده علوم اجتماعی شرکت کردم و از سال بعد در دانشکده علوم اجتماعی ثبت ‌نام کردم. روزهای نخست ورودم به دانشکده علوم اجتماعی همزمان شده بود با انتخابات انجمن اسلامی آن دانشکده. از جلوی تابلوی انجمن رد می‌ شدم که خبر نتايج انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده را ديدم. چشمم روی نام آشنای او ماند: محمدرضا جلايی ‌پور ۱۰۷رای، رتبه اول ... آن روز فهميدم، محمدرضا جلايی ‌پور فقط در کسب رتبه‌ های علمی ممتاز نيست و اين قصه سر دراز دارد! چند ماهی گذشت و در انتخابات دور بعدی انجمن اسلامی، ائتلافی که من و او نيز در آن عضويت داشتيم موفق شد اکثريت آرا را کسب کند. از آن پس به عنوان همکار در شورای مرکزی اين انجمن فعاليت می‌ کرديم. آن روزها، تضارب و اختلاف آرا در ميان اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده بسيار زياد بود. گاه کار تا حد زد و خورد بالا می ‌گرفت. از طيف ‌‌های گوناگونی در شورای مرکزی انجمن اسلامی فعاليت داشتند و گاهی اين اختلاف نظرات منجر به ايجاد تنش می‌شد. آن لحظات، تنها کسی که با مدارا و خلق نيک همه را دعوت به تسامح می‌ کرد، محمدرضا جلايی پور بود. يادم می‌ آيد از چپ و راست، بسيجی و جامعه فرهنگی را دوست خود می ‌دانست و آنان هم دوستش داشتند. هميشه اين ميزان تسامح و رواداری‌ او سوال برانگيز بود. در عين داشتن اعتقادهای دينی و باورهای ايمانی، هيچ‌گاه در صدد تحميل عقايدش برنيامد. از هر طيف و گروهی دوست و رفيق داشت و هيچ‌گاه نگذاشت اعتقاد مذهبی ‌اش سدی بر روابط دوستانه‌ اش باشد. گاهی واحد‌های درسی دانشگاهی‌ مان با هم تصادفا همزمان می‌شد. با اينکه تمام وقتش صرف امور جانبی می‌ شد، نمراتش عالی بود. از او می‌ پرسيدم چقدر برای امتحان خوانده‌ايد؟ می‌ گفت از امروز ۱۰ صبح شروع کرده ‌ام و امتحان ساعت ۱۲ بود!!! آن روزها حرفش را باور نمی‌ کردم اما بعدها که همسرش شدم باورم شد که او مهارت عجيبی در امتحان دادن دارد. به قول مادربزرگش نخوانده ملا بود! خردادماه سال ۸۲ بود که جمع زيادی از هم‌کلاسی‌ هايمان در جريان اعتراضات سياسی دستگير شدند. تعداد دستگيری ‌ها آن‌قدر گسترده شد که دامنه ‌اش به من و او هم رسيد. دوستان عزيزتان حکمی برای ما صادر کرده بودند. اتهاممان هم طبق معمول آگاهی و شعور و حساسيتمان بر سرنوشت کشور بود. روزی از يک خرداد پرحادثه ديگر بود. دردفتر انجمن دانشکده برای همفکری در رابطه با پيگيری وضعيت دستگيرشدگان بوديم. خبر دادند که حکم جلب تعدادی از اعضای انجمن توسط دوستان و همکاران جنابعالی برای من و ايشان و تعدادی ديگر از دوستانمان در انجمن اسلامی صادر شده است. او با علم به اين موضوع که قطعا دستگير خواهد شد، فداکارانه خطاب به همه بچه‌ها گفت اگر دستگير شديد بگوييد همه چيز تقصير جلايی ‌پور است تا زود تبرئه شويد. فکر نمی‌ کردم کسی تا اين حد حاضر باشد برای ديگران هزينه بدهد. او هيچ جرمی جز فعاليت ‌های سراسر قانونی و مدنی نداشت، اما با اين حال از بی‌ عدالتی هم فرياد خشم برنمی‌ آورد و شرايط را عاقلانه می ‌پذيرفت. آن روزهای سخت، او يک تنه ۱۷ بيانيه برای آزادی بچه ‌ها صادر کرد و با موتور وسپای معروفش هر روز به ديدن خانواده‌ های زندانيان می‌ رفت و از آنان دلجويی می‌ کرد بدون ذره‌ ای ترس از اينکه دستگير شود. حاضر بود هر خطری را برای آزادی دوستانش به جان بخرد. اين روزها که او دربند است تفاوت فاحش فداکاری ‌هايش را با مدعيان اطرافش خوب می‌ فهمم. روزی هم که بچه‌ ‌ها آزاد شدند، جلوی اوين اول خودش آنها را در آغوشش فشرد و به آن‌ ها خوشامد گفت. آن روزهای سخت سپری شد و در بهمن همان سال من و او عقد مهر بستيم و زن و شوهر شديم. او حتی در تعيين روز عقدمان هم عاشقانه از اعتقاد مذهبی و محبتش به اهل‌ بيت و علی (ع) گفت و خواست روز عقدمان عيد غدير باشد و مکانش حرم امام رضا (ع). اين اندازه باور دينی او که بی هيچ رنگ و ريايی در نگاهش آشکار بود را هميشه ارج می‌ نهادم. چند ماه بعد از عقدمان، او توانست در يکی از معتبرترين دانشگاه‌ های جهان ( ال.اس.ای) پذيرش بگيرد. آن روزها اين افتخار بزرگی برای يک دانشجوی جامعه ‌شناسی بود که در بهترين مدرسه جامعه ‌شناسی دنيا درس بخواند. بعد از فارغ ‌التحصيلی ‌اش با معدل ۱۹ از دانشگاه تهران برای ادامه تحصيل به لندن سفر کرد. دوران سخت و تلخ دوری‌ مان و شب‌ های تنهايی کوی دانشگاه را به جان خريدم تا او مدرک دانشگاهی معتبری بگيرد و گرفت. آن هم با رتبه ممتاز. از آن به بعد هميشه يار و همراه پدرش در کارهای آکادميک بود و اين اتفاق بسيار مبارکی بود. بعد از اخذ مدرک فوق‌ ليسانسش بود که باز هم به خاطر توانايی‌ های خاصی که داشت توانست در دانشگاه اکسفورد پذيرفته شود و در رشته جامعه ‌شناسی دين مشغول به تحصيل شود. آنچه شخصيت محمدرضا جلايی ‌پور را برجسته می ‌کند نه فقط توانايی‌ های علمی او که ويژگی‌ ها و مهارت ‌های برجسته شخصيتی‌ اش است. ترجيح راحت ديگران بر راحت خويش، خلق نيک، گذشت، صبر و احترام هميشگی ‌اش به والدين را هر کس مدت کمی با او باشد درخواهد يافت. حساسيت عجيب او بر دروغ هم شايد يکی از ويژگی‌ هايی باشد که تاکيد دوچندان بر آن در اين روزها خالی از لطف نيست. ميانه ‌روی و اعتدالش در مشی سياسی را آنها که او را می‌ شناسند، تاييد می ‌کنند. تعهد به اهداف اصلاحی در چارچوب نظام و التزام به اخلاق سياسی و در عين حال مشی معتدل و عقلانی اصلاح‌ طلبانه‌ جلائی ‌پور که هيچ‌ گاه با شعارهای افراطی و تند درآميخته نبود از جمله ويژگی‌ های مهم و برجسته اوست. اين مشی متعادل و عقلانی و قانونی را در فعاليت‌های اخير او در پويش حمايت از خاتمی و موسوی «موج سوم» به خوبی مشهود بود. اين پويش مدنی و اجتماعی که حتی لحظه‌ ای پا را فراتر از حدود قانونی نگذارد. جلائی پور همواره به پاسداشت دستاوردهای انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوريت و اسلان عدل و اعتدال بود، اصرار می ‌ورزيد. اين خصيصه چه در زمان فعاليتش در انجمن اسلامی، چه در روزهای فعاليتش در اتحاديه انجمن‌ های اسلامی دانشجويان اروپا و چه در دوران تلاشش در پويش بر همه روشن و آشکار بود. بارها شد که به خاطر تصميم‌ های پخته و سنجيده و متعادلش مورد تمسخر واقع شد و به محافظه ‌کاری متهم گرديد. او با رواداری و اخلاقمندی و نيز با درايت تمام فعاليتش را در پويش موج سوم آغاز کرد. حسن نيت او از همان آغاز امر بر همگان هويدا بود. هميشه خندان و باروحيه بود. حتی در اوج خستگی‌ ها و روزهايی که ياس بر اميد غلبه داشت. هميشه با همان آرامش و نجابتی که داشت بچه‌ها را به تسامح در برابر يکديگر فرا می‌ خواند. هيچ‌ گاه برای شهرت و از سر شهوت قدرت طلبی دست به کاری نزد و آنان که خوب ‌می‌ شناسندش تاييد می‌ کنند که حتی يکبارهم حاضر نشد در جايی لب به سخن باز کند که شائبه‌ای از قدرت وجود داشته باشد. در همايش‌ ها وبرنامه ‌هايی که پويش برگزار می ‌کرد، هميشه بايد پشت صحنه دنبالش می‌ گشتند نه روی صحنه. احتراز عجيبی از شهرت و قدرت داشت و هميشه استاد ملکيان را در اين زمينه الگوی خودش قرار می‌داد. روزی شهاب‌ الدين طباطبايی‌ عزيز که او هم امروز دربند است، در وصف اين ويژگی جلائی‌ پور نوشت و گفت که چگونه او به عنوان سخنگوی پويش از آمدن به روی سن در همايش سوم موج سوم خودداری کرد و اين تواضع البته ازچشمان هيچ بينايی پنهان نماند. در تمام دوران تحصيلش در دانشگاه آکسفورد و علی‌ رغم اينکه دانشجوی تمام‌ وقت اين دانشگاه بود، از طريق ترجمه و تحقيق معاش زندگی‌ اش را گذراند و هيچ‌گاه پيشنهادات شغلی مناسبی که پيش رويش بود را نپذيرفت و تمام دغدغه ‌اش بازگشت زودهنگام به سرزمين و خدمت به مردمش بود. هميشه به حال کسانی که از تمام راحتی‌ ها دست شسته و با مردم عادی هم‌سفره و همدرد شده‌اند، غبطه می ‌خورد. محمدرضا درد مردم را لمس کرده بود و مدام با خود زمزمه می‌ کرد و به ياد من نيز می ‌آورد که مبادا يادمان برود در کجا ريشه داريم و برای چه اينجاييم. در تک تک لحظه ‌های سرخوشی ‌اش شکر ايزد می ‌کرد و ياد کسانی که چنين نعمتی ندارند. اين ميزان شکر و حضورش گاهی آنقدر زياد بود که با اعتراض اطرافيانش مواجه می‌ شد. حتی يک‌ بار حاضر نشد کمک ‌های مالی و يا حتی پاداش‌ هايی که بابت تلاش‌ های علمی‌ اش به او تعلق می‌ گرفت را بپذيرد. از همان بدو ورودش به انگلستان راه هرگونه شکل‌ گيری شائبه ‌ای را بر خود بست و حاضر نشد هيچ گونه کمک مالی شبهه ناکی را بپذيرد. اين ميزان احتياط او در برقراری ارتباط با ديگران در خارج از کشور گاهی شکل افراطی به خود می ‌گرفت. به ياد ندارم حتی در خلوت موضع‌ گيری تند و دور از انصافی کرده باشد. طوری زندگی می ‌کرد، حرف می‌زد و موضع می‌ گرفت که اگر در ضمير ناخود آگاهش هم شنود می ‌گذاشتيد چيزی دستگيرتان نمی ‌شد. در تک تک فعاليت هايش برای پويش موج سوم تمام دغدغه‌ اش از سر کاستن از درد مردم بود و نه شخص‌ پرستی. هميشه حرفش اين بود که اگر هرکسی رئيس‌ جمهور باشد آنچه مهم است و توفير دارد کاستن از دردهای اين مردم است. کوچک ترين نفع مادی و شخصی از اين جريان عايد او و خانواده‌اش نشد. جز يک ‌سال پرکار، خسته‌ کننده، انرژی بر و پر اضطراب. چندباری که در پويش موج سوم قلم زد نيز همه توانش را به کار گرفت که در آن نوشته مديون خدا و بنده خدا نباشد و جز نفع مردم و رضايت خداوند چيزی در نظرش نيايد. در استفاده از يکايک کلماتش وسواس عجيبی به خرج می ‌داد تا نکند مديون کسی باشد و لحظه‌ ای از آنچه حق می‌ پنداشت فاصله گرفته باشد. اين ميزان رعايت جانب حق و انصاف گاهی به جد سخت و طاقت‌ فرسا بود. اصالتش نه فقط در مشی سياسی که در دينداری ‌اش هم مشهود بود. او هيچ ‌گاه تن به تحجر و تعصب نداد. همواره آزادانديشی و حقيقت‌ طلبی را سرلوحه دينداری ‌اش قرار می‌داد. در عين حال چيزی که هيچ‌ گاه از آن احساس شرم نمی‌ کرد، ديندار دانسته شدنش توسط ديگران بود. او بی ‌دريغ برای اعتلای وطنش تلاش ‌می ‌کرد و هر آنچه انجام می‌ داد را نخست در ترازوی رضايت خداوند خود می‌ سنجيد تا از دايره عدل و انصاف خارج نشود و به ورطه خودبينی و قدرت نيفتد. او در اوج فرهيختگی لحظه ‌ای به علمش غره نشد و جانب تواضع را فرو نگذاشت. تا لزومی نمی‌ ديد، از مدارج علمی قبلی و کنونی ‌اش حرفی به ميان نمی‌ آورد. همان‌ طور که حتی من به عنوان شريک زندگی ‌اش هم تا مدتها از کسب برخی جوائزش بی‌ خبر بودم. احتراز عجيبی از به زبان آوردن کلمه «من» داشت. از هرآنچه «من» را بزرگ می ‌کرد، دوری می‌ جست و می ‌گذاشت ديگران از منافع تلاش‌ه ای بی ‌دريغش به نام خودشان بهره گيرند. و اما امروز، نزديک به يک هفته است که حتی نگذاشته ‌ايد صدايش را هم بشنوم. جرم و اتهام او غير از اينکه صلاح ملک و مردمش را می‌ خواست و برايش تلاش می ‌کرد چيست؟ ما را چه شده است که جوانان ديندار و پاک و متعهدمان بايد امروز دربند باشند؟ اين است ميراث انقلاب؟ اين بود پيام امام؟ اين است معنای حکومت عدالت‌ گستر علوی؟ به کجا رسيده‌ ايم که نحوه بازداشت و برخورد سيستم قضايی ما با کسی مثل محمدرضا جلايی‌ پور بايد بدتر از نحوه برخورد با يک قاتل جانی يا قاچاقچی باشد؟ کسانی که متواضعانه و خالصانه و بی ادعا برای اعتلای اين مرز و بوم هزينه داده ‌اند را دربند کرده ‌ايد و در کمال بی ‌عدالتی حتی نمی‌ گذاريد صدايش به گوشمان برسد. اين روزها وطن به سوگ خون جوانان خويش نشسته است. دل‌ هامان از جمهوريت به تاراج‌رفته نظام و دربند بودن پيروان خط و انديشه امام خمينی خون است. اين‌ها را برايتان نوشتم که بدانيد کسی را که بازجويی می ‌کنيد، ريشه در دين و باور و اخلاق دارد و نمی‌ توانند به اين راحتی‌ ها او را متهم به اعمال ناکرده و باورهای ناداشته کنند. يقين دارم که او از آنچه بر آن باور دارد و به آن عمل کرده است در محضر خداوند ذره‌ای پشيمان نيست. اميدوارم شما هم با شيوه‌ ای که در پيش گرفته ‌ايد در محضر حضرت خداوندگار سرافکنده و شرمسار نباشيد. در پايان اين نامه شما را از روزی بيم می‌ دهم که در آن به تعبير قرآن عذر و بهانه ظالمان سودمند نيفتد سيومئذ لا ينفع‌ الذين ظلموا معذرتهم «سوره روم، آيه ۵۷ والسلام فاطمه شمس عضو هسته مرکزی پويش موج سوم و همسر محمدرضا جلائی ‌پور


بیانیه ی عبدالله نوری درباره ی سرکوب ها
عبدالله نوری از شخصیت های برجسته و منتقد جمهوری اسلامی با انتشار اطلاعیه ای به سرکوب مردم اعتراض کرده و خواهان تجدید انتخابات شد ...
سه‌شنبه ۲ تير ۱٣٨٨ - ۲٣ ژوئن ۲۰۰۹
بسم الله الرحمن الرحیم ألَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و حقّ خاشع گردد؟! وقایع روزهای گذشته اینجانب را به حکم وظیفه دینی، اخلاقی و ملی بر آن داشت تا نکاتی را یاد آور شوم: ۱- اعلام نتیجه انتخابات اینجانب را همچون انبوهی از ملت هوشمند ایران شگفت زده و نگران ساخت. شگفت زده از آن جهت که چگونه سرمایه عظیم اعتماد ملت به تاراج رفت و نگران از این بابت که چرا پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلابی که آزادی یکی از اساسی ترین شعارهای آن بود و به بهای ریخته شدن خون عزیزان این وطن به پیروزی رسید، شهروندان این کشور از حداقل میزان آزادی سیاسی، یعنی برخورداری از انتخاباتی سالم، محرومند؟ هرچند در طول سالیان گذشته با نگرانی عمیق، ویرانی بسیاری از دستاوردهای اسلام و انقلاب را شاهد بودم، ولی امید آن داشتم تا این انتخابات بتواند تضمینی بر حداقلی از آزادی ها باشد و از خسارات بیشتر جلوگیری کند. ملت سرفراز و آگاه ایران نیز برای پاسداری از همین آزادی حداقلی با وجود همه تضییقاتی که بر سر تحقق خواسته آنان بود بیشترین همکاری را با حکومت داشتند و حتی به فیلتر شورای نگهبان تمکین کردند و به یکی از ۴ کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی دادند و صادقانه تمامی سرمایه خود را در طبق اخلاص نهادند و با حضور حماسی خود خواستند از خسارت و زوال بیشتر ایران عزیز جلوگیری کنند.اما افسوس که امروز بسیاری از رأی دهندگان احساس می کنند همان رأی هم نادیده گرفته شده است و فریبی به بهای از بین رفتن آبرو و صداقت حکومت، خورده اند. انتظار می رفت مسئولین مربوطه با وجود تمامی محدودیتهایی که در انتخابات ایجاد کرده بودند به آرای مردم احترام گذاشته از آن حفاظت نمایند، آن هم در نظامی که با عناوینی همچون مردم سالاری دینی همواره خود را بر آمده از ملت معرفی می کند، ولی پاسداشت حضور حماسی ملت اعلام نتیجه ای بود که نه تنها هیچیک از رقبای انتخاباتی آن را نپذیرفتند، بلکه احساسات کثیری از رأی دهندگان را جریحه دار کرد. ۲- امروز میلیون ها رأی دهنده ایرانی در داخل و خارج کشور معتقد هستند که بزرگترین گناهان که دروغ است، آن هم دروغی به بزرگی ایران و نیز گناه خیانت در امانت را مجریان امر! مرتکب شده اند و گویا قرار است کسی سخنی نگوید تا با مرور زمان همه چیز حل شود. راستی چه منکری عظیم تر از دروغ و خیانت در امانت آنهم نسبت به ملتی به عظمت ملت ایران؟ مگر راستگویی چه زیانی برای صاحبان قدرت دارد که از آن گریزانند و دروغ گویی جز از بین بردن مشروعیت نظام و سلب اعتماد عمومی چه سودی در پی دارد که این همه بر آن اصرار می ورزند؟ در انتخابات ریاست جمهوری ۴ سال قبل هم برخی از کاندیداها مدعی تقلب و تخلف گسترده بودند، لکن در این انتخابات افزون بر سه کاندیدا عدهء کثیری از مردم نتیجه انتخابات را نپذیرفته اند، چنانچه این باور اصلاح نشود و اعتماد جمهور مردم جلب نگردد بازنده اصلی نظام است. مهمترین سرمایه اجتماعی و ملی همه نظام ها اعتماد عمومی است و حداقل خسران وضعیت کنونی از بین رفتن آن است. آیا در چنین شرائطی نباید برای باز گرداندن اعتماد مردم تلاش کرد؟ آیا روشی که در پیش گرفته شده برای جلب اعتماد مردم مناسب است؟ ابطال انتخابات یک روال سابقه دار بوده و به هیچ عنوان بدعت نیست و بدیهی است تکرار انتخابات هم نه تنها باعث تغییر در آراء واقعی ملت نمی شود بلکه تمامی رأی دهندگان را بر رأی خود ثابت قدم تر می کند. چنانچه شورای نگهبان هم نظر قطعی خود را مبنی بر صحت انتخابات صادر نماید، رهبر می تواند به عنوان معضل پیش آمده از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام دستور اقدام دهد تا رییس جمهور برآمده از انتخاباتی سالم و شفاف بتواند با قدرت و اعتماد به نفسی بیشتر مسئولیت اجرائی کشور را بر عهده گیرد. حال اگر کسی مدعی تقلب و تخلف در انتخابات باشد چگونه می تواند آن را بیان کند؟ در حالی که مطبوعات تحت فشار و تهدید و سانسور قرار دارند و به نحو بی سابقه ای تمامی رسانه ها تحت کنترل است و هر گونه اطلاع رسانی از طریق رسانه های داخلی و خارجی و اینترنت و تمامی سایت های خبر رسانی و حتی تلفن شخصی شهروندان دچار اختلال قرار می گیرد و سیستم پیام کوتاه تعطیل می گردد تا حداقل های ارتباطی و خبررسانی مردم از بین برود و صدا و سیما هم که متعلق به مردم و جزء اموال عمومی است یک طرفه هر آنچه می خواهد می گوید بدون اینکه اشخاص و صاحب نظرانی که مانند آنها فکر نمی کنند و یا اعتقاد به تخلف و تقلب آشکار در انتخابات دارند را در بحث ها شرکت دهد، دیگر چه راهی برای اعتراض می ماند؟ مگر امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین ارکان اسلام نیست؟ و در آیات متعدد قرآن بر آن تاکید نگردیده است؟ حال چنانچه مردم منکری را از حکومت مشاهده کردند آیا در قبال آن وظیفه ندارند؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر برای جلوگیری از انحراف حکومت ها نیست؟ حکومتی که مدعی آزادی است و در گفتگو با رسانه های داخلی و خارجی ادعا می کند در ایران آزادی مطلق! وجود دارد، اعلام نماید مردم چگونه می توانند انتخابات را نقد کنند؟ چرا پس از تبریک رهبری هیچ یک از رقیبان این نتیجه را نپذیرفته اند؟ چرا نخست وزیر ٨ ساله نظام در دوران دفاع مقدس، جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و نیز حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی رییس دو دورهء مجلس نظام که هر دو مورد تایید صریح امام خمینی (ره) بوده اند و آشکارا خود را در چهارچوب نظام ولایت فقیه تعریف می کنند و به تازگی از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده اند و مجدداً در نماز جمعه اخیر هم مورد تایید رهبری قرار گرفتند و به تعبیری خودی به حساب آمدند، نظر رهبری را نمی پذیرند و صراحتا انتخابات را شعبده بازی و مضحک می نامند؟ امروز هم مردم به دنبال رأی خود می گردند و حکومت نباید از این خواست تعبیر دیگری بکند که تعبیری غیر از این بیش از همه به ضرر حاکمیت است. همیشه حکومت ها اعتراضات سنگین و خواست های بزرگ را تقلیل می دهند و بسیار تعجب آور است که چرا در این نظام خواست های معقول و قابل دسترس را به انقلاب مخملی و امثال آن و یا تأثیر پذیری از القائات خارجی ارتقاء میدهند؟ ۳- حال چرا تیر اندازی به مردم؟ چرا دستگیری های کور و حبس و زندان؟ چرا ضرب و شتم و هتک حیثیت مردم؟ چرا حمله به دانشجویان و دانشگاه ها؟ چرا اتهام های واهی؟ چرا برخورد با مالباخته به جای دزد؟ زندانی کردن ده ها اصلاح طلب و روشنفکر، نخبگان سیاسی و فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و تعداد کثیری از جوانان و دانشجویان و فعالان جنبش مدنی که در راستای احقاق حقوق ملت و دفاع از آزادی بیان تلاش می کرده اند و بسیاری از آنان چه در جریان انقلاب و چه پس از آن خدمات بسیاری به این ملت کرده اند و در راه دفاع از حقوق ملت همچون برادر گرانقدر و عزیزم جناب دکتر سعید حجاریان هزینه های سنگینی چون ترور و جانبازی را پرداخته اند، چه مشکلی را حل می کند؟ آیا این دستگیری ها خود برمشکلات حکومت و انحرافش از جاده حقیقت و صواب نمی افزاید؟ به فرض که حکومت عزیزان زندانی ما را وادار به اعترافات دروغین و سناریوهای شکست خورده و نخ نمایی مانند اینکه از خارج دستور گرفته و یا به دنبال انقلاب مخملی و امثال آن بوده اند، کرد، طراحان این سناریوها مطمئن باشند تاریخ مصرف این نوع دروغ پردازیها و تهمت ها گذشته است و نه تنها بر ملت مومن و هوشیار اثر نخواهد گذاشت که فاصله و اختلاف نظر مردم با حاکمیت را بیش از پیش عمیق می کند. آیا این بازداشت ها با ضوابط اسلامی و اخلاقی منطبق است؟ آیا این دستور اسلام است که جوانان مظلومی که روش شما را قبول ندارند به نام اسلام بازداشت و زندانی کنید؟ آیا اینها خوارج هستند و دست به سلاح برده اند؟ مگر قرآن کریم نمی گوید "محمدٌ رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم / محمّد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند"؟ آیا رو در رو قرار دادن نیروهای سپاه و بسیج و یا نیروی انتظامی - که همگی در جهت امنیت و نظم و نگاهبانی از مرزهای کشور باید با دشمنان خارجی و یا اشرار داخلی مقابله نمایند - با مردم به مصلحت نظام است؟ در اینجا لازم می دانم به مسئولین صدا و سیمای دولتی یادآور شوم، کسانی را که شما آشوبگر می نامید همین مردمی هستند که هر گاه حکومت نیاز به حضورشان دارد، آنان را ملت غیور و همیشه در صحنه می نامد، هر چند ممکن است افراد شرور آموزش دیده ای در جمع آنان نفوذ کنند و برای آسیب زدن به اجتماعات آنان و صحه گذاردن بر تبلیغات رسانه های حکومتی دست به هر کاری بزنند. بی تردید این شیوه تبلیغات و اتهام های واهی نفرتی عظیم در میان مردم برای بنگاه عریض و طویل اطلاع رسانی دولتی به وجود می آورد چرا که نجابت مردم هیچگاه به آنان اجازه تخریب و زیان رساندن به اموال عمومی و یا خصوصی را نمی دهد، اگر چه مسئولیت و وبال این حوادث بر گردن کسانی است که امکان تشکیل تجمعات مسالمت آمیز را برای مردم فراهم نکرده اند. چگونه است تجمعات و تظاهراتی که توسط نهادهای حکومتی ترتیب داده می شود هرگز مورد تعرض قرار نمی گیرد ولی اعتراض منتقدان حکومت همیشه با تهدید، ارعاب و آشوب عده ای مواجه می گردد؟! چگونه است در تجمعاتی که توسط نهادهای حکومتی برگزار می شود افرادی تحت عنوان اخلال گر و یا آشوب طلب مشاهده نمی شوند ولی در هر نوع تجمع انتقادی و مسالمت آمیز این افراد حضوری پر رنگ در جهت بر هم زدن نظم و آرامش عمومی دارند؟! چگونه است که در تجمعات حکومتی عوامل و عناصری تحت عنوان لباس شخصی، گروه فشار و یا عوامل خودسر حضور ندارند ولی اگر تجمع و گردهمایی منتقدین برگزار گردد حضوری گسترده و رعب انگیز دارند؟! و چگونه است که تاکنون این افراد در هیچ دادگاهی محاکمه نشده اند؟! سلب اعتماد عمومی خسارتی جبران ناپذیر است که حداقل کشور را در برابر تهدیدهاهای خارجی آسیب پذیر می سازد و چنانچه خدای ناخواسته تهدیدی خارجی متوجه ایران شود حکومت پشتیبانی مردم را از دست خواهد داد. آیا بهتر نیست حکومت به جای رفتار خشن و تهدید و ارعاب و دستگیری و تیر اندازی و ضرب و شتم و کشتار برخوردی اخلاقی نسبت به مردم داشته باشد؟ مگر علی‌ابن ابی‌طالب (ع) نفرمود: "به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را ‏به من دهند تا به مورچه ای ستم روا داشته پوست جوی را از آن بگیرم ، هرگز نمی¬کنم"؟ آیا پیشوایان دینی ما با مردم به گونه ای رفتار می کردند که جرأت انتقاد نداشته باشند؟ آیا این نوع رفتار، اعتقادات مردم نسبت به اسلام، را خدشه دار نمی کند؟ و این جفای به اسلام نیست؟ قرآن کریم به پیامبر رحمت للعالمین (ص) خطاب می کند: "وَ لَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ / و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً مردم از پیرامون تو پراکنده می‏شدند" ۴- آزادی جوهر انسانیت است و همچنان که از دیرباز تا کنون در تعالیم پیامبران و پیشوایان دینی و اندیشمندان و همچنین اعلامیه ها و بیانیه های حقوق بشری امروزین مطرح شده است از حقوق سلب ناپذیر انسان است. بنیادی ترین آرمان انقلاب اسلامی نیز آزادی بوده و در اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز صراحتاً آزادی تشکیل اجتماعات به رسمیت شناخته شده است. پس چرا در برابر این حق مشروع و مسلم ملت مقاومت می شود و اجازه راهپیمایی داده نمی شود؟ حکومت که خود را اکثریت می داند از چه بیمناک است؟ حاکمیت که همه امکانات مادی و نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و تبلیغاتی را در اختیار دارد و معتقد است منتقدان و معترضان اقلیتی بیش نیستند! حکومتی که مدعی ممتاز ترین دموکراسی در جهان است حداقل همانند آنها رفتار نماید، در همه دموکراسی های امروز جهان اجازه راهپیمایی و یا اعتصاب و یا تحصن را به اقلیت می دهند و مسئولیت حفظ امنیت از آ ن را نیز حکومت به عهده می گیرد. من به عنوان یک شهروند و از باب النصیحه لأئمه المسلمین به حکومت توصیه می نمایم با پافشاری بر یک کار نادرست کاری نادرست تر انجام ندهید و ایران عزیز را دچار آسیب پذیری در برابر تهدیدات خارجی نکنید و با تمسک به بهره برداری بیگانه صدای حق طلبانه مردم خود را خاموش ننمایید. بدانید آبروی اسلام و نظام و جمهوریت آن با هیچ مصلحتی قابل معاوضه نیست. امیر مومنان (ع) می فرماید: " بهترین مردم نزد خداوند کسی است که درستکاری را بر نا درستی ترجیح دهد، هر چند درستکاری، به زیان او باشد و موجب اندوه او شود و بدکاری برای او سود آور باشد و به مال و اعتبار او بیفزاید" نهج البلاغه - خطبه ۱۲۵ به نوبه خود ، با دلی پر از اندوه با خانواده های دردمند تمامی قربانیان، مجروحان و آسیب دیدگان حوادث روزهای اخیر و خانواده های صبور و مقاوم زندانیان سر افرازی که جز خدمت به مردم و دفاع از حقوق ملت جرمی مرتکب نشده اند اظهار همدردی می نمایم و به همهء عوامل و عناصر دخیل در این التهابات و تنش آفرینیها و کسانیکه به نام دفاع از اسلام و انقلاب و نظام خشن ترین برخوردها را نسبت به مردم بی دفاع روا می دارند متذکر می گردم این رفتارها باعث سرعت بخشیدن به زوال حکومت می گردد که: "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم / حکومت با کفر باقی می ماند ولی همراه با ظلم هر گز پایدار نمی ماند". من در مراحل مختلف انقلاب حضور داشته ام، ۵ بار از سوی امام خمینی (ره) در مسئولیت های مختلف منصوب شدم، ۲ بار در مسئولیت وزارت کشور قرار گرفتم، ۲ بار به مجلس راه یافتم و در طول دوران جنگ در جبهه ها حضور داشتم. برادرانم بارها در طول جنگ مجروح شدند و نهایتا یکی از آن ها به فیض شهادت نائل آمد و یکی دیگر از آنها که از قافلهء شهدا جا مانده بود، در پی انجام وظیفهء نمایندگی به سوی رحمت حق شتافت. همواره دل در گرو اسلام و انقلاب و ایران داشته ام و در این راه آنچه را وظیفهء دینی و ملی خود دانسته ام انجام داده و می دهم اگر چه برای خود و یا خانواده ام هزینه داشته باشد، چه آنکه بر سر همین آرمانها و عقایدم و دفاع از آنچه حق می پنداشتم زندان جمهوری اسلامی را نیز بدون کمترین شکوه و شکایتی تحمل نمودم و با هیچ کس غیر از خدای خود معامله نکرده و نخواهم کرد (ان شاء الله). بسیاری از دوستانم را به یاد می آورم که در راه دفاع از اسلام و میهن در دوران انقلاب و در جبهه های نبرد به شهادت رسیدند و امروز نظاره گر من هستند که آیا در قبال از دست رفتن آرمان های انقلاب و عزت ایران با بی تفاوتی تنها نظاره گر هستم و یا در حد توانم به وظیفه خود عمل می کنم، به تعبیر هشدار دهنده امام خمینی در ماجرای کاپیتولاسیون: "آن آقایانی که می گویند باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ … والله، گناهکار است کسی که داد نزند؛ والله، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند" ۶- در خاتمه ۲ فراز از بیانات امیرمومنان (ع) در نامه خطاب به مالک اشتر را یاد آور می شوم، تا حکمرانان نظام جمهوری اسلامی که از آغاز سودای تحقق حکومت آرمانی شیعه را در سر داشته اند به ارزیابی خویش بنشینند که آیا راهی که در پیش گرفته اند راه امام علی (ع) است؟ کلام اول: قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن و همچون حیوان درنده ای نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری زیرا آنها دو گروه بیش نیستند : یا برادران دینی تواند و یا انسانهائی همچون تو. کلام دوم: بپرهیز از ریختن خون‏ها بناحق، زیرا که هیچ چیز، مانند ریختن خون حرام سبب غضب خدا و بزرگی عقوبت ‏حق تعالی، و زوال نعمت و کوتاهی عمر دولت نمی‏شود، پس حکومتت را با ریختن خون حرام تقویت مکن که همین سبب ضعف و سستی و نابودی آن می‏گردد. بار دیگر به ارباب حکومت این آیه را متذکر می گردم که: ألَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و حقّ خاشع گردد؟! من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم / تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال والسلام علی من اتبع الهدی
عبدالله نوری ۰۱/۰۴/۱٣٨٨

سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۸


مجمع روحانیون مبارز: از موسوی در برابر تهمت‌های ناجوانمردانه حمایت می‌کنیم

قلم:مجمع روحانیون مبارز در بیانیه با بیان اینکه مردم بر این باورند که با آراء آنان بازی و به فهم و شعورشان اهانت شده است، از میرحسین موسوی در برابر تهمت‌های ناجوانمردانه قاطعانه حمایت کرد. به گزارش قلم نیوز، متن بیانیه مجمع روحانیون به این شرح است: "بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انا نشکو الیک فقد نبیَنا و غیبته ولینا و کثره عدونا و شدة الفتن بنا بیش از ده روز است که از انتخابات ریاست جمهوری می‌‌گذرد، مردم نجیب ایران که با هزاران امید و آرزو و شور و شوق به پای صندوق‌های رای آمدند، اکنون باید جنازه جوانان خود را از میان خاک و خون بردارند و به سوگ آنان بنشینند، میلیون‌ها انسان در سراسر کشور به نتایج اعلام شده این انتخابات باور و اطمینان ندارند، بلکه آن را محصول یک طرح حساب شده می‌دانند و بدان معترضنند، میلیون‌ها انسان در سراسر کشور می‌خواهند و حق دارند فریاد اعتراض خود را به صورت راهپیمایی و اجتماعات آرام به گوش طرفداران حق و عدالت برسانند. آیا پاسخ این فریادهای حق‌طلبانه سفیر گلوله‌هایی است که سینه فرزندانشان را بشکافد و پیر و جوان و زن و مرد را به خاک و خون بکشد؟ وقتی از نظر میلیون‌ها انسان فهیم و آگاه مجریان و ناظران انتخاباتی در مظان اتهام قرار دارند آیا منطقی است که آنان را برای احقاق حق خویش به محکمه‌ای حواله دهند که داورانش در معرض اتهامند؟ اگر حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رای آگاهانه بوده و امضاء سند افتخار جمهوری اسلامی است، پس چرا حضور اعتراضی میلیون‌ها نفر از همین مردم به توطئه و دسیسه بیگانگان نسبت داده شده می‌شود مگر رژیم‌های گذشته در ایران و سایر کشورها از این اباطیل چه طرفی بستند که امروز همان نسخه پوسیده را کپی کرده و به مردم اهانت می‌کنند. میلیون‌ها انسان شریف و آگاه بر این باورند که با آراء آنان بازی شده و به فهم و شعورشان اهانت شده است و برای دفاع از حیثیت و کیان خود به صورت خودجوش به خیابان‌ها ریخته‌اند تا دردها و تحقیرهای فروخورده خود را فریاد کنند. چرا به مردم اهانت می‌کنند و این حرکت مردمی و در کمال وقار و آرامش را به بیگانگان نسبت می‌دهند و هزاران نفر را در خیابان‌ها و از خانه‌هایشان می‌ربایند و با رفتاری بسیار زشت و ناپسند آنان را اعم از زن و مرد به نقاط نامعلوم می‌برند؟ حرکت میلیون‌ها جوان در ایام انتخابات و در راهپمایی‌ها با فریاد الله اکبر و با شعار یا حسین چه کسانی را آزرده و عصبانی کرده است که باید به خوابگاه دانشجویان شبانه حمله کنند و با ضرب و شتم بی‌حساب آنان را آواره کنند و خوابگاه آنان را به ویرانه تبدیل کنند؟ تاسف‌‌بارتر از این عمل آن است که این حمله مغول‌آسا را به خود مردم نسبت دهند. فانالله و انا الیه راجعون. کدام عقل سلیم باور می‌کندکه حرکت اعتراضی میلیون‌ها انسان آگاه از کارگران، کسبه، کشاورزان، روحانیون، دانشجویان و سایر اقشار نقشه و طراحی این گروه یا آن گروه و با حمایت بیگانگان باشد؟ چرا شخصیت‌های محترم و خدمت‌گذار ملت طول سی سال گذشته را به بهانه‌های واهی با بدترین رفتارها و دستگیر می‌کنند و به زندان‌ها می‌کشانند؟ کسانی که دست به چنین اعمال می‌زنند و سرمایه‌های اجتماعی جامعه را این‌گونه تاراج می‌کنند، از خدا بترسند و از عاقبت خود بهراسند. جناب آقای مهندس میرحسین موسوی که در طول سالیان دفاع مقدس نخست وزیر این کشور بوده و همواره در برابر کارشکنان مورد حمایت بی‌دریغ حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بوده است، پس از بیست سال رصد کردن اوضاع کشور امروز احساس خطر کرده است و برای نجات کشور از مدیریت غلط چهار سال گذشته به میدان آمده و در مدت کمتر از سه ماه میلیون‌ها انسان شیفته امام خمینی را با یاد و نام آن عزیز به صحنه آورده است و میلیون‌ها جوان را که می‌رفتند از هر نوع مشارکت و همراهی جمهوری اسلامی رو بگردانند، با نشان دادن راه و خط صحیح حضرت امام خمینی به پای صندق‌های رای آورده است،‌ آیا چنین شخصیتی به جای آنکه مورد تقدیر و تجلیل قرار گیرد، باید توسط همان‌هایی که در آن زمان در برابر امام صف‌‌آرایی می‌کردند و نیز خلاف آنان امروز مورد عتاب قرار گیرد و آنچه زیبنده خود آنان است به مهندس موسوی نسبت دهند؟ آیا آقای مهندس موسوی مسبب اغتشاش‌های است یا آنان که با لشکر‌کشی در خیابان‌ها شهر را به صورت یک پادگان نظامی درآورده‌اند و مردم بویژه جوانان را تحریک می‌کنند و احساساتشان را جریحه‌دار می‌سازند؟ مردم می‌گویند در انتخابات امانت‌داری نشده است و باید انتخابات ابطال شود، آیا پاسخ چنین خواسته‌ای بر فرض که به اعتقاد مسئولان برنامه‌ریز و مجریان انتخابات صحیح نباشد،‌ انواع اهانت‌هایی است که از بلندگوهای حکومتی نثار مردم می‌شود و باید پس از آن با چوب و چماق و تفنگ و گلوله به آنان حمله شود، عده‌ای مجروح یا کشته و گروهی هم به بند کشیده شوند؟ ‌آیا دستی در کار است تا با این رفتارهای غیر انسانی آبروی امام و جمهوری اسلامی را به تاراج دهد؟ ما قویاً از جناب آقای مهندس میرحسین موسوی حمایت می‌کنیم و در برابر تهمت‌های ناجوانمردانه و از آن جمله تهمت تسبیب اغتشاش‌ها به ایشان از وی دفاع می‌کنیم و عامل همه اغتشاش‌ها و زخمی شدن‌ها و دیگر خساراتی را که به مردم وارد شده است، کسانی می‌دانیم که بی‌جهت شهر را به صورت پادگان نظامی درآورده‌اند و آنها باید شناسایی و محاکمه شوند. ما مصرانه خواستار آزادی تمامی دستگیرشدگان از شخصیت‌های سیاسی روحانی و غیر روحانی هستیم و هرگونه محاکمه غیرقانونی و بازجویی‌های تحت فشار و رعب را محکوم می‌کنیم. آیا عدل و انصاف است که صدا و سیمای حکومتی به میلیون‌ها انسان و نخبگان آنان هر گونه اهانتی را روا دارند و هیچ فرصتی برای این بی‌گناهان ایجاد نشود تا از خود دفاع کنند و حقایق را با مردم در میان بگذارند. وقتی وسائل ارتباطی از پیامک‌ها و سایت‌ها و اینترنت همه را از کار بیندازند و در تلفن‌های همراه اخلال ایجاد کنند و تنها وسیله اطلاع‌رسانی یعنی صدا و سیما را از شأن یک رسانه ملی به رسانه دولتی تبدیل کنند و یک‌جانبه به بدترین شیوه حقایق را وارونه جلوه دهند. آیا می‌دانید با بی‌اعتبار شدن این رسانه فراگیر مردم به پای رسانه‌های بین‌المللی کشانده می‌شوند و با شنیدن و دیدن حقایق جاری در میان جامعه به دروغ‌پردازی‌های رادیو و تلویزیون نفرین می‌کنند؟ شرط انصاف آن است که حداقل یکی از شبکه‌های سراسری سیما برای پاسخ‌گویی به این همه دروغ‌پردازی و وارونه جلوه دادن حقایق و متهم کردن گروه‌ها و اشخاص، در اختیار کاندیداهای محترم و طرفداران آنان و مردم مظلوم قرار می‌گرفت. بر حسب اطلاع بسیاری از عالمان برجسته حوزه علمیه مبارکه قم و سایر کشور شدیداً تحت فشار قرار گرفته‌اند تا در مقابل میلیون‌ها انسان موضع بگیرند. ما از مقاومت آنان در برابر این زیاده‌خواهی‌ها صمیمانه و متواضعانه تشکر می‌کنیم و امیدواریم مراجع بزرگ تقلید و عالمان برجسته مانند همیشه ملجاء مردم مظلوم باشند و در برابر حق‌کشی‌ها بایستند و تسلیم نشوند و اطمینان داریم که نخواهند شد و تاریخ پرافتخار مراجع تشیع این حقیقت را نشان می‌دهد. مجمع روحانیون مبارز اصرار دارد که اجازه دهند مردم در سراسر کشور یک روز را برای شهیدان خود به سوگ بنشینند و مردم در کمال امنیت در مراسم عزاداری خانواده‌های آنان شرکت کنند. ما برای بازگرداندن اطمینان و اعتماد مردم خواهان آن هستیم که هیاتی متشکل از افراد بی‌طرف و کاردان و آشنا به قوانین به شکایات نامزدهای معترض رسیدگی کنند و با رعایت حق و عدل به داوری بنشینند و با تصمیمی خداپسندانه آرامش را به کشور برگردانند. درود و رحمت خداوند بر ملت سرافراز ایران بویژه مردم بیدار و شجاع تهران، درود برجوانان غیور بویژه دانشجویان پرشور، رحمت و غفران الهی بر شهیدان به خون خفته آنان،‌ سلام بر زندانیان عزیر و به خانوداه‌های محترم آنان. مجمع روحانیون مبارز خود را در عزای شهیدان و همدردی با خانواده‌های آنان شریک می‌داند و برای آنان صبر و پاداش از خداوند بزرگ مسئلت می‌دارد. مجمع روحانیون مبارز 1/ 4/ 1388"
پايان خبر


میرحسین خطاب به ملت: به احقاق حقوق خود امیدوار باشید

قلم: میرحسین موسوی ضمن تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در حوادث روز شنبه، این سوال را مطرح کرد که آیا مردمی انقلابی که با مشابه همین اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه های تاریخ ستم شاهی بیرون آوردند باید مورد ضرب وجرح قرار گیرند و تهدید به زورآزمایی شوند؟ متن کامل بیانیه میرحسین موسوی به این شرح است: "بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خبر دلخراش شهادت گروهی دیگر از معترضان به وقوع تقلب گسترده در انتخابات اخیر، جامعه ما را در بهت و سوگ فروبرده است. تیراندازی به مردم ، پادگانی شدن فضای شهر، ارعاب، تحریک و قدرت نمایی همگی فرزندان نامشروع قانون گریزی شدیدی است که در معرض آن قرار داریم و عجبا که بانیان چنین شرایطی دیگران را به این خطا متهم می کنند. به کسانی که مردم را به خاطراظهار نظر قانون شکن نامیده اند خبر می دهم که بی قانونی بزرگ عدم اعتنا و نقض صریح اصل 27 قانون اساسی از سوی دولت در عدم صدور مجوز برای اجتماعات مسالمت آمیز است. آیا مردمی انقلابی که با مشابه همین اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه های تاریخ ستم شاهی بیرون آوردند باید مورد ضرب و جرح قرار گیرند و تهدید به زورآزمایی شوند؟ اینجانب به عنوان یک هم سوگ همچنان مردم عزیز را به خویشتنداری دعوت می کنم. کشور متعلق به شماست. انقلاب و نظام میراث شماست. اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. به احقاق حقوق خود امیدوار باشید و اجازه ندهید کسانی که برای ناامیدی و ارعاب شما می کوشند خشمتان را برانگیزند. در اعتراضات خود همچنان به پرهیز از خشونت پایبند بمانید و چون پدران و مادرانی دل شکسته با رفتارهای نامتعارف فرزندانتان در قوای امنیتی برخورد کنید. در عین حال از نیروهای نظامی و انتظامی انتظار دارم نگذارند خاطرات این ایام لطمه های جبران ناپذیر به روابط آنها و مردم بزند. این که نام و نشان شهیدان، مجروحان و بازداشت شدگان به خانواده آنها اطلاع داده نشود و آنان در سرگردانی قرار گیرند هیچ سودی در برقراری آرامش ندارد و تنها احساسات را جریحه دار می کند. همچنین است دستگیری های فله ای که تنها موجب هتک پرهیزها و برداشته شدن رعایت ها میان فرزندان نظامی و انتظامی ملت و بدنه جامعه می شود. از خداوند متعال برای این شهیدان عزیز رحمت و علو درجات مسئلت می کنم و برای خانواده های داغدیده شان صبر و اجر آرزو دارم. میرحسین موسوی 31 خرداد 1388"

جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۸

اطلاعیه
همبستگی فعالین ترکمن با جنبش اعتراضی مردم ایران!


آشکار شدن تقلب بزرگ کارگزاران رژیم در انتخابات 22 خرداد، مردم سراسر وطن را به اعتراض برانگیخت. هموطنان ما در اقصی نقاط ایران و در ورای مرزهای کشورمان با شعار "رأی من کجاست" به تظاهرات و راهپیمایی های مسالمت آمیز پرداخته و اقدام حق طلبانه خود را همچنان ادامه می دهند.
در این میان نیروهای موسوم به لباس شخصی ها، بسیجی ها و دیگر واحد های سرکوبگر رژیم با ریختن خون پاک تعدادی از جوانان میهن در صدد ارعاب و عقب راندن جنبش اعتراضی و مسالمت آمیز مردم برآمده اند.
ما ضمن محکوم نمودن این جنایات، همبستگی عمیق خود را با جنبش اعتراضی مردم میهن مان اعلام میداریم. و تا برگزاری انتخابات مجدد، بر تداوم متمدنانه و مسالمت امیز آن تأکید داریم.

تعدادی از فعالین سیاسی و مدنی ترکمن های اروپا
فعالین سایت ها و وبلاگ نویسان ترکمن در اروپا
19 ژوئن 2009

پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸


نامه سرگشاده میرحسین موسوی به شورای امنیت کشور درباره اقدامات غیرقانونی لباس شخصی ها

قلم - میرحسین موسوی درباره اقدامات غیرقانونی لباس شخصی ها به شورای امنیت کشور نامه نوشت. به گزارش قلم نیوز ،متن این نامه به شرح زیر است: بسمه تعالی شورای امنیت کشور طی ایام اخیر به کرات مشاهده می شود که همردیف با قوای انتظامی افرادی بدون لباس فرم، بدون نشان مشخص و بدون جایگاه قانونی معین با سلاح های سرد (از قبیل شلنگ، چماق، زنجیز، میله آهنی و ....) و گاهی سلاح گرم در سطح شهر ظاهر می شوند، قبل از نیروی انتظامی به صفوف تظاهرکنندگان حمله می کنند و ضمن تحریک اجتماعات به تخریب اموال و وسایل نقلیه مردم می پردازند. به آن شورا متذکر می شوم این پدیده شوم که متصدیان برقراری امنیت و نظم در خلال صفوفشان از نیروهای لباس شخصی استفاده کنند تنها نشان می دهد که نیروی انتظامی از مغایرت اعمال خود با شان و وظیفه قانونی اش کاملا اطلاع دارد، به صورتی که حاضر نیست ننگ این اعمال به لباس متحدالشکل او نسبت پیدا کند. آزادی، نظم و امنیت از حقوق اولیه و توامان شهروندان است که طی مدت اخیر هر سه آنها از سوی نیروهای لباس شخصی مورد تجاوز قرار گرفته است. ضمن محکوم کردن این رویه از کلیه مقامات ذیربط موکدا درخواست می شود جهت کمک به حفظ آرامش و امتناع از تحریک اجتماعات خودجوش و مسالمت آمیز مردم فورا از مداخلات این افراد جلوگیری به عمل آورند.
میرحسین موسوی
رونوشت: شورای عالی امنیت ملی

چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸


موسوی خطاب به مراجع تقلید: انا لله و انا الیه راجعون

میرحسین موسوی در بیانیه‌ای بسیار مهم به علمای قم، از آنها خواست تا در راستای صیانت از آرای مردمی که دچار چنین زیان عظیمی شده‌ا‌ند، به مسوولان تذکر دهند. به گزارش گروه سیاسی آفتاب، ‌متن بیانیه بسیار مهم میرحسین موسوی خطاب به علمای قم به این شرح است:بسم‌الله الرحمن الرحیمانا لله و انا الیه راجعونمحضر مبارک مراجع عظام و علمای اعلامبا اهدای سلام، اینجانب اطمینان دارم که روند حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم را با دقت پیگیری کرده‌اید. اگر چه توسل به دروغ و استفاده‌ بی حساب از امکانات عمومی و دولتی برای تبلیغات یک‌سویه به سود نامزد حاکم به خوبی نشان دهنده عزم این گروه خاص برای پیروزی به هر قیمت و از هر راه ممکن بود، اما تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفت‌زده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده می‌شود، برای کسی ممکن نبود.امروز که با حیرت تمام شاهد چنین تصورات جسورانه در امانت مردم هستیم و تمامی راه‌ها برای احقاق حق بسته شده، مواجه شدن مردم مظلوم با سکوت علما و مراجع که ملجا راسخ این ملت شمرده می‌شوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آرا را به دنبال خواهد داشت.عواملی به بهانه‌های واهی با چوب و چماق و باطوم و شوک الکتریکی به جان اعضای ستادهای اینجانب و مراجعه کنندگان سرگردان و مبهوت از این وضعیت افتاده‌اند، در حالی که امیدی به کارایی قوه قضاییه محترم نمی‌رود زیرا جایی که دادستان کل کشور نتواند از سخن قانونی خود در پیشگیری از سخنرانی اضافی نامزد حاکم در سیما جلوگیری نماید، با چه ابزاری می‌تواند از این خشونت سیاه بازداری کند؟ به حسب وظیفه صیانت از آرای مردمی که اینک دچار چنین زیان عظیمی شده‌ا‌ند عرض حالی تقدیم و یادآور می‌شوم که شاید تذکر به جای شما به مسوولان مفید واقع شود.ایاک و الظلم لمن لیس له الا الدعا
برادر شما - میرحسین موسوی
کد مطلب : 90721

سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۸


به نقل از: بی بی سی
کشته شدن هفت نفر در راهپیمایی تهران تایید شد

منابع خبری رسمی ایران کشته شدن هفت نفر را تایید کرده اند
رسانه های دولتی ایران از کشته شدن هفت نفر در جریان تظاهرات تهران خبر داده اند و رئیس مجلس خواستار پاسخگویی وزیر کشور در مورد برخی حوادث اخیر شده است.
روز سه شنبه، 16 ژوئن (26 خرداد)، رادیو دولتی ایران خبر داد که در جریان تظاهراتی که روز قبل در تهران برگزار شد، گروهی از تظاهرکنندگان یک پایگاه نظامی در نزدیک مسیر راهپیمایی را هدف حمله قرار دادند که به تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان و کشته شدن هفت نفر منجر شد.
رادیو دولتی ایران در بخش خبری خود در روز سه شنبه گفت که "در پایان گردهمایی بدون مجوز در روز گذشته در خیابان آزادی تهران، در حالیکه تظاهرکنندگان به آرامی به خانه های خود باز می گشتند، افراد مشکوکی در یک اقدام سازمان یافته و از پیش طراحی شده به ساختمان های دولتی و خصوصی حمله کردند و خسارت های گسترده ای را به بار آوردند."
در ادامه خبر آمده است که براساس همین گزارش ها، در جریان حمله به یک پایگاه نظامی که با هدف خلع سلاح ماموران صورت گرفت، متاسفانه هفت تن از شهروندان کشته و تعدادی زخمی شدند.
راهپیمایی و تجمع روز دوشنبه به گزارش رسانه های خبری و شاهدان عینی با شرکت "صدها هزار نفر" به منظور اعتراض به نتیجه اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد.
به گزارش منابع خبری، این راهپیمایی به طور کلی با آرامش و بدون درگیری صورت گرفت و ماموران انتظامی که در حاشیه این راهپیمایی حضور داشتند در مجموع از توسل به اقدامات خشونت آمیز خودداری ورزیدند.

هویت فردی که مورد اصابت گلوله قرار گرفته مشخص نیست
با اینهمه، در جریان این راهپیمایی، صدای شلیک گلوله از نقاطی به گوش رسید و بعدا تصاویر افرادی که ظاهرا کشته یا زخمی شده بودند از شبکه های تلویزیونی خارجی پخش شد.
در تصویری که کانال چهار شبکه تلویزیون بریتانیا از این حادثه پخش کرده، گروهی از تظاهرکنندگان هنگام عبور از برابر پایگاه بسیج متعلق به گردان 117 عاشورا مشاهده می شوند که به دادن شعار و پرتاب سنگ به سوی ساختمان مبادرت کرده اند.
در ادامه این تصویر، یکی از ماموران بسیج از بالای ساختمان به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی می کند و تصاویری از افرادی دیده می شود که مورد اصابت قرار گرفته اند.
این تصویر همچنین شامل ساختمان پایگاه بسیج است که به آتش کشیده شده است.
لاریجانی: وزیر کشور مسئول است
پیش از این، گزارش های خبری از کشته شدن دست کم یک نفر و زخمی شدن تعداد دیگری حکایت داشت اما بامداد روز سه شنبه، شبکه تلویزیونی پرس تی وی، وابسته به جمهوری اسلامی، از کشته شدن هفت نفر در جریان "گردهمایی غیرقانونی" روز دوشنبه خبر داد.
در پی اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در روز جمعه، تهران و برخی دیگر از شهرهای این کشور شاهد برگزاری تظاهرات و گردهمایی اعتراضی متعددی بوده که در مواردی، با حمله ماموران ضد شورش برای پراکنده کردن تظاهر کنندگان همراه شده است.

رئیس مجلس حمله به مراکز دانشگاهی را تقبیح کرده است
اگرچه در برخی گزارش ها از تلفاتی در جریان این تظاهرات و همچنین عملیات ماموران دولتی علیه مراکز دانشجویی خبر رسیده بود، اما این این اخبار تا کنون مورد تایید رسمی قرار نگرفته بود.
همزمان، علی لاریجانی، رئیس مجلس، در سخنانی در تهران از آنچه که "برخی برخوردهای نسنجیده و نادرست در کوی دانشگاه و مجتمع مسکونی نمایندگان و چند نقطه دیگر" سخن گفته و افزوده است که این اقدامات "باعث ناراحتی دانشجویان عزیز و ساکنان این مناطق شده است."
آقای لاریجانی گفته است که "چه معنایی دارد که نیمه شب به دانشجویان در کوی حمله شود و یا ساعت 2/5 شب عدی ای به مجتمع مسکونی سبحان حمله کنند و آسایش ساکنان را بر هم زنند؟"
رئیس مجلس گفت که "وزیر کشور در این زمینه مسئول است و باید پاسخگو باشد."
در همانحال، خبرگزاری کار ایران - ایلنا - گزارش کرده است که آقای لاریجانی شب گذشته از شهرک سبحان و خسارت هایی که به واحدهای مسکونی و خودروها در این محله وارد شده است دیدن کرد.
به گزارش ایلنا، روز گذشته هیاتی از سوی رئیس مجلس از کوی دانشگاه تهران نیز بازدید کرد و یکی از اعضای هیات به خبرنگاران گفت که در اثر پیگیری رئیس مجلس، دانشجویانی که شب قبل بازداشت شده بودند آزاد شدند.
به گفته برخی شاهدان عینی، در شب های اخیر، گروه هایی که گفته می شود از ماموران رسمی یا غیر رسمی دولتی بوده اند با حرکت در خیابان های تهران، اتومبیل پارک شده را هدف حمله قرار داده و با پرتاب سنگ، شیشه ساختمان ها و فروشگاه ها را خرد کرده اند.
همچنین، گزارش هایی از حمله به مراکز دانشگاهی و خوابگاه های دانشجویان در چند شهر کشور مخابره شده است.
منابع دولتی تا کنون تظاهرکنندگان و "آشوب گران" را به وارد کردن خسارت به اموال عمومی و خصوصی متهم می کردند

تظاهرات میلیونی مردم در خیابان انقلاب و آزادی
دوشنبه، 25 خرداد 1388

ادوارنیوز: راهپیمایی چند میلیون نفر از شهروندان تهرانی با حضور دو کاندیدای اصلاح طلب از در خیایان آزادی برگزار شد.

در این راهپیمایی میلیونی که طی آن همزمان جمعیت از میدان انقلاب تا میدان آزادی و خیابانهای اطراف حضور داشتند.
به گفته ناظران این راهپیمایی دستکم در سی سال گذشته بی سابقه بوده است.
در این راهپیمایی آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی، غلامحسسین کرباسچی، محمدرضا خاتمی، محمدعلی ابطحی و تعداد دیگری از فعالان برجسته اصلاح طب در میان مردم حضور پیدا کردند و مردم با شعارهایی از هرکدام از آنها تقدیر کردند.
راهپیمایان در این تظاهرات میلیونی شعار می دانند: مرگ بر دیکتاتور، خس و خاشاک تویی دشمن ملت تویی، موسوی کروبی رای ما رو پس بگیر، این 63 درصد که می گی کو دروغگو و ... .
در پایان این راهپیمایی در ابتدای برزگراه جناح بسیجیان یک پایگاه با شلیک گلوله به سوی مردم تعدادی را مجروح کردند.