دوشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۴

نفی فرهنگ پرخاشگری گامی است در جهت دموکراسی طلبی!

اخیرا در سایت های "ترکمنصحرا" و " ارکینلیک" مطالبی از جانب برخی ازروشنفکران ترکمن درج گردیده است که بیش از آنکه حقیقت جو باشد به دلیل بکارگیری لحن و شیوه نفی کننده و تحقیر آمیز خود مورد پسند خوانندگانش قرار نگرفته است.

انتقاد کردن و یا متقابلا انتقاد پذیری از وجوهات یک فرهنگ و یا یک مدنیت دموکراتیک می باشد و در واقع بر اساس جاری شدن این نوع باورهای سیاسی است که جامعه ای بجای درجا زدن و رکود به ترقی و تعالی می رسد. اگر پذیرش منش انتقاد از خود را پیش شرط دیالوگ های سیاسی فرض بگیریم درست در ادامه همین " مقوله" چگونگی پیشبرد و اجرای منویات آن با اهمیت و مسئولیتی بمراتب سنگینتر جلوه گر می گردد. چرا که بیش از اینکه شکل اجرای یک مقوله در قاموس سیاسی ارزش و بهایی داشته باشد بالعکس و دقیقا مضمون آن یعنی نحوه و چگونگی بکارگیری و پیشبرد امورات و اجزای آن از اهمیت و جدیت لازمه برخوردار می گردد. بنا بر این هر عملی بنام انتقاد از دیگران ضمن مجاز بودن دارای مرزبندیهایی نیز می باشد که می بایستی رعایت گردد. بکارگیری الفاظی تحقیرکننده و ناروا به عنوان وسیله ای صرفا در جهت کوبیدن دیگران نه تنها به دمکراتیزه شدن مناسبات کمکی نمی نماید و بلکه به جای ایجاد فضایی دوستانه و مثبت خود بر کینه ورزی ها و تقابلات ضایع آفرین منجر خواهد گردید! بنا بر این بر انگیزه های انتقاد گرایانه چنین آدمهایی هرگز نمی توان صحه گذاشت.

نسل کنونی از روشنفکران سیاسی ترکمن که عمدتا در فضای بسته و دیکتاتور زده ایران بزرگ شده اند و فعالیت های سیاسی خود را نیز در چارچوب تشکیلاتی برخی از سازمانهای سیاسی چپ آغاز نموده اند بدلیل فقدان دموکراسی در این سازمانها که سنترالیسم و هژمونیسم از وجوهات آن بوده است هنوز هم که هنوز است در ایجاد مناسباتی برابر طلبانه و دموکراتیک با یکدیگر با مشکلات جدی روبرو می باشند. برخی نیز که با مشاهده کاستی های اشارت رفنه به نفی سازمانهای سراسری چپ رسیده اند و بقولی برای آینده خود سرپناهی جسته اند علیرغم فاصله گیری از این جریانات هنوز هم که هنوز است به سبک کهنه اندیشیده و گرفتار معیارهای اندیشه ای و قضاوتی دیرین می باشند و به جای تاثیر پذیری از مناسبات جاری جوامع دموکراتیک بیرونی کماکان به روش سابق عمل نموده و به نفی غیر خودی مشغول می باشند.

بدون شک یافتن انحراف و اشکال در نزد دیگران بمراتب راحتتر از آن است که آدمی خود بر اشکالات رفتاری و کرداری در نزد خود اعتراف ورزیده و به مقابله با ایرادات خویش بپردازد. مثالی تاریخی می گوید که " آن بهتر که انتقاد و ایراد گیری از خود آدم شروع گردد". بنا به پیام این مثال: صلاح در این است که در خرده گیری ها از دیگران نهایت احتیاط را داشته باشیم و اگر چنانچه نیز موردی برای پاسخ گویی و تقابل باشد آن بهتر که با لحن و زبان ملایمتری ادا گردد. ما ترکمنها در این رابطه مثل بسیاری از ملت های مترقی دیگر ضرب المثلی داریم با این صفت و گیرایی : " سویجی دیللی یئلانی هینیندن چیکارار.. یعنی با زبان شیرین می توان ماری را از سوراحش بیرون کشید.

تجربه نیز نشان داده است که دو نوع گرایش مناسبات فی ما بین آدمها را تنظیم می نماید.
الف: گرایشی که خود و خواسته ها و علائق ذهنی خود را در محور و مرکز توجه قرار می دهد و وحدت و نزدیکی به سیاق این اندیشه همانا تبعیت و امربری دیگران از" او" است.

ب: گرایشی دیگر که اساسا به دیگران نیز حق و حقوق برابر قائل است و اعمال خرد جمعی و توانمند را مد نظر دارد.
اگر فلسفه زندگی و مبارزه را سمت گیری در جهت کمال بدانیم در آنصورت پی ریزی مناسبات اجتماعی نیز از این اصول پیروی می نماید. مناسبات در بین جوامع بدوی و عقب مانده کماکان با تسلط یک اندیشه و یا گرایش ایدئولوژیکی
و مذهبی تنظیم می گردد ولی این مناسبات در بین جوامع پیشرفته که به بکارگیری خلاقیت جمعی اعتقاد دارد کاملا برعکس می باشد. در مقایسه با جوامع پیشرفته و دمکراتیک که قدرت از مردم نشات گرفته و با آرای عمومی هدایت می شود در جوامع غیر دموکراتیک مردم وسیله ای می شوند در خدمت اقلیت رهبری کننده!! و چنین جوامعی کماکان به شاه و امام و یا پیشوا نیازمند می باشند. بنا بر این: نفی حقوق دیگران قرابتی آشکار دارد با این نوع اندیشه منفی گرا.

گرایش محور گرا دنیای آینده خود را نه بر اساس منش های دموکراتیک و صد البته بر اساس منیت ها و خود محوری ها و جاه طلبی های خود بنا می نهد و بر هرکسی که در دنیای خیالی او جایی ندارد بی محابا می تازد. برای این دسته از روشنفکران که هرگز به بکارگیری دموکراسی و خرد جمعی اعتقاد و اعتنایی ندارند مناسبات ساختاری تنها و تنها از کانال گرایشات قائم بر ذات خود آنها تجلی می یابد، ولو آنکه این ساختمان بسیار کوچک و تنگ و تاریک نیز باشد. معماراین اندیشه که به خلاقیت دیگران اعتقادی ندارد خود قربانی جاه طلبی های خود می باشد و فقط به محصول و نتیجه ای دل خوش دارد که تارو پود آن صد در صد از آن او است!.بدین خاطر هم بروشنی می توان دید که حامیان اینگونه سازمان سازها از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر گردیده است!
مراد قره جه

سه‌شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۴

درگذشت نابهنگام دکتر احمد طعنه را تسلیت می گوئیم

با خبر شدیم که دکتر احمد طعنه یکی از چهره های آشنا و مردم دوست آق قلا به طور ناگهانی ! فوت کرده است.
همه دوستا ن و آشنایان احمد تلاش های او را درعرصه های فرهنگی و اجتماعی بخوبی بیاد می آورند و فقدانش را بخوبی حس می نمایند.این حادثه غم انگیز را به بستگان و بازماندگان احمد تسلیت می گوئیم.

سه‌شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۴

رای یا بیعت ، مسئله این است!

محمود احمدی نژاد دسته گل تازه ای به آب داد! این بار قرعه به نام ترکمن ها افتاد که مورد " مهرورزی" آقای رئیس جمهور منتخب شورای نگهبان قرار بگیرند. او در پاسخ به خواست جمعی از شخصیت های ترکمن برای رسیدگی به مشکلاتشان گفت: " بروید از همان کاندیدائی که به آن رای داده اید بخواهید که خواسته هایتان را پیگیری کند."

البته با توجه به سوابق احمدی نژاد به ویژه درطی مدت اخیر، این سخنان چندان هم شگفت انگیز نیست. از آنجا که برای احمدی نژاد رای دادن همان بیعت کردن معنی می دهد بنا بر این طبیعی هم می داند که خود را تنها در برابر بیعت کنندگانش مسئول بداند و برای غیرخودی ها گردنکشی کند. تا اینجا روشن است، اما بد نیست بدانیم که همین آقای رئیس جمهورخط امامی، مکتبی و ذوب شده در ولایت فقیه در فاصله زمانی کوتاهی در جای دیگری چه گفته است تا تصویر کامل تری ازمرام او و ولی نعمت هایش به دست داده باشیم. تکه هائی از این اظهارات را به نقل از ایرنا دوشنبه 23 آبان در زیر آورده ام !

احمدی نژاد در همایش استانداران سراسر کشور خطاب به آن ها می گوید: " امروزمسئولان دولت علاوه بر تعهدات دینی و اعتقادات، متعهد به مردم هستند تا برای پاسخگوئی به مطالبات آنان تلاش کنند. ... ما به كسي جز مردم بدهكار نيستيم . ... معناي مردمسالاري ، قرار گرفتن نظام در عرصه‌هاي مختلف در دستان مردم است. ... ما يك ملت ، يك خانواده و يك امت هستيم و بايد مديران كشور دلهايي سرشار از عشق به مردم داشته باشند. ... دولت مسووليتي جز خدمت كردن به خرد و كلان جامعه ندارد. ... فرد فرد ملت ايران براي ما مهم هستند و ما فارغ از مخالف و موافق بايد مشكلات مردم را برطرف كنيم."

مقایسه این گفته ها و آن پاسخ جاهلانه و چاله میدانی به روشنی نشان می دهد که فردی که به عنوان رئیس جمهور در ایران گماشته شده است جز یک دروغگو و ریاکار قهار نیست! ریاکاری و دروغگوئی که همزاد جمهوری اسلامی ایران بوده است و مدت هاست که مثل روز برای بسیاری از مردم ما روشن شده است.

این برخورد احمدی نژاد در پاسخ به شخصیت های ترکمن، طبق معمول در نوع خود دردنیا بی نظیر است. زیرا در نظام های پیشرفته و دموکراتیک دنیا معمولا کسی که در یک انتخابات دارای چند کاندیدا به پیروزی می رسد خود را حد اقل در حرف پاسخگوی همه کسانی که حق رای داشته اند اعلام می کند حال چه آن هائی که به رقیب او رای داده باشند و یا حتی اینکه اساسا در رای گیری شرکت نکرده باشند.

در "مملکت امام زمان" اما یک انتخابات نمایشی ترتیب داده می شود و چند کاندیدا دارد. آنگاه یکی که با رای 17 میلیون نفر ( تقلب های آشکار را هم نادیده می گیریم ) از 48 میلیون دارای حق رای به پیروزی رسیده است فقط خود را نماینده کسانی می داند که به او رای داده اند! حال تکلیف بقیه خلق الله چه می شود، به قول خود حضرات والله اعلم.

این برخورد احمدی نژاد گذشته از اینکه مصداق دیگری از بی لیاقتی کسی است که عنوان ریاست جمهوری کشور ما را یدک می کشد، نمایشگر چهره واقعی رژیمی است که برای حفظ خود او را به عنوان سمبل باز گشت به شعارهای اوایل انقلاب 57، علم کرده است غافل از اینکه می گویند تاریخ دو بار تکرار می شود: بار اول به شکل تراژدی و بار دوم به صورت کمدی! و حالا حکایت ماست.


سه شنبه 24 آبان 1384
حکیم

شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۴

انتخابات پارلمانی و تجربه دموکراسی در جمهوری آذربایجان!

ناظران غربی معتقد می باشند که جمهوری آذربایجان که در سال 1991 بدنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به استقلال رسید هرگز شاهد برگزاری انتخاباتی در سطح امروزنبوده است. علیرغم اینگونه اظهار نظرات تایید آمیز عملکرد و نتیجه این انتخابات که با پیروزی قاطع حزب حاکم ( ی.ا.پ) یعنی " ینی آذربایجان" به پایان رسید از طرف احزاب اپوزوسیون شرکت کننده مورد اعتراض واقع گردیده و حزب حاکم به تقلب و تبانی متهم گردیده است".

او.اس.اس.او که از جانب اتحادیه اروپا هیئتی را برای نظارت به این کشور فرستاده بود به دلیل اعتراضات اپوزوسیون این جمهوری دال بر تقلب از تایید نتایج این انتخابات سرباز زده است. بر طبق گزارش کمیسیون مرکزی انتخابات در آذربایجان حزب آذربایجان نو (ی.ا.پ) 63 کرسی از 125 کرسی مجلس را بدست آورده است و بقیه کرسی ها نیز در بین چندین حزب اپوزیسیون تقسیم گردیده است. حزب آزادلیق که تنها توانست 6 کرسی را بدست بیاورد شدیدا به نتایج انتخابات حمله نموده و "عیسی قنبر" یکی از گردانندگان این حزب نیز بدنبال عکس العملی اعتراض آمیز در رسانه های گروهی بعد از ظهر روز چهار شنبه 9 نوامبر را روز تظاهرات وسیع بر علیه حکومت فعلی و الهام علی اف اعلام نموده است. گویا چندین هزار نفر نیز در این تظاهرات اعتراض آمیز شرکت نموده اند.

بر طبق اظهارات یک دیپلمات غربی که نامش نیز در رسانه ها فاش نشده است!! گویا قرار بوده است تا "حزب آزادلیق" در روز سه شنبه به راهپیمایی بپردازد!.روز بعد عیسی قنبر طی گفتگویی اعلام نمود که " مقامات حکومتی برای این روز اجازه ای به آنان نداده است". همین منبع اظهار می دارد که دلیل تاخیر راهپیمایی می تواند در ارتباط با چالش ها و مذاکرات پشت پرده ای احزاب اپوزوسیون با مقامات حکومتی باشد"

آلسی هاستینگ که با عنوان ناظر و هماهنگ کننده از جانب " او.اس.اس.او" ( یعنی ارگان موقت نظارت و کنترل انتخابات اتحادیه اروپا) مستقیما به آذربایجان فرستاده شده است رضایت چندانی از نتیجه این انتخابات نداشته وانتقادات خود را نیز به پارلمان اروپا گزارش نموده است. بهر حال انتخابات 6 نوامبر جمهوری آذزبایجان هرچند در مقایسه با دوره قبلی از برخی جهات بمراتب بهتر بوده است ولی هنوز هم نتوانسته است به نرم های مورد قبول اروپا دست یابد.
ناظران بین المللی دیگری نیز که در باکو بوده اند از نتیجه این انتخابات راضی نبوده و نتیجه آنرا تایید ننموده اند. بر طبق گفته آنان انتخابات در 43 محل از کل 665 محل های انتخاباتی با تقلب روبرو بوده است و می بایستی تجدید گردد.

بدنبال ارزیابی ها وعکس العمل های اتحادیه اروپا و دیگر ناظران بین المللی " دولت فعلی" اعلام نموده است که انتخابات در برخی ازحوزه های رای گیری مجددا برگزار خواهد گردید. این اقدام حکومت می تواند تاثیرات مثبتی را در جهت تعمیق بیشتر دموکراسی و تحکیم موقعیت حکومت و قانون در این جمهوری نفت خیز داشته باشد.

این واقعیت را نیز نمی توان از نظرها دور داشت که هیئت حاکمه فعلی آذربایجان که سیاست های خارجی نزدیکتری را با غرب دنبال می نماید و طوریکه هم در جریان حمله آمریکا به حکومت طالبان و هم در جریان حضور امریکا و انگلیس در عراق پشتیبانی خود را از آنان اعلام نموده است اکنون در صف بندی های جهانی دوست غرب محسوب میشود. بنا بر این طبیعی است که علی اف و طرفداران ایشان برگ برنده ای را در مقابل مخالفان خود داشته و اگر بخواهند می توانند بدون ترس از تهدیدهای کشورهای همسایه ای چون ایران و روس در جهت هر چه بیشتر دموکراتیزه کردن کشور آذربایجان حرکت بنمایند. بدون تردید دموکراسی بیشتر در این جمهوری نو پا متعاقبا تاثیرات مثبتی را در دمکراتیزه شدن کشورهای مسلمان همسایه چون ایران و ترکمنستان و منطقه خواهد داشت.

واقعیت این است که در حال حاضر شرکت های نفتی بزرگ انگلیسی و نروژی و امریکایی میلیاردها دلار برای عملی شدن پروژه ای که نفت دریای خزر را از مسیر باکو-تفلیس-جیهان ترکیه به دریای سیاه می رساند سرمایه گذاری نموده اند و بنا بر این طبیعی است که قدرت های غربی در جهت پیشبرد سیاستهای اقتصادی و استراتژیکی خود به آذربایجانی آرام و یه لحاظ سیاسی قانونمند و تثبیت یافته احتیاج داشته باشند. قطعا دلیلی نیز وجود ندارد که تا مادامی که بازماندگان حیدر علی اف این نقش را بخوبی بازی می نمایند غربی ها از" اپوزوسیونی" که حرف تازه ای را برای گفتن ندارد پشتیبانی بنمایند.
تجربه انتخاباتی جمهوری آذربایجان به صراحت نشان می دهد که برای تعویض یک حکومت آنطور که اپوزوسیون در آنجا متوسل گردیده تنها راه انداختن تظاهرات و پوشیدن " لباس نارنجی" کافی نیست!! بلکه می بایستی حمایت قدرت های بزرگ غربی را نیز همراه داشت.

آنچه که بیش از هرموضوعی نظر ناظران بین المللی را جلب نموده " آمار بسیار پائین! " شرکت کنندگان در این انتخابات ( فقط 46 درصد واجدین) بوده که بنا به تحلیل مفسران غربی اساسا بدین معنی می باشد که مردم آذربایجان چندان تفاوتی را در بین شعارهای " اپوزوسیون" با حزب حاکم مشاهده ننموده اند!!.

ناگفته نماند که: برنامه ها و استراتژی های نفتی-گازی غرب در آذربایجان از تاریخ طولانی برخوردار می باشد و حدودا یک سده قبل بود که برادران نوبل چون روبرت و لودویک و آلفرد سوئدی در این منطقه به بهره برداری نفت می پردازند که بدنبال استیلا و تثبیت موقعیت روسیه انحصار آن از دست غربی ها خارج می گردد. اما اکنون و با تعییر شرایط سیاسی منطقه یک خط لوله نفتی که 176 میل طول دارد در حال احداث می باشد و هزینه آن حدودا 32 میلیارد دلار ارزیابی گردیده است. با عملی شدن این پروژه پرهزینه جمهوری آذربایجان قادر خواهد بود تا روزانه یک میلیون بشکه نفت خود را از طریق گرجستان و ترکیه به غرب صادر نماید که رقمی بسیار قابل توجه می باشد.
برای بازارهای اروپایی نیز جایگزینی چنین حجمی ازنفت می تواند به این مفهوم باشد که آنان از وابستگی یک جانبه به حوزه نفتی کشورهای عربی و ایران که دائما با بی ثباتی خود نوسان هایی ایجاد نموده و نگرانی هایی را سبب میگردد رهایی یابند. بدین خاطر است که شرکت بریتیش.پترلیوم انگلیسی به تنهایی 34.1 در صد سهم و شرکت آمریکایی اونوکال نیز 10.3 درصد آنرا به خود اختصاص داده است. ( سهم شرکت روسی لوک اویل 10 درصد و شرکت دولتی نروژی نیز 8.6 درصد می باشد).
ت. آتابای

پنجشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۴

ارازعیدینگز غودلی بولسین

حورمتلی ایلداشلر
اراز عیدینگزی تؤیس یورگدن غودلاب و شو آغیر گوننا بارینگزا المئداما جان ساقلیق و ایل پاراخات چیلیق آرزو ادیارس

بمناسبت 12 آبان 1304 سالروز سقوط ترکمن صحرا



آغزی آلا بولان ایلینگ
دولتی غاچان یالی دیــر


هر ملتی در تاریخ خود روزهای بیاد ماندنی دارد و روز 12 آبان یکی از همین روزها برای ملت ترکمن ایران است. حوادث این روز از زمره رویدادهای فراموش ناشدنی است. در 12 آبان 1304 نخستین جمهوری خلق ترکمن ایران که در سی ویکم اردیبهشت ماه 1303 تشکیل یافته بود به خاک و خون کشیده شد.

تشکیل این جمهوری از طریق اتحاد همه طوایف ترکمن شکل گرفت. این اتحاد طی کنگره ای در امچلی و با شرکت نمایندگان رسمی طوایف مختلف ترکمن، خودمختاری ترکمن ها و تأسیس جمهوری ترکمنستان ایران را اعلام نمود*. در این کنگره شخصیت هایی چون عثمان آخون از جعفربای ها، گوگ سوفی و جان محمد بگ از آتابای ها و ناصر امین خان از گوگلان ها حضور داشتند. کنگره علاوه بر اعلام جمهوری شورای ریش سفیدان را انتخاب نمود و عثمان آخون را به ریاست جمهوری برگزید. عثمان آخون در بخارا تحصیل کرده و سپس در همانجا نیز به تدریس مشغول بوده است. طبق روایات وی غلیرغم آموزش مذهبی و لباس ملایی، فردی غیر روحانی بوده است.

شورای ریش سفیدان در اولین گام تلاش نمود اختلافات میان جعفربای ها و آتابای ها را حل کرده و به اتحاد آنها یاری رساند.این تلاش ها برای مقطعی بی ثمرنیز نبود.

بلافاصله پس از تشکیل شورای ریش سفیدان، قرار بر این میگردد که به منظور انتخاب و تصویب نهایی ترکیب کامل شورا، جلسه مشاوره نمایندگان همه ترکمن ها به رهبری عثمان آخون در گنبد قابوس فراخوانده شود.

در این هنگام حکومت قاجار با مشورت مباشران انگلیسی خود سیاست تفرقه افکنی خود را درمیان ترکمن ها تشدید نمود. حکومت نقشه های گوناگونی را برای جلب سرکردگان و از جمله عثمان آخون به سوی خود داشت و سیاستی خصمانه به آشتی و اتحاد قبایل متحد شده ترکمن نشان می داد. یه فرمان حکومت وقت افسری نزد عثمان آخون رفته و در ازای فسخ پیمان میان جعفربای ها و آتابای ها مبلغ هنگفتی پول پیشنهاد می کند که عثمان آخون آنرا قاطعانه رد می کند.
حکومت قاجار به هرترفند و توطئه ای اعم از سیاسی و نظامی دست می یازد تا جمهوری نوپای ترکمن ها را سزکوب نماید. از سوی دیگر رضاخان برای تثبیت موقعیت خود و برای چنگ اندازی بر تاج پادشاهی نیازمند سرکوب جمهوری ترکمنستان ایران به هر قیمتی بود. و پشت این سیاست نیز انگلیسی ها قاطعانه ایستاده بودند. در واقع سرنوشت جمهوری نوبنیاد مردم ترکمن رقم زده شده بود. سیاست تفرقه بالاخره اثر خود را بر جای گذاشت و روحیه دو دلی و جندگانگی در صفوف ترکمن ها و متحدان آنها یعنی کردها ی بجنورد رخنه کرد و این امر کار قدرتمدارن مستبد را سهلتر نمود.
قوای نظامی از طریق بجنورد واسترآباد بر ترکمن صحرا یورش آوردند و مقاومت ترکمن ها را در روستای قلیچ ایشان در محله قارابالقان درهم شکستند. ستون های ارتش روز 12 آبان 1304 از سه سو به گنبد قابوس وارد شدند. بدین ترتیب ترکمن صحرا سقوط کرد.

رویدادهای آن دوره از صفحات درخشان و پراز شادی و رنج مردم ترکمن است. متأسفانه چه در آن زمان و چه در سالهای پس از آن و تا به امروز آگاهانه و ناآگاهانه از سوی دول و محافل گوناگون تلاش وسیع و گسترده ای برای به نسیان سپردن این رویداد و تجربه تاریخی بعمل آمده و میآید. ولی بر روشنفکران و آگاهان ترکمن است که با شناخت تاریخ خود، سنن مردمی جنبش خلق خود را زنده نگهدارند و از اینطریق یاد جان باختگان و آرمان آزادی و آزدگی را پاس دارند.


اورمان


*کلیه فاکت های این نوشته از کتاب "جنبش رهائی بخش ترکمن های ایران" ( خ. آتایف) برگرفته شده است.